خبرگزاری شبستان، سرویس مسجد و کانون های مساجد: ساخت مساجد به عنوان محلی برای نیایش، تجمع و تعامل مسلمانان در طول تاریخ اسلام همواره مدنظر بسیاری از بزرگان دینی و حاکمان و مسئولان کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی بوده و هست.
وجود جایگاهی برای پرداختن به مسایل اجتماعی و ارتقای ابعاد گوناگون زندگی افراد از جمله زندگی اجتماعی مسلمانان در جوامعی که این گروه در آن ها زندگی می کنند می تواند مأمنی برای افزایش سطح کیفی زندگی این افراد و حتی تمامی کسانی باشد که در این محیط ها اعم از شهرها و کشورها زندگی می کنند و در طول سالیان سال در آن ها به دنیا می آیند و می بالند و زندگی می کنند.
ضرورت پرداختن به وجود مساجد در محیط های اجتماعی گوناگون و افزایش کارکردهای آن ها برای پاسخگویی به نیازهای انسان ها در جوامع مختلف، موضوعی است که همواره در طول تاریخ اسلام بر آن تاکید شده است و در جوامع گوناگون به شکل های مختلفی به انجام رسیده است.
موضوعی که در سلسله نوشتارهای «مساجد و معابر» و «مسجدی ها» به آن پرداخته می شود نگاه کمی دقیق تر به مقوله ایجاد مساجد و نیاز کنشگران اجتماعی به وجود آن ها در اطراف محیط های زندگی افراد و نیز چگونگی نقش آفرینی این اماکن دینی در زندگی امروزی بشر است.
در ادامه به یکی از موضوعات مطرح در زمینه مساجد پرداخته می شود:
با هم از اتوبوس پیاده می شویم برایم جالب است در اتوبوس که بودیم می گفت من خودم زمانی در مسجد روستای مان خادم مسجد بوده ام و حالا به خاطر اینکه دانشگاه قبول شده ام مجبور شده ام به تهران بیایم.
وحید می گوید وضعیت برخی از مساجد به ویژه در شهر تهران نسبت به خیلی از مساجد روستاها و شهرهای دیگر تفاوت های بسیاری دارد اما از جهاتی هم این مساجد خارج از تهران هستند که از مساجد تهرانی بهترند.
او ادامه می دهد مثلا تهرانی ها واقعا امکانات بهتری از بسیاری از مساجد غیر تهرانی دارند اما واقعا برخی از مساجد روستایی یا شهری در بسیاری از نقاط خارج از تهران حال و هوایی دارند که در بسیاری از مساجد تهرانی نمی توان آن فضا را یافت.
می پرسم مثلا چه طوری اند؟
می گوید "به نظرم یک چیزی که به فضای بعضی از مساجد تهرانی لطمه زده است وجود تجمل در برخی از آن ها است این در حالی است که حفظ اصالت مسجد در بسیاری از شهرهای دیگر نمایان است.
بعد هم روابط مردم در مساجد در بسیاری از شهرهای دیگر بهتر از برخی از مساجد تهرانی است، مسجد، مترو نیست که عده ای به آن وارد می شوند و عده ای هم خارج و در مجموع مدتی در آن حضور دارند.
تعریف من از مسجد که بر اساس آن اظهار نظر می کنم این است که مسجد یعنی زندگی و اصلا بخشی از آن است.
در بسیاری از شهرهای مختلف ایران مردم در مساجد از حال و هوای هم و از مشکلات و مسایل هم خبردار می شوند و در خیلی از وقایع اجتماعی آن ها این مساجد هستند که محوریت دارند این در حالی است که ما این مرکزیت را در زندگی حتی بسیاری از افراد و مجموعه هایی که در تهران در مساجد رفت و آمد می کنند مشاهده نمی کنیم.
نظر شما