خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی: مطالعه تاریخ نمونه های فروانی از نوابغ و آثار برجسته هنری و علمی را به ما نشان می دهد که سال ها، دهه ها و حتی سده ها بعد، اهمیتشان شناخته شد یا در زباله دان تاریخ مدفون ماندند، اما در زمانه خود، گاهی هنر و مهارت آنان مغفول ماند و گاهی حتی طرد، و بلکه، به مرگ محکوم شدند.
اگر بخواهیم نمونه های سینمایی در این زمینه، مثال بزنیم «اورسن ولز» نام آشناترین آنان است، «همشهری کین» نخستین ساخته او که به نظر بیشتر منتقدان، بهترین و نوآورترین اثر این کارگردان و فیلم نامه نویس آمریکایی است در زمان اکران با شکست در کیشه و بی مهری خواص و عوام قرار گرفت، سال ها بعد از سوی برخی از منتقدان، زوایای برجسته هنری آن کشف شد و امروز جزو برترین فیلم های تاریخ سینما به شمار می رود.
گذری به سینمای کشورمان نیز نمونه های دیگری از شکست برخی فیلم ها در گیشه و وارد آمدن سخت ترین تازیانه های نقد بر پیکره آنها و سازندگانشان را پیش روی ما می نهد که بحث مفصل در این زمینه، خارج از حوصله این جستار است.
ونسان ون گوگ نقاش برجسته از جمله شخصیت های هنری است که نوآوری و شگرف بودن آثارش در زمان حیات وی از نظرها دور ماند و شاید همین موضوع باعث شد در سال های پایانی زندگی، دچار افسردگی شد و به نظر بیشتر مورخان، خودکشی کرد.
"جولیان اشنابل" کارگردان آمریکایی تبار که با فیلمی زندگی نامه ای "لباس غواصی و پروانه" شناخته شده است، با ساخت "بر دروازه ابدیت" به دنبال نمایش دردها و رنج های نابغه ای ناشناخته است که مردم او را طرد می کردند و جایی در میان نقاشان نام آور زمانه خود نداشت.
تاریخ گواهی می دهد که ون گوگ در پی سال ها دست و پا زدن با افسردگی و غم روزافزون، سرانجام خودکشی کرد اما اشنابل که خود یک نقاش است، باور دارد که نبوغ ون گوگ و سواد اندک مردم روزگارش، عامل مرگ او است؛ به همین دلیل در یکی از سکانس های پایانی این فیلم ماجرای کشته شدن نقاش چیره دست سده نوزدهم به دست دو جوان روایت می شود.
همانطور که نیکوس کازانتزاکیس در رمان " آخرین وسوسه مسیح" تصویری دگرگونه از عیسی مسیح ترسیم می کند و البته نگاهی زمینی به آن پیامبر الهی دارد، اشنابل نیز نگاهی تقدس آمیز به نقاش محبوبش دارد و باور نمی کند که ون گوگ خودکشی کرده است.
این کارگردان در سکانس گفتگوی میان ون گوگ و کشیش که در محوطه آسایشگاه بیماران روانی انجام می گیرد این باور خود را نمایان می کند به ویژه آنجا که نقاش هلندی خطاب به روحانی مسیحی می گوید به نظرم خدا اشتباه کرده و مرا زودتر از موعد وارد دنیا کرده است ... من شناخته نشدم همانطور که مسیح نیز در زمان خودش شناخته نشد.
شاید اگر در گذشته، مسابقه هایی مانند " عصر جدید" که مدتی است از شبکه سوم سیما پخش می شود، برگزار می شد، آنگاه نبوغ و مهارت شخصیت های ناشناخته در زمان خود از جمله ون سان ون گوگ، از نظرها دور نمی ماند و دیکر لازم نبود فیلمی مانند بر دروازه ابدیت ساخته شود.
از این موضوع که بگذریم، نمی توان به راحتی از کنار بازی زیبا و جذاب "ویلیام دفو" در نقش ون گوگ گذشت. این بازیگر که پیش از این هنر خود در اجرای چهره های تاریخی را در فیلم " آخرین وسوسه مسیح" ساخته مارتین اسکورسیزی نشان داده بود این با نیز نمایش قابل قبولی از خود به جای گذاشت.
سخن آخر اینکه، بر دروازه ابدیت این هشدار را به ما می دهد که نباید به سادگی برچسب دیوانگی بر دیگران به ویژه نوابغ و دگراندیشان، زد و باید تفاوت های فردی را پذیرفت و به انسان ها با باورها و مهارت های مختلف احترام گذاشت.
گزارش از مرتضی خواجوند سریوی
نظر شما