خبرگزاری شبستان-سرویس فرهنگی، محمد پورعلم : برای مخاطبان ایرانی علاقمند به فیلم های خارجی، سینمای آمریکا و به خصوص فیلم های هالیوودی آشناترین گونه سینماست و روزی نیست که فیلم یا قسمتی از یک سریال آمریکایی برای تماشا نداشته باشند.
سینمای هالیوود از ابتدای شکل گیری تاکنون نقش پررنگی در فرهنگ جهانی ایفا کرده و در دوره های مختلف شیوه های متنوعی را برای ارائه محصول متناسب با روح زمانه برگزیده است. زمانی مسیر ساخت این گونه فیلم ها تنها از کمپانی های بزرگ فیلمسازی می گذشت و پرده سینماهای نقاط مختلف جهان، نقطه اتصال مردم با فیلم ها بود تا جادوی سینما شکل بگیرد. موفقیت فیلم های هالیوودی در این دوره تا آن اندازه بود که به طور مثال سینمای اروپا که خود را صاحب سبک می دانست، در رقابت با اکران فیلم های آمریکایی طعم شکست را چشید و بحران مخاطب را تجربه کرد.
خاطرات «ژان کلود کریر» سینماگر فرانسوی از این دوره به خوبی نمایانگر وضعیت سینمای اروپاست. او با اشاره به اکران های پرتماشاگر فیلم های آمریکایی در سینماهای اروپا از چالش های پیش روی سینماگران اروپایی سخن می گوید؛ چالش هایی مثل سرمایه لازم برای فیلمسازی قابل رقایت با هالیوود و از سوی دیگر تن دادن به رویکرد آمریکایی سبک زندگی.
توجه به این سبک زندگی آمریکایی که در فیلم های هالیوودی نمود پیدا می کرد، مولفه های این سینما را نمایان می سازد؛ مولفه هایی که تا هم اکنون نیز تا حد زیادی پابرجا مانده اند. به طور مثال فیلم های آمریکایی در آن دوره «قهرمان» دارند که مخاطب با او همذات پنداری می کند و او دشمنانش را با توانایی هایش و اندکی چاشنی شانس پشت سرمی گذارد. «پایان خوش» مولفه دیگر این سینماست که موجب می شود تماشاگر با خوشحالی و امید از سینما خارج شود. در این زمینه خاطره «داریوش شایگان» در کتاب «زیر آسمان های جهان» از نخستین فیلم اروپایی که در نوجوانی در سینما دیده، بسیار شنیدنی است. او که تا پیش از آن تنها با فیلم های هالیوودی بر پرده سینما آشنا بوده، تعریف می کند که از تماشای فیلم شوکه شده؛ چراکه قهرمان در میانه داستان کشته شد و فیلم ناراحت کننده به پایان رسید.
پس از آن، دوره حضور گسترده تلویزیون در خانه ها فرا می رسد. شبکه های تلویزیونی شکل می گیرند و حالا این شبکه ها باید برای مخاطبانشان برنامه های جذاب تولید کنند. این جاست که شبکه ها علاوه بر ساخت شوی تلویزیونی به سمت ساخت فیلم و سریال سوق پیدا می کنند تا تلویزیون با میلیون ها مخاطب، در کنار سینما فیلمسازی آمریکایی را تقویت کند.
شاید مهمترین مثال تاثیرگذاری تلویزیون و تعامل آن با سینما در این دوره، نمایش زنده لحظه فرود نیل آرمسترانگ بر ماه از تلویزیون های سراسری در سال 1969 بود. چه تصویری می توانست سینمایی تر از گام نهادن نخستین انسان بر کره ماه باشد. رویدادی که همواره با شائبه استودیویی بودن تصویر این لحظه به خاطر رقابت فضایی آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد همراه بوده است. حال چه این گونه بود یا نبود، این تصاویر معنای راه یافتن محصولات کارخانه رویاسازی آمریکایی از سالن سینما به خانه های مردم را داشت.
گرچه بعدها و در سال 2001 مردم تصویری سینمایی تر هم در تلویزیون دیدند. تصویر زنده برخورد دو هواپیما به برج های تجارت جهانی که یازده سپتامبر از تلویزیون ها پخش شد و این بار نه تنها مردم آمریکا که مردم همه جهان به طور مستقیم آن را تماشا کردند.
پیدایی شبکه اینترنت و گسترش زیرساخت های آن در ابعاد جهانی، تحول بزرگ بعدی در حوزه ارتباطات و رسانه بود که تعامل انسان با رسانه را از حالت انفعال پیشین خارج کرد. حال مردم می توانستند در ساختار پدید آمده حضور فعالانه داشته باشند و به صورت ابتدایی تریبونی برای اظهارنظر و ایده های خود داشته باشند. این تحول مهم موجب شد شبکه بزرگی از داده های آنلاین شکل بگیرد که همزمان برای همه مردم جهان قابل دسترسی و استفاده بود. انگار مساله «زمان» و «مکان» به یکباره موضوعیت خود را از دست داد و ذهنیت جهانی متحول شد.
حالا دیگر امکان مشاهده بی وقفه محتوای تصویری به صورت 24 ساعته امکان پذیر شده بود که فایده اش برای سینما، دسترسی بی نظیر به فیلم ها برای مخاطبان بود که پیش از آن تنها به صورت محدود از طریق دستگاه های ضبط و پخش و کپی محتوای تصویری روی سی دی، نوار و .. امکان پذیر بود.
در این دوره، پیشرفت تکنولوژی نیز در همراهی با اینترنت، تاثیر عمیقی بر سینما و فیلمسازی گذاشت. دوربین های دیجیتال با ورودشان به بازار، نه تنها آزادی عمل کارگردان ها را افزایش داد و به فیلمسازی حرفه ای سرعت بیشتری بخشید، بلکه هزینه تجهیزات فیلمسازی را کاهش داد تا همگان بتوانند دست به دوربین شوند و فیلم خود را بسازند.
ماجرای ساخت فیلم «ABC آفریقا» عباس کیارستمی نمونه جالب توجهی در این زمینه است. کیارستمی که برای پیش تولید ساخت فیلمی درباره آفریقا به این قاره سفر کرده بود با یک دوربین هندی کم تصاویری ضیط می کند. پس از بازگشت به ایران و در حال آماده سازی برای فیلمبرداری اصلی، وقتی فیلم های ضبط شده را می بیند، آن ها را از منظر کیفی مناسب و از نظر داستانی واقع گرا و اصیل می یابد. در نهایت «ABC آفریقا» با تدوین همان فیلم های هندی کم ساخته می شود. کیارستمی از پتانسیلی که تجهیزات دیجیتال در اختیار فیلمسازان قرار می دهد، سخن می گوید و این که می توان فیلمسازی را دموکراتیک تر کرد.
پیدایی وبسایت هایی چون یوتیوب به خوبی نمایانگر به فعلیت رسیدن پتانسیل تجهیزات سینمایی بر بستر اینترنت بود اما گسترش این گونه وبسایت ها در سال های اخیر بیش از هرچیز به تحول گوشی های هوشمند و اینترنت همراه وابسته است.
همه گیرشدن گوشی های هوشمند و اینترنت همراه آخرین حلقه زنجیر تحولات رسانه است که تاکنون در اختیار عموم مردم جهان قرار گرفته است. حالا گوشی های هوشمند در ابعادی کوچک کار فیلمبرداری باکیفیت و تدوین قابل قبول فیلم ها را یکجا انجام می دهند و اینترنت همراه بلافاصله امکان به اشتراک گذاشتن فیلم را فراهم می کند.
و در نهایت صنعت فیلمسازی آمریکا با تازه ترین پدیده خود روبروست: شرکت های تولید و ارائه فیلم و سریال در اینترنت. شبکه هایی همچون «Netflix»، «HBO» و «Amazon» که در دو سه سال گذشته بخشی از مهمترین فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی آمریکایی را تولید کرده اند؛ آثاری که با بهره گیری از تکنولوژی های نوظهوری همچون «پرده سبز» سرعت فیلمسازی را به مقدار قابل توجهی افزایش و هزینه آن را کاهش داده اند.
پس از آشنایی با روند تعامل فیلمسازی در آمریکا با رشد تکنولوژی، حال می توان به مولفه معنایی سینمای آمریکا پرداخت و به موازات آن درباره ظهور و بروز سینمای مستقل در این کشور سخن گفت.
ادامه دارد...
نظر شما