زینب صناعی: امروزه باتوجه به وسعت دنیای ارتباطات و فناوری های اطلاعات و گسترش رسانه های اینترنتی و مجازی تهاجم کشورهای استکباری از حالت جنگ نظامی و سخت افزاری به جنگ نرم آن هم در ابعاد فرهنگی و اعتقادی تغییرماهیت داده است. جنگ نرم که به تعبیری آن را جنگ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اعتقادی می نامند یکی از چالش های پیش روی کشورهای در حال توسعه در سال های اخیر به شمار می رود که در این جبهه، هوشیاری و بیداری توام با درایت نخبگان و اصحاب فکر و اندیشه جامعه حرف اول را می زند. با این حال باید اذعان داشت که در یک دهه اخیر سیل این تهاجمات گسترده غرب متوجه کشورمان بود به گونه ای که جمهوری اسلامی ایران آماج حملات تهاجمی از نوع فرهنگی قرار گرفته و البته هوشیاری و آگاهی به موقع مردم اغلب تاکتیک ها و ترفندهای دشمنان و نقشه های شوم آنان را نقش بر آب کرده است اما با توجه به حساسیت هایی که در ایام پس از انتخابات سال 88 و التهاباتی که توسط سران اغتشاش و آشوب به وجود آمد به خوبی نشان داد که دشمنان ایران اسلامی در جبهه جنگ نرم با تمام توان ایستاده اند و هر روز به توطئه ای پناه می برند.
ترور شخصیت با کشیدن کاریکاتور
از این رو مردم، مسئولان و خصوصاً اقشار دانشگاهی و فرهیخته جامعه در برابر چنین حوادثی نقش و وظیفه ای مضاعف دارند و همچنان که رهبر فرزانه انقلاب تاکید نموده اند قشر دانشجوی ایرانی در نقش افسران جوان در خط مقدم جبهه جنگ نرم دشمن قرار دارند و باید بیش از پیش مراقب مرزهای فرهنگی و ارزشی جامعه باشند و دشمن را در رسیدن به اهدافش ناکام گذارند.
بدون شک رسانه ها در جنگ نرم در خط مقدم قرار دارند و به راحتی می توانند جریان های مهمی را هدایت و نظارت و کنترل نمایند و از طرفی هم خود جریان ساز باشند؛ بدین جهت آَشنایی با تاکتیک های مختلف دشمن در جنگ نرم ضروری به نظر می رسد و در مواقع بحران خنثی شدن این تاکتیک ها از طرف مردم می تواند راهگشا باشد.
یکی از تاکتیک های مهم دشمن در جنگ نرم ترور شخصیت است به طوری که در این جنگ بر خلاف جنگ سخت، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت می دهد؛ در زمانی که نمی توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت زدایی و اهریمن سازی وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزاری مانند طنز، کاریکاتور، شعر و کلیپ های کوتاه که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.
تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات
تکرار یکی دیگر از تاکتیک های دشمن است به طوری که در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند؛ تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل «عادت» بسیار مفید است به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت و تقویت دقیق تر، «عادت» میسر نخواهد شد.
روش تکرار از قواعد خاصی پیروی می کند زیرا فاصله های تکرار، نباید چنان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود. القاء «دروغ بزرگ» تقلب در انتخابات و تکرار آن از جمله یکی از تاکتیک های مهم دشمن پس از انتخابات 88 بود؛ هزاران سایت اینترنتی همزمان با دهها شبکه تلویزیونی غربی، با «تکرار» دروغ بزرگ، تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، سعی در مخدوش کردن ذهنیت عمومی جامعه ایرانیان و تضعیف اعتماد ملی داشتند که خوشبختانه به هدف نهایی خود نرسیدند. در تاکتیک توسل به ترس و ایجاد رعب، از حربه تهدید و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود.
متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.
مبالغه یکی دیگر از روش هایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند؛ غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.
شایعه مهمترین تاکتیک جنگ نرم
بر اساس تاکتیک برچسب زدن نیز رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند؛ گاهی هدف از این عملکرد، آن است که ایده، فکر یا گروهی محکوم شوند، برای آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود. برچسب زنی یا اسم گذاری (برچسب به یک فکر و یا عقیده زدن) برای تحریک به رد فکری و اندیشه ای بدون بررسی شواهد مورد استفاده قرار گیرد به عنوان نمونه غربی ها به مقاومت مشروع مردم مظلوم فلسطین و لبنان، برچسب تروریسم می زنند و حملات ایران از این مبارزین را حمایت از تروریسم می نامند و با تبلیغات رسانه ای افکارعمومی را دستکاری می کنند.
تاکتیک مغالطه نیز شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه، شخص یا محصول ارائه داد؛ شاید برای همین است که متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با تحریف یکسان می دانند.
شایعه یکی از مهمترین تاکتیک های دشمن در جنگ نرم است و در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد، به عبارتی شایعه در جایی ایجاد می شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد.
اگر چه هر شایعه در برگیرنده بخش قابل توجهی از واقعیت می تواند باشد (تاکتیک تسطیح در شایعه سازی) ولی ضریب نفوذ آن بستگی به درجه ابهام و اهمیت آن دارد؛ باید توجه داشت که در شایعه سازی از تاکتیک های گوناگون از جمله تسطیح، همانند سازی، برجسته سازی (بزرگنمایی) و… نیز استفاده می شود.
تلطیف و تنویر نیز یکی دیگر از تاکتیک هاست و در مواردی استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم مانند آنکه رسانه های ارتباط جمعی از سویی مفهوم «حقوق بشر و آزادی» را پر فضیلت جلوه داده و از سوی دیگر غرب را مهد آزادی و مدافع حقوق بشر قلمداد می کنند در حالیکه بیشترین نقص حقوق بشر و آزادی در این کشورها صورت می گیرد.
جاذبه جنسی گویندگان خبری
تاکتیک انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود؛ استفاده از نمادهای مذهبی و یا ملی و انتساب به اشخاص و جریان هایی که مورد احترام توده های عمومی مردم هستند تاکتیک انتقال است که دشمن از آن معمولا زیاد استفاده می کند. در این تاکتیک از ابزارهای گوناگون از جمله طنز، کایکاتور، داستان کوتاه، شعر و موسیقی استفاده می شود.
همچنین تاکتیک تصدیق به معنان آن است که شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است. حمایت اشخاص معروف همچون سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران و دانشمندان و نیز گروههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از فردی یا جریانی تصدیق عنوان می شود.
در تاکتیک قطره چکانی نیز اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.
در تاکتیک حذف یا سانسور نیز سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد؛ در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.
جاذبه های جنسی یکی از تاکتیک های بسیار مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره می گیرند. به طوری که در شرایطی فعلی «مانکن ها» از جمله افراد پردرآمد در غرب محسوب می شوند که در تبلیغات و آگهی های تجاری از آن ها بهره می گیرند.
استفاده از گویندگان خبری با ظاهری اروتیکال از جمله مصادیق این تاکتیک تلقی می شود که ضمن جذب مخاطب، موجب ارتقاء سطح اثرپذیری پیام و غفلت از هسته مرکزی و ادبیات آن می شود.
کوبیدن بر طبل تکرار
همچنین در تاکتیک کلی گویی سعی می شود ذهن مخاطب متوجه حواشی و شاخ و برگ نشده و در رابطه با هسته مرکزی پیام، حساسیت نداشته و آن را بدون بررسی و کنکاش بپذیرد که به همین دلیل برخی این تاکتیک را «بی حس سازی مغزی» می نامند؛ در بیانیه هایی که توسط دستگاه دیپلماسی کشورهای غربی منتشر می شود از این تاکتیک استفاده می کنند که ضمن کلی گویی به مقاصد و اهداف خود نایل شوند.
شاید یکی از معروفترین تاکتیک های دشمن ماساژ پیام است به طوری که دشمنان از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی و قطره چکانی) جنگ نرم استفاده می کنند تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این روش، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.
تاکتیک قدیمی دروغ بزرگ هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می گیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می کنند و مدام بر «طبل تکرار» می کوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب کند. رئیس دستگاه تبلیغاتی نازی ها، گوبلز در باره این تاکتیک معتقد است؛ دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است.
در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز شایع شد که مبلغی حدود 18 میلیارد دلار از کشور خارج و به شکلی به یکی از کشورهای همسایه وارد شده است. این دروغ به قدری بزرگ بود که برخی آن را باور کردند(!) در حالیکه میزان درآمد سالیانه کشور از 90 میلیارد دلار کمتر است و این حجم مالی یعنی چیزی حدود 20 درصد درآمد کشور. این دروغ بزرگ که توسط رسانه ای ضد انقلاب ماساژ می شد عده ای را به تردید و در مواردی به پذیرش آن وادا شته بود.
شعار تغییر یا تاکتیک تغییر!
تاکتیک ارائه پیشگویی های فاجعه آمیز نیز از جمله تاکتیک هایی است که دشمنان قسم خورده نظام به فراوانی از آن استفاده کرده اند؛ در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی به ارائه پیشگویی های مصیبت بار می پردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.
از این تاکتیک در تبلیغات انتخاباتی استفاده می شود که نمونه های بسیاری از آن را می توان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بر شمرد؛ ارائه اخبار و آمارهای آلوده به دروغ از وضعیت سیاسی، اقتصادی کشور و فاجعه آمیز بودن آینده کشور در صورت تداوم وضع موجود، ذیل این تاکتیک تعریف می شود که شعار «تغییر» نیز در این رابطه از سوی یکی از نامزدها پیگیری می شد.
تاکتیک ایجاد تفرقه و تضاد موجب ایجاد «گسست» شده و در جامعه ای که به لحاظ طبیعی این گسست ها وجود داشته باشند، تقویت می شوند نظیر گسست قومیت، مذهب، دین، جنسیت، زبان و نژاد؛ مهمترین هدف این تاکتیک، ایجاد گسست بین مردم و نظام سیاسی است که باعث تزلزل و تنزل اعتماد عمومی مردم و مقبولیت و پذیرش رژیم سیاسی می شود.
این تاکتیک به شدت مورد توجه بنگاه های خبرپراکنی و استکبار جهانی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است و در چند ماهه اخیر بر شدت بهره گیری از آن افزوده اند.
صدام = تروریست
یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، تاکتیک انسانیت زدایی است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد. در این تاکتیک با استفاده از برچسب زنی صفات منفی به حریف از جمله دزد، قاتل و دروغگو به توجیه حملات و تهاجمات علیه رقیب می پردازند.
قبل از حمله آمریکا به افغانستان و عراق ، رسانه های ایالات متحده با استفاده از اخبار و القاب گوناگونی تصویری مملو از رفتارهای تروریستی، وحشی گرانه و ضد انسانی از طالبان و صدام در ذهن مخاطبان خویش القا میکردند به گونه ای که تروریست و صدام مترادف قلمداد می شد.
در تاکتیک پاره حقیقت گویی نیز گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.
این رویه رایج رسانه هاست که معمولاً متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی کنند. در تاکتیک «پاره حقیقت گویی» حذف یکی از عناصر خبر به عمد صورت می گیرد و بیشتر اوقات عنصر «چرا» حذف می شود؛ نوع تیترها و محتوای روزنامه ها و رسانه ها در مواقع سخنرانی مقامات عالی نظام نشانگر بهره گیری از این تاکتیک است.
اگر تا دیروز قدرت های استکباری برای تسلط بر سایر کشورهای جهان سوم از طریق جنگ نظامی و لشکرکشی وارد عمل می شدند امروزه اما با ابزاری به نام جنگ نرم و استفاده از این تاکتیک ها به دنبال سیطره بر جهان هستند؛ جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی- اجتماعی حاکم، تزلزل و بیثباتی تزریق کند.
بی شک رویکرد و هدف اصلی ناتوی فرهنگی جنگ نرم فروپاشی علقهها و پیوندهای همگرایانه ملتی است که حدود سه دهه با تمام فشارها و کاستیها، صبر و مدارا پیشه کرده و راه پیشرفت و مقاومت در برابر زورگویی و انحصارطلبی دشمنان را برگزیده است.
پایان پیام/
نظر شما