خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: یکی از راه های شناخت وظایف منتظران در عصر غیبت و آشنایی با نگاه و نظر امام مهدی(عج) در این باره، توقیعات صادره از ایشان است که علی رغم کوتاهی، دنیایی از معارف را در خود جای داده اند. از این رو، در سلسله مطالبی و در گفت وگو با حجت الاسلام «سیدمجتبی معنوی»، کارشناس مهدوی، مفاد این توقعیات و آموزه های شان را مورد بررسی قرار می دهیم که در ادامه شماره چهارم آن تقدیم حضورتان می شود:
در ادامه توقیع امام عصر(عج) خطاب به «محمدبن جعفر اسدی» چه مباحثی مطرح می شود و حضرت(عج) چه واقعیاتی از احکام را بیان می کنند؟
در بخش دیگری از این توقیع، حضرت حجت(عج) به نیابت رسمی و موردتایید «محمدبن عثمان امری» می پردازند و بر دو مسئله تاکید می کنند: یکی اینکه این نیابت به دلیل لیاقت و امانتداری محمدبن عثمان امری است که این ثابت می کند مسئله نیابت حضرت حجت(عج) در عصر غیبت ناشی از شایستگی ها است و نباید مورد حسد و دشمنی و کینه ورزی دیگر افراد هم طراز با او شود.
نکته دیگر اینکه توقعیات امام زمان(عج) توسط وی(محمدبن عثمان امری) به مردم می رسد، یعنی او باید به عنوان نایب امام مهدی(عج) هم شناخته و هم پذیرفته شود؛ چراکه برخی او را می شناختند اما نیابتش را به رسمیت نمی پذیرفتند.
لذا در این توقیع شریف، بخشی از احکام صادره از سوی امام عصر(عج) به وساطت محمد بن عثمان امری به دست محمدبن جعفر می رسد.
چه احکامی در این توقیع تبیین می شود؟
محمدبن جعفر اسدی درباره کفاره افطار عمدی روزه می پرسد که اگر روزه داری در ماه مبارک رمضان روزه اش را عمداً با حرام افطار کند (مثل خوردن خاک یا شُرب خمر) چه حکمی دارد؟
که حضرت(عج) در توقیعی که به دست محمدبن عثمان امری صادر شد و در اختیار محمدبن جعفر اسدی قرار گرفت، از ناحیه مقدسه برایا و بیان شده که کفاره چنین گناهی، کفاره جمع است و کسی که روزه خود را با حرام افطار کرده باید هم 60 فقیر را اطعام کند، هم یک برده را آزاد کند و هم 60 روز روزه بگیرد.
چه توقیعات دیگری از ناحیه مقدسه توسط «محمدبن عثمان امری» به دست مردم رسیده و گره گشایی کرده است؟
توقیع دیگر مربوط به مشکلات خانوادگی شخصی به نام «احمد بن محمد، معروف به ابوغالب زراری» که توسط این نایب امام مهدی(عج) به دست حضرت(عج) رسید و از ایشان پاسخ را به شاکی رسانده است.
«ابوغالب رازی» شخصی است که به دلیل مشکلات شخصی خانوادگی به امام دوازهم(عج) شکایت کرد که: بین او و همسرش نزاع و دشمنی شدیدی شکل گرفته و احتمال سازش نیست و این درگیری طولانی شده و شدت گرفته است.
وی از شدت ناراحتی نامه ای به حضرت(عج) نوشت که پاسخ این نامه به دست محمدبن عثمان امری داده شد؛ وی می گوید نزد وی رفتم، وی دفتر را ورق زده و به فصلی رسید که نام من در آن بود و نوشته شده بود این مسئله حل شده و خدای تعالی بین آنها آشتی برقرار می کند.
زراری می گوید بعد از دریافت این پاسخ، اختلاف خانوادگی ما حل شد و هیچ یکی از دعواهای قبلی ما تکرار نشد و حتی بعضاً از روی عمد همسرم را عصبانی می کردم تا ببینم دوباره دعوای مان می شود اما چیزی از ناحیه او دیده نمی شد و این نشان می دهد توقیعی که به دست محمدبن عثمان صادر شده شخصی نبوده بلکه از ناحیه امام عصر(عج) بوده و این عنایت حضرت بقیه الله(عج) به شیعیان را نشان می دهد.
آیا این بخش از توقیع آموزه معرفتی برای عصر غیبت هم دارد؟
بله، مسئله قابل توجه در این توقیع نکته اخلاقی و تربیتی در زندگی مشترک زوجین است که تاکید دارد همدلی و وحدت زوجین را باید از خدای متعال استمداد کنیم و از او بخواهیم بین زوجین آشتی و مودت قرار دهد.
همچنین، از این توقیع می توان استفاده کرد که این تنگناهای زندگی نیست که منجر به درگیری و اختلاف می شود بلکه عامل درگیری زوجین، قطع ارتباط با خدا است؛ به عبارت دیگر، به هر اندازه ارتباط ما با خدا کم شود، انس و دوستی مان با همسرمان نیز کم می شود.
آیا در این توقیع به انحرافاتی همچون مدعیان دروغین و نحوه مواجهه با آنها هم اشاره می شود؟
بله؛ نکته بعدی که در این توقیع مورد اشاره قرار گرفته، مسئله مدعیان دروغین است. اینکه اولاً نیابت امام زمان(عج) مورد تنگ نظری قرار گرفته و عده ای مدعی نیابت شده و فراتر از آن نیابت نواب خاص حضرت(عج) را هم نپذیرفته اند و این در توقیع شریف مورد اشاره قرار گرفته است، ازجمله انکار نیابت و سفارت امام زمان(عج) توسط «احمد بن هلال عبرتائی» که سفارت محمدبن عثمان را نمی پذیرفت.
بر اساس این توقیع شریف، احمدبن هلال نیابت نایب اول (محمدبن عثمان) را پذیرفته بود اما نیابت عثمان بن سعید را خیر؛ شیخ طوسی به این نکته تصریح دارد که احمد بن هلال اگرچه وکالت امام عسکری(ع) را بر عهده داشت و در بیت ایشان رفت و آمد می کرد اما وقتی بعد از شهادت حضرت(ع) از او پرسیدند: چرا نیابت محمدبن عثمان را نمی پذیری با اینکه امام واجب الاطاعه این نیابت را امر کرده است؟ پاسخ داد: من از امام حسن عسکری(ع) چیزی درباره نیابت محمدبن عثمان نشنیدم، در حالی که نیابت پدرش را منکر نمی شوم اما اگر بدانم او وکیل امام دوازدهم(ع) است به او جسارت نمی کنم.
به او گفتند: تو نشنیدی، دیگران که شنیده اند؛ وی پاسخ داد: اگر شما شنیده اید اطلاعت کنید که بر شما واجب است اما بر من نه!
وقتی کار به این جا رسید، با توجه به این انکار شیعیان احمدبن هلال را بر اساس این قضاوت مورد سوال قرار دادند.
نهایتاً به دست «حسین بن روح نوبختی» در سال 305 هجری توقیعی صادر شد (نشان از طولانی شدن ابن بحث دارد) که در آن احمد بن هلال مورد لعن امام عصر(عج) قرار گرفت که این لعن نشان می دهد که نه تنها نیابت محمد بن عثمان بحق بوده بلکه پیش بینی حضرت(عج) درست بوده مبنی بر آنکه افرادی که با محمدبن عثمان در یک طراز دیده شده و تصور می کردند نایب بعدی خواهند بود، به وی حسادت کرده و نیابت اش را انکار می کنند.
این لعن حقانیت نیابت محمد بن عثمان را ثابت می کند.
آموزه های این بخش از توقیع شریف امام زمان(عج) چیست؟
کسانی که نیابت خاص را انکار می کنند طبیعی است نیابت عام یا ولایت فقیه را هم انکار می کنند و این مربوط به بیرون از جهان اسلام نیست بلکه حتی آنها که در بیت امامت و ولایت رفت و آمد داشتند هم نمی توانستند حسادت را ترک کنند و منکر قول امامت شدند!
در پی چنین تنگ نظری ای اگر امام(ع) هم برای اینها پیامی داشته باشد آن را نیز انکار می کنند و نه سخن امام(عج) و نه نیابت خاص و نه نیابت عام را نمی پذیرند؛ که این یک تذکر و یادآوری برای پیروان امامت و ولایت است که هر یک از ما در معرض چنین خطا و لغزشی هستیم.
باید توجه داشت سخن حضرت(عج) لزوماً مستقیم بیان نمی شود و چه بسا سخنان ایشان از ناحیه سفرای حضرت(عج) بیان شود، چنان که بخشی از منویات ایشان توسط نواب خاص صادر شده و به دست ما رسیده است.
نکته مهم آنکه سخن امام عصر(عج) پس از رسیدن به دست ما، نباید مورد تشکیک و تردید قرار بگیرد که برای مثال چون به دست فلانی رسیده و ما وی را نمی پذیریم، پس قابل قبول نیست؛ این تهدید وجود دارد که برخی به دلیل تنگ نظری و کوته فکری سخن امام(ع) را از واسطه نمی پذیرفتند.
مخلص کلام آنکه نیابت و وکالت نباید ما را از اصل سخن حضرت(عج) دور کند.
آیا در توقیعات به ملاک ها و معیارهای نیابت امام مهدی(عج) اشاره شده است؟
ملاک گزینش برای وکالت و نیابت در توقیعات مورد اشاره قرار گرفته است؛ برای مثال احمدبن هلال 51 حج پیاده داشته و مدعی تشرع و تعبد بوده است اما در توقیعی که در لعن او صادر شده، حضرت(عج) می فرمایند: «از این فرد صوفی و ظاهرساز و مردم فریب بپرهیزید.»
این یعنی ظاهر این مدعیان با باطن شان فرق دارد و نمی توان به این مدعیان و تظاهرشان کفایت کنیم، مثل اینکه اگر شخصی مدعی ارتباط با امام شد، قابل اعتماد نیست چون نواب خاص هیچ راز و رمزی نداشته و به علوم غریبه دستیابی نداشته اند یعنی افراد مرتبط با بیت امامت و ولایت از طریق عقلی و سازوکار فقهی مسائل را تبین کرده اند لذا طرق غیرمتعارف مثل خواب و رویا و رمز و جفر مورداعتنا نیست و جز عوام فریبی چیزی نمی تواند باشد.
نظر شما