مهدویت در آراء استاد شهید «مرتضی مطهری»

نکته بسیار مهمی که در اندیشه شهید مطهری درباره مهدویت درخشش دارد، ضرورت و قطعیت تحقق جامعه مهدوی از منظر حکمت الهی است. از دیدگاه ایشان مهدویت یک فلسفه بزرگ جهانی است؛ چون اسلام یک دین جهانی است؛ چون تشیع به معنای واقعی‌اش یک امر جهانی است.

خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: آنچه فرا روی شماست، بخشی از مباحثی است که توسط شهید والامقام مرتضی مطهری درباره موضوع مهدویت مطرح شده است. حکیم فرزانه‌ای که «عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج‌روی‌ها و انحرافات مبارزه‌ای سرسختانه نمود. شخصیتی که در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود»[1] و به فرموده امام راحل «در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه‌ای وارد شد که هیچ چیزجایگزین آن نیست.» [2]

 

‌از ویژگی‌های مهم استاد شهید مرتضی مطهری به بیان اسوه و مقتدای او یعنی امام راحل این بود که «با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسایل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی‌قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت و آثار قلم و زبان او بی‌استثنا آموزنده و روانبخش است.»[3] ‌یکی از موضوعات مهم و اساسی اسلام تفکر و اندیشه مهدویت است. این موضوع مورد عنایت و توجه خاص این متفکر اندیشمند قرار گرفته و با نگاهی نو، شگرف، عمیق و عالمانه وارد این عرصه شده است و در مناسبت‌های گوناگون آن را از زوایای مختلف مورد بحث قرار داده است.

 

‌این اندیشه که با نوید قرآن[4] درباره غلبه قطعی صالحان و متقیان، کوتاه شدن دست تبهکاران و جباران برای همیشه و آینده‌ای درخشان و سعادتمندانه برای بشریت، در میان امت اسلام پدید آمد، پیوسته مورد توجه آنان بود؛ به گونه‌ای که پیش از تولد حضرت مهدی علیه‌السلام ده‌ها کتاب در این زمینه نوشته شده و اصحاب پیوسته با سؤالاتی مثل «متی الفرج؟» و مانند آن؛ از تحقق و ویژگی‌های این مژده آسمانی پرس و جو می‌کردند.

 

‌استاد شهید درباره این اندیشه ناب می‌فرماید: «این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است که طبق بسیاری از نظریه‌ها و فرضیه‌ها فوق العاده تاریک و ابتر است...» [5]

 

‌راسل در کتاب امیدهای نو می‌گوید: «امروز دیگر غالب دانشمندان امیدشان را از بشریت قطع کرده و معتقدند که علم به جایی رسیده است که عن قریب بشر به دست علم نابود خواهد شد» و می‌گوید: «یکی از این افراد انیشتین است او معتقد است بشر با گوری که به دست خود کنده است یک گام بیشتر فاصله ندارد!.» [6]

 

اما ما مسلمین خوشوقتیم که بر خلاف این همه بدبینی‌ها که در دنیای غرب برای بشریت به وجود آمده ما به آینده بشریت خوشبین هستیم. که یک حکومت عادل جهانی بر مبنای ایمان، خداپرستی و خداشناسی و بر مبنای حکومت قرآن به وجود می‌آید. [7]

 

‌به راستی آیا این پیشرفت شگفت‌انگیز صنعت و تکنولوژی توانسته است به تمام خواسته‌های جسمی، روحی، فردی و اجتماعی بشر پاسخ کافی بدهد و آرامش و سعادت را برای او به ارمغان آورد و او را از ماورای طبیعت و امدادهای غیبی، بی‌نیاز کند؟ ایشان در کتاب «امدادهای غیبی» به نقد این تفکر می‌پردازد و می‌نویسد: «این خیال، خیال باطلی است. خطراتی که به اصطلاح در عصر علم و دانش برای بشریت است از خطرات عصرهای پیشین بیشتر و عظیم‌تر است... و این پیشرفت علمی، او را مغرورتر و غرایز حیوانی او را افروخته‌تر نموده است و به همین جهت خود علم و فنّ، امروز به صورت بزرگترین دشمن بشر در آمده است.» [8]

 

‌وضعیت آینده بشریت مسئله‌ای است که سال‌ها است فکر بشر را به طور جدی به خود مشغول کرده است. ظلم فراگیر و بی‌عدالتی مسابقه تسلیحاتی با تولید روزافزون سلاح‌های مرگبار اتمی، هسته‌ای، میکروبی، شیمیایی و... آینده را در ‌هاله‌ای از ابهام فرو برده و یأس و ناامیدی جامعه جهانی را در بر گرفته است. با این که نظریه‌های متفاوت و ناامید کننده‌ای از طرف نظریه پردازان مطرح می‌گردد، ولی اسلام از همان ابتدا با قاطعیت تمام، به عنوان وعده‌ای الهی از آینده‌ای بسیار روشن و درخشان خبر می‌دهد که با تکامل فکری و عقلی بشر، جامعه‌ای کامل و پاک به نام «جامعه مهدوی» در ابعاد جهانی تشکیل خواهد شد. جامعه‌ای که در آن از ستم و جنگ و ستیز هیچ اثری نخواهد بود و عصر زندگی واقعی بشر در آن زمان رقم می‌خورد.

 

مشخصه‌ها و ویژگی‌های جامعه مهدوی

 

این عالم وارسته با بهره گرفتن از آیات و روایات در بحث عدل کلّی در ابتدا به قطعیت آن اشاره می‌کند و می‌فرماید:

 

از قرآن مجید استفاده می‌شود که همه پیامبران الهی ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ که از طرف خدای متعال مبعوث شده‌اند، برای دو هدف اساسی بوده است:

 

‌‌1ــ برقراری ارتباط صحیح میان بنده و خالق یعنی توحید که در کلمه «لا اله الا الله» خلاصه می‌شود.

‌‌2ــ برقراری روابط حسنه و صالحه میان افراد بشر بر اساس عدالت و صلح و صفا و تعاون و احساس و عاطفه و خدمت. بنابراین، مسئله برقراری عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلی و عمومی همه انبیا علیهم‌السلام بوده است و مسئله عدالت یک آرزو و خیال نیست، یک واقعیتی است که دنیا به سوی آن پیش می‌رود؛ یعنی سنت الهی است و خدا عدالت را در نهایت امر، بر دنیا حاکم خواهد نمود.

 

ایشان سپس با بهره گرفتن از روایات به ترسیم «جامعه مهدوی» می‌پردازد و می‌نویسد:

 

‌‌«رسول گرامی اسلام صلی‌ الله ‌علیه ‌و ‌آله می‌فرماید:[9] المهدی یبعثُ علی اختلافٍ من الناس و الزَّلازل؛ مهدی علیه‌السلام در یک شرایطی می‌آید که اختلاف در میان بشر شدید و زلزله‌ها برقرار است(مقصود زلزله‌های ناشی از مواد زیر زمین نیست). اصلاً زمین به دست بشر تکان می‌خورد و خطر بشریت را تهدید می‌کند که زمین نیست و نابود شود. فیملأ الارض قسطا و عدلاً کما ملئت ظلما و جورا؛ بعد از آن که پیمانه ظلم و جور پر شد دنیا را پر از عدل و داد می‌کند.» ‌«یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض» ؛ از او هم خدای آسمان راضی است و هم خلق آسمان و مردم روی زمین. بعد فرمود:«یقَسِّم المال صِحاحا» ؛ ثروت را به طور عادلانه و بالسویه تقسیم می‌نماید. «و یملأ قلوب امه محمد غِنی ویسعُهم عدلُه» ؛ خداوند متعال دل امت اسلام را مملوّ از غنا می‌کند. یعنی خیال نکن غنا و ثروت، تنها همان ثروت مادّی است. دلها غنی می‌شود، فقرها و نیازها و حقارت‌ها و بیچارگی‌ها و کینه‌ها و حسادت‌ها همه از دلها بیرون کشیده می‌شود.

 

وضعیت قبل از ظهور‌

 

سپس ایشان وضعیت قبل از ظهور و بعد از ظهور را در بیان حضرت علی علیه‌السلام دنبال می‌کند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج البلاغه می‌فرماید: «حتی تقوم الحرب بکم علی ساقٍ بادیا نواجذها مملؤه اخلافُها حُلوا رضاعُها علقما عاقبتُها.»[10] پیش بینی می‌کند که قبل از ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام آشوب عجیب و جنگ‌های بسیار مهیب و خطرناکی در دنیا هست می‌فرماید: جنگ روی پای خودش می‌ایستد، دندان‌های خودش را نشان می‌دهد. مثل یک درنده‌ای که دندان نشان می‌دهد، شیر پستان خودش را نشان می‌دهد؛ یعنی آن ستیزه جویان و آتش افروزان جنگ نگاه می‌کنند، می‌بینند این پستان جنگ خوب شیر می‌دهد یعنی به نفعشان کار می‌کند، اما نمی‌دانند که عاقبت این جنگ به ضرر خودشان است. «حلوا رضاعُها؛ دوشیدنش خیلی شیرین است»، اما «علقما عاقبتُها، عاقبتش فوق العاده تلخ است.»

 

‌ما مسلمین خوشوقتیم که بر خلاف این همه بدبینی‌ها که در دنیای غرب برای بشریت به وجود آمده، ما به آینده بشریت خوشبین هستیم که یک حکومت عادل جهانی بر مبنای ایمان، خداپرستی و خداشناسی و بر مبنای حکومت قرآن به وجود می‌آید.

 

«اَلا و فی غدٍ و سیاتی غدٌ بما لاتعرفون»؛ بدانید که فردا آبستن چیزهایی است که هیچ پیش‌بینی نمی‌کنید ولی بدانید هست و فردا با خود خواهد آورد.

 

وضعیت بعد از ظهور

 

«یا خذ الوالی من غیرها عمالها علی مساوی اعمالها؛ اول کاری که آن والی الهی می‌کند این است که عُمّال و حُکّام را یک‌یک می‌گیرد، اعوان خودش را اصلاح می‌کند و دنیا اصلاح می‌شود؛ «و تُخرِج له الارضُ افالیذَ کبدها؛ زمین پاره‌های جگر خود را بیرون می‌دهد.»؛ یعنی زمین هر موهبتی که در خودش دارد از هر معدنی و استعدادی که شما تصور بکنید را بیرون می‌دهد. هر چه تا امروز مضایقه نموده بیرون می‌دهد.» و تُلقی الیه سِلما مقالیدها؛ زمین می‌آید مثل یک غلام در حالی که تسلیم است و کلیدهای خودش را در اختیار او قرار می‌دهد؛ یعنی دیگر سرّی در طبیعت نمی‌ماند، مگر این که به دست او کشف می‌شود.

 

«فیریکم کیف عدل السیره»؛ آن وقت او به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی یعنی چه؟ نشان خواهد داد که این همه که دم از اعلامیه حقوق بشر و آزادی می‌زنند، همه‌اش دروغ است. این همه که دم از صلح می‌زنند همه‌اش دروغ و نفاق و جو فروشی و گندم نمایی بود. «یحیی میت الکتاب والسنه»؛ قوانین کتاب و سنت را که متروک مانده و به حسب ظاهر مرده و از میان رفته است را زنده خواهد کرد. و نیز فرمود: «اذا قام القائم حکم بالعدل»[11]  اصلاً حضرت یک لقبی دارد مخصوص به خود که از مفهوم قیام گرفته شده است؛ آن که در جهان قیام می‌کند: «القائم». اصلاً ما حضرت مهدی علیه‌السلام را به قیام و عدالت می‌شناسیم.

 

«و ارتفع فی ایامه الجور»؛ جور و ظلمی دیگر در کار نیست. «و امنت به السُبُل»؛ همه راه‌ها، راه‌های زمینی دریایی، هوایی امن می‌شود. چون منشأ این ناامنی‌ها، ناراحتی‌ها و بی‌عدالتی‌هاست، وقتی که عدالت برقرار شود چون فطرت بشر فطرت عدالت است؛ دلیل ندارد که ناامنی وجود داشته باشد. «و اخرجت الارض برکاتها»؛ و زمین تمام برکات خودش را بیرون می‌آورد. «ولا یجد الرجل منکم یومئذ موضعا لصدقته و برّه و هو قوله تعالی و العاقبه للمتقین»؛ آیا می‌دانید ناراحتی مردم در آن وقت، چیست؟ ناراحتی مردم فقط این است که اگر بخواهند یک صدقه‌ای بدهند و یک کمکی به کسی بکنند یک نفر (مستحق) پیدا نمی‌شود یک فقیر روی زمین پیدا نخواهد شد. [12]

 

ضرورت تحقق جامعه مهدوی

 

نکته بسیار مهمی که در اندیشه شهید مطهری درباره مهدویت درخشش دارد، ضرورت و قطعیت تحقق جامعه مهدوی از منظر حکمت الهی است. از دیدگاه ایشان:

 

«مهدویت یک فلسفه بزرگ جهانی است؛ چون اسلام یک دین جهانی است؛ چون تشیع به معنای واقعی‌اش یک امر جهانی است. وقتی قرآن می‌فرماید: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»[13] صحبت از زمین است؛ نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد.

 

‌اولاً: امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمی‌شود. زندگی سعادتمندانه بشر آن است که در آینده است.

 

‌دوم: آن دوره، دوره عقل و عدالت است. شما می‌بینید یک فرد سه دوره کلی دارد: دوره کودکانه که دوره بازی و افکار کودکانه است؛ دوره جوانی که دوره خشم و شهوت است و دوره عاقله مردی و پیری که دوره پختگی و استفاده از تجربیات، دوره دور بودن از احساسات و دوره حکومت عقل است. اجتماع بشری نیز همین است. باید سه دوره را طی کند؛ یک دوره، دوره اساطیر و افسانه‌ها و به تعبیر قرآن دوره جاهلیت. دوره دوم، دوره علم است، ولی علم و جوانی، دوره حکومت خشم و شهوت، محور گردش زمان ما یا خشم است یا شهوت. آیا دوره‌ای نخواهد آمد که آن دوره حکومت، نه حکومت اساطیر باشد و نه حکومت خشم و شهوت؟ دوره‌ای که واقعا معرفت و عدالت، صلح و صفا و انسانیت و معنویت، حکومت کند؟ مگر می‌شود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد، بعد بشر دوره بلوغ خود نرسیده یک مرتبه تمام بشر را زیر و رو کند![14] ‌در این جا دو سؤال مهم و اساسی وجود دارد که برای تبیین بحث باید جواب متقن و کافی به این دو سؤال داده شود:

 

‌‌1ــ آیا قضایای تاریخی قابل پیش‌بینی است؟ به عبارت دیگر آیا می‌توان آینده‌نگری نمود یا صرفا اطلاع از آن از مبدأ غیب امکان دارد؟

 

‌2ــ آیا سیر حرکت و تحولات کنونی بشر به سوی تحقق چنین جامعه عدالت محور جهانی پیش می‌رود یا امر به گونه دیگری است؟‌

 

قانونمندی تاریخ

 

در پاسخ سؤال اول باید گفت: بحث از چیستی تاریخ، یکی از شاخه‌های مهم علم تاریخ است که با عنوان فلسفه تاریخ توسط صاحب نظران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برخی از تاریخ شناسان جریان‌های تاریخی را یک امور اتفاقی و تصادفی و طبعاً غیرقابل پیش‌بینی می‌دانند که تحت هیچ ضابطه‌ای قرار نمی‌گیرد و با بررسی تحولات تاریخی نمی‌توان آینده‌نگری کرد.در مقابل، نظریه دقیق و عمیق دیگری است که تاریخ را کاملاً قانونمند می‌داند. قواعد و ضوابطی بر آن حاکم است که با بررسی سلسله جریانات و تحولات تاریخی می‌توان آینده را ترسیم نمود.‌یکی از مباحثی که بسیار عالمانه و دقیق و عمیق توسط شهید مرتضی مطهری مورد بحث قرار گرفته است، بحث قانونمندی تاریخ است.ایشان پس از طرح بحث چیستی تاریخ و جامعه و نقل دیدگاه‌های گوناگون و نقد آنها، این دیدگاه را که جامعه به نوبه خود مستقل از افراد، طبیعت و شخصیت دارد و دارای خصلت، سنت، قاعده و ضابطه است، می‌پذیرد و گوید: ‌‌«تاریخ آنگاه فلسفه دارد و آنگاه تحت ضابطه و قاعده در می‌آید و آنگاه موضوع تفکر و مایه تذکر و آیینه عبرت و قابل درس آموزی است، که جامعه از خود طبیعت و شخصیت داشته باشد وگرنه جز زندگی افراد چیزی وجود ندارد و اگر درس و عبرتی باشد درس‌های فردی از زندگی افراد است نه درس‌های جمعی از زندگی اقوام و ملل.» او سپس به اثبات این دیدگاه از منظر قرآن مجید پرداخته و می‌گوید: ‌‌«قرآن کریم لااقل در بخشی از عبرت آموزی‌های خود، زندگی اقوام و امت‌ها را به عنوان مایه تنبّه برای اقوام دیگر مطرح می‌کند. قرآن مکرر در تعبیرات خود موضوع حیات و مدت و اجل اقوام و امت‌ها را طرح کرده است. مثلاً می‌گوید: «و لکل امه اجل فاذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعته و لایستقدمون»[15]زندگی هر امتی را پایانی است، پس هرگاه پایان عمرشان فرا رسد نه ساعتی دیرتر بپایند و نه ساعتی زودتر فانی شوند.

 

قرآن کریم این گمان را که اراده‌ای گزافکار و مشیتی بی‌قاعده و بی‌حساب سرنوشت‌های تاریخی را دگرگون می‌سازد، به شدت نفی می‌کند و تصریح می‌نماید که قاعده‌ای ثابت و تغییرناپذیر بر سرنوشت‌های اقوام حاکم است.[16]و مردم می‌توانند با استفاده از سنن جاریه الهی در تاریخ، سرنوشت خویش را نیک یا بد بگردانند.[17] از این رو، در عین آن که تاریخ با یک سلسله نوامیس قطعی و لایتخلف اداره می‌شود، نقش انسان و آزادی و اختیار او به هیچ وجه محو نمی‌گردد. [18]

 

‌‌تکامل تاریخ و جامعه واحد جهانی

 

درباره سؤال دوم؛ یعنی ترسیم جهت و مسیر تحولات جهانی که وابسته به سؤال اول است، ایشان این بحث را با عنوان تکامل تاریخ و سیر آن به سوی تحقق جامعه واحد جهانی مطرح می‌کند و می‌فرماید: «بدیهی است بنا بر نظریه اصالت فطرت و این که وجود اجتماعی انسان و زندگی اجتماعی او و بالأخره روحی جمعی جامعه وسیله‌ای است که فطرت نوع انسان برای وصول به کمال نهایی خود انتخاب کرده است؛ باید گفت که جامعه‌ها و تمدن‌ها و فرهنگ‌ها به سوی یگانه شدن، متحدالشکل شدن و در نهایت امر در یکدیگر ادغام شدن سیر می‌کنند و آینده جوامع انسانی جامعه جهانی واحدِ تکامل یافته‌ای است که در آن همه ارزش‌های امکانی انسانیت به فعلیت می‌رسد. و انسان به کمال حقیقی و سعادت واقعی خود و بالأخره انسانیت اصیل خود خواهد رسید. از نظر قرآن این مطلب مسلم است که حکومت نهایی، حکومت حق و نابود شدن یکسره باطل است و عاقبت از تقوا و متقیان است.»

 

سپس، از سخن استاد خود مرحوم علامه طباطبایی ـ قدس سره ـ بهره می‌گیرد که در تفسیر گرانسنگ المیزان این چنین می‌نگارد:‌‌کاوش عمیق در احوال کاینات نشان می‌دهد که انسان نیز به عنوان جزیی از کائنات در آینده به غایت و کمال خود خواهد رسید. آنچه که در قرآن آمده است که استقرار اسلام در جهان امری شدنی و لابدّ منه است تعبیر دیگری است، از این مطلب که انسان به کمال تام خود خواهد رسید. ‌قرآن آنجا که می‌فرماید: «من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی اللّه بقومٍ یحبهم و یحبونه»؛ یعنی فرضا شما از دین برگردید، خداوند متعال قوم دیگر را به جای شما برای ابلاغ این دین به بشریت و مستقر ساختن این دین خواهد آورد ـ در حقیقت می‌خواهد ضرورت خلقت و پایان کار انسان را بیان نماید.[19]و[20]

 

‌‌اصل انتظار

حال که به حکم عقل و نقل، غلبه حق بر باطل و عدالت بر ظلم قطعی است و سیر و روند تاریخ به سوی جامعه جهانی واحدِ تکامل یافته به پیش می‌رود؛ وظیفه ما چیست؟ آیا ما باید در انتظار تحقق چنین امری باشیم یا خیر؟ آیا مردم نقشی در تسریع این حرکت یا تأخیر آن دارند؟ به عبارت دیگر وظیفه مردم چیست؟

 

شهید مطهری که با قلم روان و بیان شیوای خود در عرصه‌های مختلف، به تبیین حقایق و معارف ناب اسلام پرداخته است، درباره انتظار می‌فرماید: «اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استنتاج می‌شود و آن اصل «حرمت یأس از روح‌الله» است. مردم مؤمنِ به عنایات الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمی‌دهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهوده‌گرایی نمی‌گردند. چیزی که هست این انتظار فرج و این «عدم یأس از روح اللّه» در مورد یک عنایت عمومی و بشری است؛ نه شخصی یا گروهی و به علاوه توأم است یا نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است.[21] اما آنچه که مهم است، این است که یکی از ضربه‌هایی که در طول تاریخ بر اسلام ضربات جبران ناپذیری را وارد ساخته است، تحریف برخی از ارزش‌ها مثل ولایت، محبت، زهد و... است که انتظار فرج هم از این دست برد در امان نبوده و با تحریف و تفسیر نادرست آن به بی‌تفاوتی و پرهیز از هرگونه اقدام اصلاحی و تعطیل امر به معروف و نهی از منکر و حتی دامن زدن به فساد برای تسریع و تعجیل ظهور حضرت، ضربه‌های جبران ناپذیری بر اسلام وارد شده است.پس از ظهور، زمین هر موهبتی را که در خودش دارد، از هر معدنی و استعدادی که شما تصور بکنید، بیرون می‌دهد. یعنی هر چه تا امروز مضایقه نموده بیرون می‌دهد.»‌استاد شهید که به بیان امام راحل یکی از ویژگی‌های ایشان این بود که با کج‌روی‌ها و انحرافات مبارزه سرسختانه نمود، در این راستا به تبیین حقیقت انتظار می‌پردازد و با بیان معنای صحیح آن به نقد دیدگاه مقابل پرداخته و می‌نویسد:

 

‌انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری که سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نیروآفرین و تحرک‌بخش است؛ به ‌گونه‌ای که می‌تواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده می‌شود.

‌و انتظاری که گناه است، ویرانگر است، اسارت بخش است، فلج‌کننده است و نوعی «اباحیگری» باید محسوب گردد.‌این دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود علیه‌السلام است و این دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحولات و انقلابات تاریخی ناشی می‌شود.

 

پی نوشت ها:

[1]. فرازهایی از پیام‌های امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت آیت الله مطهری.

[2]. همان‌.

[3]. همان.

[4]. توبه: 33/ انبیاء: 105/ قصص: 5/ اعراف: 128/ نور: 55‌.

[5]. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه‌السلام از دیدگاه فلسفه تاریخ، انتشارات صدرا، تیر 1382، چ 25، ص 13 و 14.

[6]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 165 (کتاب سیری در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام، بحث عدل کلّی).

[7]. همان‌.

[8]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 356. (کتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر بحث مهدویت در اسلام).

[9]. بحارالانوار، ج 5، ص 81 و 92‌.

[10]. نهج‌البلاغه، خطبه 138‌.

[11]. بحارالانوار، ج 52، باب 27، ح 83، ص 338/ ارشاد شیخ مفید، باب 40، فصل 5، ح 7‌

[12]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، صص 165 ـ 151 (کتاب سیری در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام بحث عدل کلّی)؛ نظیر این بحث در مجموعه آثار، ج 3، ص 358 (کتاب امدادهای غیبی بحث آینده بشریت) آمده است.

[13]. انبیاء: 105‌.

[14]. مجموعه آثار، ج 18، ص 180. (کتاب سیره در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام بحث مهدی موعود علیه‌السلام).

[15]. اعراف: 134‌.

[16]. فاطر: 34‌.

[17]. رعد: 11‌.

[18]. قیام و انقلاب امام مهدی علیه‌السلام، صص 15- 19 و 48-50‌.

[19]. المیزان، ج 4، ص 132، ذیل آیه 200 سوره مبارکه آل عمران‌.

[20]. مجموعه آثار، ج 2، ص 358 به بعد (کتاب مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی بحث جامعه و تاریخ).

[21]. قیام و انقلاب امام مهدی علیه‌السلام، ص 14‌.

روزنامه اطلاعات پنجشنبه23تیر 1390 -12 شعبان 1432 - شماره 25079

 

*نوشته حجت الاسلام محمود اباذری

منبع: فصلنامه علمی پژوهشی «انتظار موعود»، شماره ۱۱

کد خبر 785827

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha