آینده نگری مسبوق به اراده مردمی است که بخواهند راه را بشناسند

رئیس فرهنگستان علوم با بیان اینکه آینده‌نگری یک علم نظری یا کاربردی جهانی نیست، اظهار کرد: این علم مسبوق به اراده و توانایی و درک امکان‌های مردمی است که قدم در راه آینده گذاشته باشند و بخواهند راه را بشناسند.

 

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: «رضا داوری اردکانی»، در مراسم روز جهانی آینده که با عنوان «روز جهانی آینده، ضرورت آینده نگری در نظام تصمیم سازی» در فرهنگستان علوم برگزارشد، به سخنرانی پرداخت.

 

داوری اردکانی در این نشست طی سخنانی اظهار کرد:  آینده چیزی نیست که در جایی وجود داشته باشد و ما با کوشش بتوانیم جای آن را بشناسیم و به سوی آن برویم. آینده عدم است و آدمی در راهی که به سوی عدم (مرگ) می‌رود آن را می‌سازد. پس آینده‌نگری را نمی‌توان علم دانست زیرا علم به عدم تعلق نمی‌گیرد. آینده‌نگری گزارش کار و سازندگی کشور و مردمی است که اراده کرده باشند راهی را بپیمایند و به مقصدی برسند. اگر این معنی را بپذیریم، آینده‌نگری دانشی نیست که آن را در مدرسه بیاموزند و در جامعه به کار ببرند. 

 

رئیس فرهنگستان علوم گفت: اگر در جایی درک آینده‌بین و آینده‌ساز وجود داشته باشد، اطلاعات آینده‌نگری را مثل هر دانش دیگر می‌توان تدوین و تعلیم کرد و از آنها در اصلاح و اجرای برنامه‌ها بهره برد اما همه مردمان در همه جای جهان نسبت‌شان با آینده یکسان نیست و در راه آینده با هم همراه نیستند. آنهایی که در راه آینده وارد نشده‌اند، آینده‌نگری ندارند و آینده‌نگری رسمی هم به دردشان نمی‌خورد. آینده‌نگری یک علم نظری یا کاربردی جهانی نیست. این علم مسبوق به اراده و توانایی و درک امکان‌های مردمی است که قدم در راه آینده گذاشته باشند و بخواهند راه را بشناسند. داشتن اطلاعات لازم است و تا اطلاعات نباشد کاری نمی‌توان کرد. اما تا وقتی که یک کشور یا سازمان و جمعیتی عزم و همت کار کردن و ساختن نکند آن دانستن‌ها به کار نمی‌آیند. چنان‌که جهان توسعه‌نیافته بسیار علم‌ها دارد که از آنها برای آینده بهره نمی‌گیرد. 

 

وی ادامه داد: صفت خاص علم جدید دکارتی- گالیله‌ای این است که با طرح آینده و برای آینده به وجود آمده است. منتهی علم‌ها وقتی در کتاب‌ها و مقاله‌ها تدوین می‌شوند جسم جدا شده از روح علم و علم آموختنی هستند. اما علم و اطلاعات آینده‌نگری اگر درک درست آینده باشد. جسم و جانش به آسانی از هم جدا نمی‌شوند. زیرا این علم عین عمل است که اطلاعات و معلومات آن با نقد گذشته و شناخت اکنون حاصل می‌شود و این نقد با اراده به سوی آینده صورت می‌گیرد. در جایی که نقد نیست آینده‌نگری و شاید بتوان گفت آینده‌ای وجود ندارد. با نقد است که می‌توان اکنون و امکان‌های عمل را درک و دریافت کرد

 

داوری اردکانی اظهار کرد: آینده‌نگری قدم گذاشتن در راه آینده است و هر قدم که برداشته می‌شود، چشم‌انداز پیش‌رو روشن‌تر می‌شود. باید دید که آیا ما این گام را برداشته‌ایم یا نه. آنچه می‌توان گفت این است که اعتنای ما به نقد کم است غالباً در اصلاح امور جزئی هم اهمال می‌کنیم و شاید به یک اعتبار حق داریم زیرا تا کارها از اساس اصلاح نشود در جزئیات هم کاری مؤثر نمی‌توان کرد، اما به هر حال جزئی و کلی را نباید از هم جدا کرد و آنها را پیوسته به هم و با هم باید دید. این باهم‌بینی جزئی و کلی که شرایط فکری و اخلاقی خاص می‌خواهد اگر راجع به آینده باشد قهراً به زمان مدرن تعلق پیدا می‌کند.

 

وی افزود: متقدمان بر خلاف متجددان سیر زمان را سیر پیشرفت و کمال نمی‌دانستند. آنها آینده را با نظر اخلاقی می‌دیدند و البته بسیاری معتقد و منتظر بودند که روزی پرده غیب کنار رود و عدل ظاهر و محقق شود. جهان جدید نظر دیگری به آینده دارد و با این نظر قرین با اراده به عهده گرفته است که جهان آینده را بسازد. اگر متقدمان گردش چرخ زمان را مستقل از اراده انسانی می‌دانستند و برای اراده انسانی شأنی قائل نبودند، جهان جدید با ظهور بشری که اراده ساختن داشت پدید آمد تا آنجا که علم جدید هم در فلسفه دکارت با طرح آینده پدید آمده است. با پدید آمدن تجدد و گسترش آن در سراسر جهان نظرها نسبت به زمان و زندگی دگرگون شده و همه ناگزیر باید به فکر آینده باشند. این سیر به سوی آینده را به نام‌هایی مثل مدرنیزاسیون و گذشت از توسعه‌نیافتگی نامیده‌اند. 

 

داوری اردکانی تصریح کرد: چیزی که فهمش دشوار است وجود بشر جدید با فهم متفاوت نسبت به فهم جهان قدیم است. اروپا که آینده را ساخت، استعداد و آمادگی و فهم خاص پیدا کرده بود نه اینکه در برهه‌ای از زمان کسانی فکر کرده باشند که خوب است طبیعت را تصرف کنند و زندگی خود را بهبود بخشند، بلکه این فکر در اروپا (در آثار دوره رنسانس) به وجود آمد که علم، علم تصرف در موجودات و علم قدرت است و این فکر و روح در جان‌ها هم جایی پیدا کرد. اروپا یک طرح انتزاعی پیشرفت را اجرا نکرد، بلکه آنچه را که در وجودش در حال پدید آمدن بود محقق کرد. اروپا و امریکای کنونی محصول اراده‌ای هستند که در قرن هجدهم ظاهر شده بود. (۱)

 

پی نوشت ها:

۱)برگرفته از کانال تلگرامی رضا داوری اردکانی

کد خبر 770007

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha