خبرگزاری شبستان -رشت، مهری شیرمحمدی، جمعه این هفته، نمایش آئینی «کترا گیشه» در موزه میراث روستایی گیلان برگزار میشود. آیینی که دهههاست متروک شده و حالا قرار است بهصورت سمبلیک توسط کودکان گیلانی اجرا شود.
«گیشه» یا «گیشای» در زبان گیلکی به معنی عروسک است. در گذشته مادران با استفاده از پارچههای اضافه در منزل برای کودکان خود عروسک میساختند و با ذغال و یا موادی که در اطرافشان بود، صورت عروسک را طراحی و برایش لباسی متناسب با پوشش زنان همان منطقه میدوختند.
«کترا» در زبان گیلکی بمعنی کفگیر چوبی است و کترا گیشه عروسکی است که بوسیله کفگیر چوبی درست می شد. ولی این عروسک بیش از آنکه کارکرد اسباب بازی داشته باشد، برای مراسم آئینی « آفتاب خواهی و باران خواهی» کاربرد داشت. «گیشه» تنها در اجرای مراسم آئینی کارکرد نداشت، با نگاهی به نامگذاری برخی از روستاها و پلهای خشتی گیلان بنام گیشه و حضور کترا گیشه در عروسیها، میتوان پی برد، این عنصر کارکردی عمیقتر از یک باور داشته است.
گیشه در گیلان سمبل برکت و فزونی نعمت بود و چه بسا بتوان گفت بازتابی از اسطوره الهه آناهیتا(بانوی آبها) است که ردپای خود را در قالب کفگیر چوبی در فرهنگ عامه مردم بجا گذاشته است.
ساخت عروسک با کفگیر چوبی و یا جاروی رشتی در برخی مناطق گیلان از ملزومات جهیزیه عروس بود. در عروسیهای غرب گیلان، زمانیکه عروس را به خانه بخت میبردند، مشایعتکنندگان با دو کفگیر چوبی رقصی سنتی را اجرا میکردند و آنقدر کفگیرها را بهم میزدند تا بشکند و یا در برخی نقاط کفگیر چوبی را به نشانه برکتخواهی به کمر عروس میبستند. بسیاری از افسانههای محلی به صورت روایت شفاهی در فولکور مردم به حیات خود ادامه میدهد.
مهمترین دلیل حفظ این افسانهها، خویشکاری و نقشی است که در جامعه دارند. اما با افزایش دانش، رجوع به سایتهای هواشناسی جای خود را به اجرای آیینهای بارانخواهی و آفتابخواهی داده است. حالا سالهاست که اجرای آئین کترا گیشه در گیلان برگزار نمیشود. اما این آئین چه بود؟
عیسی خاتمی، یکی از اهالی منطقه رامسر یا همان سخت سر- که قبلا جزو خاک گیلان بود- به یاد دارد که تا دهه ۵۰ مراسم کترا گیشه برگزار میشد بهویژه مراسم آفتابخواهی. وی در مورد این سنت که جهت بند آمدن باران اجرا میشد، میگوید: در مرداد و شهریور که زمان برداشت محصول برنج توسط شالیکاران جلگه و یا زمان دروی گندم و جو توسط کوهنشینان و گالشها بود، اگر باران میبارید، هم محصول خراب میشد و هم مانعی برای برداشت بود. بهویژه اگر چند روز پیاپی باران میآمد، اضطراب کشاورزان بیشتر میشد. زیرا نتیجه زحمات یکسالشان به باد میرفت.
وی میافزاید: آن زمان اجرای مراسم کترا گیشه توسط کودکان و نوجوانان از سوی بزرگسالان تشویق میشد. بدین شکل که در صبح یا بعد از ظهر یک روز بارانی چند نفر از نوجوانان پسر به ابتکار و تشخیص خودشان یا با اشاره تلویحی بزرگترها، مراسم را اجرا میکردند. حداکثر چهار نفر از بچهها گردانندگان اصلی بودند و عده زیادی نیز، بعدا بدنبالشان راه میافتادند. گردانندگان نخست در حیاط منزل یکی از افراد تجمع کرده و نقشها را برعهده گرفته و وسایل و ابزارهای لازم را تهیه میکردند. این چهار نفر عبارتند بودنداز کتره گیشه، خواننده، دایره زن(دف زن)و جمع کننده هدایا و کمک ها.
خاتمی توضیح میدهد: نقش کتره گیشه را کسی اجرا میکرد که خجالتی نباشد. به این فرد لباس کهنه میپوشاندند و حصیر کهنه و پوسیدهای را با ریسمان بر پشت وی میبستند و دو یا سه زنگوله کوچک نیز به حصیر میآویختند تا بر اثر حرکت به صدا در آید. سپس کاروان بچهها به منزل تمامی اهل محله و یا روستاهای اطراف میرفتند. پس از ورود به محوطه هر منزل، کتره گیشه در وسط مانده و بقیه بچهها و همراهان به دورش حلقه میزدند، آنگاه خواننده شعر میخواند و همزمان دایره زن نیز دایرهاش را به صدا در میآورد. کتره گیشه در وسط حیاط پاها را جفت میکرد و بالا و پایین میپرید و به دور خودش میچرخید و زنگولهها به صدا در میآمد و تماشاچیان نیز که همگی از کودکان و نوجوانان محله بودند، همراه با صدای خواننده کف میزدند و شعرهای فولکوریک گیشه را به این شکل می خواندند: کتره گیشه هوا بِنه (عروس کفگیری هوا را مساعد کن)/ ایمرو ننه، فردا بنه (اگر امروز نشد، فردا مساعد کن)/ آی پوسه پوسه پوسه(های پوسیده پوسیده)/ عروس لحب بپوسه( لحاف عروس پوسیده)/ گوک دم بپوسه (دم گاو پوسیده) /کولک سم بپوسه( سم گاو پوسیده)/ امه چینه فوسوسه(دامنه خانه ما فروریخته)/ آی تاب تاب تاب ( های تابش، تابش) فردا افتاب بتابه( فردا آفتاب بتابد).
وی میافزاید: پس از اتمام شعر، صاحبخانه هدیهای که شامل پول یا برنج بود به فردی که کمکها را جمع میکرد، میداد. البته سر وضع گلی بچهها در یک روز بارانی صحنه خندهداری را هم برای تماشاگران ایجاد میکرد. در برخی مناطق اجرای مراسم توسط عروسکهای کترا گیشه بود که والدین برای کودکان میساختند. حالا قرار است مراسم سنتی کتراگیشه در موزه میراث روستایی برگزار شود.
«پروین حلاج رضائی» پیرامون این برنامه میگوید: محوریت این برنامه آشنا کردن کودکان با سنتهای گیلان است و با توجه به روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی، برنامه آئینی کترا گیشه اجرا میشود.
مدیر روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان با بیان اینکه شعار امسال هفته میراث فرهنگی« موزهها به مثابه کانونهای فرهنگی، آینده سنتها» می باشد، تلاش شده کودکان و نوجوانان با این سنتها آشنا شوند.
وی با اشاره به آموزشی بودن این برنامه تصریح میکند: برنامه در دو قالب در نظر گرفته شده است؛ نخست در یک کارگاه آموزشی، نحوه ساخت عروسک کترا گیشه به کودکان آموزش داده میشود و سپس کارناوال اجرایی توسط کودکان در محوطه موزه میراث روستایی براه میافتد و ترانههای فولکوریک آئین کترا گیشه بازخوانی میشود. قرار است این اجرا با همکاری گروه پژوهشی، فرهنگی و هنری نارنگی برگزار شود.
« شاهین اجلالی» در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: حفظ سنتهای بومی، مستلزم انتقال آن به نسلهای بعدی است. در این برنامه که از ساعت ۱۶ برگزار میشود، والدین و فرزندان ساخت کترا گیشه و اجرای این آیین را میآموزند.
مدیراجرایی کانون نارنگی با بیان اینکه موسسه نارنگی یک سازمان مردم نهاد فرهنگی در حوزه آیین و فرهنگ گیلان است، میافزاید: این آئین در گیلان کاملا متروک شده و با توجه به تحقیقات انجام شده از سوی مرکز پژوهشهای میراث فرهنگی میتوان گفت در روستاهای شرق گیلان بیشتر مراسم آفتاب خواهی و باران خواهی اجرا میشد. البته در غرب با فرمهای متفاوتی متناسب با فرهنگ کشاورزی و بسته به زمان نیاز کشاورزان به باران و یا آفتاب برای محصول اجرا میشد.
وی، هدف این موسسه را احیای عروسکهای محلی گیلان و برنامههای آئینی این عروسکها توضیح میدهد و خاطرنشان میسازد: در این راستا رایزنیهایی هم با خانه عروسکهای ایران و شبکههایی نظیر امید و پویا انجام شده تا بتوانیم عروسکهای بومی گیلان را در سطح گسترده معرفی کنیم.
مدیر اجرایی برنامه کترا گیشه یادآور میشود: در مراسم عصر روز جمعه( ۲۷ اردیبهشت) علاوه بر آموزش ساخت کتراگیشه در ۳منزل موزه میراث روستایی، کاروان این آئین براه افتاده و با اجرای موسیقی فولکوریک، ترانههای این آئین سنتی هم بازخوانی میشود.
آنچه بیش از همه باید درنظر گرفت، این است که انسانهای گذشته بیش از زمان ما به طبیعت احترام میگذاشتند. نیاکان ما یقین داشتند که با اجرای آیینهایی که برگرفته از سمبلهای طبیعت است، قادرند نیروهای حاکم بر جهان را تقویت یا تضعیف کنند. آیینهای آورنده آفتاب و باران -که توام با موسیقی و شادی اجرا میشد- شیوهای بود که به طبیعت تلقین کنند تا در زمان کشت برنج باران ببارد و در زمان درو آفتاب بتابد.
نظر شما