«تکفیر»؛ مجری جنگ نیابتی استکبار/قرائت اهل سنتِ اعتدالی از اسلام مانع جنایات تکفیری است

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: حادثه تروریستی زاهدان که به شهادت 27 تن از مدافعان امنیت کشور و مجروحیت جمعی دیگر از آنان منجر شد، بار دیگر نشان داد که تکفیر چه ویروس خطرناکی است و استکبار و مزدوران منطقه ای آن برای بهره برداری از تهدیدات این ویروس به نفع خود، آنها را حمایت و تقویت می کنند.

از این رو، به منظور بررسی ریشه های بروز و ظهور تفکر تکفیر در بدنه اسلام و راه های مقابله با آن با حجت الاسلام والمسلمین «عباس نصیری فرد»، رییس مجمع تبیین و ترویج تمدن نوین اسلامی و مولف کتاب «جریان شناسی فکری سلفی تکفیری» گفت وگویی داشته ایم که مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:

بروز و ظهور تفکر تکفیر در قالب هایی همچون داعش و جیش های مختلفی که هر چند یک بار با عملیات های تروریستی سعی در شناساندن خود دارند، از چه ریشه می گیرد؟

در پاسخ به این سوال مسئله ای که باید مورد توجه و دقت قرار بگیرد آن است که چرا امروزه و در این عصر و زمان جریان فکریِ سلفی گرای افراطی در قالب هایی همچون داعش بروز و ظهور کرده است؟

با توجه به آنکه انقلاب اسلامی یک جریان فکری اعتدالی را در حوزه دین و مذهب ایجاد کرد و تاثیر شگرفی بر ملت ها گذاشت و جریان بیداری اسلامی در جهان اسلامی از تاثیرات مردمی این انقلاب بود، لذا دشمنان انقلاب و در راس آنها انگلیس و آمریکا همواره درصدد برخورد با نهضت امام راحل بوده اند و راه های مختلفی را برای این هدف طی کرده اند که البته به نتیجه نرسید؛ لذا به مبارزه فکری اعتقادی با انقلاب به ویژه تفکر و اندیشه تشیع که برگرفته از مکتب اهل بیت علیهم السلام است، روی آورده اند.

از این رو، جنگ های نیابتی را جزء استراتژی های خود قرار دادند، یعنی مسلمان را علیه مسلمان برانگیختند و نیز افراد دارای تفکرات افراطی در حوزه اسلام سیاسی را تربیت و حمایت کردند.

علاوه بر این، این افراد توسط عربستان سعودی در منطقه و نیز کشورهای اروپایی آموزش دیده اند؛ چراکه عربستان در قالب مکتب های علمی در دنیا برنامه هایی را برای تربیت جوانان دارای اندیشه افراطی اجرا کرده و می کند.

اما علی رغم تلاش آمریکا و انگلیس با مزدوری عربستان برای راه اندازی و تقویت این جریان های افراطی که داعش از نمونه های آن است، اندیشه انقلاب اسلامی در منطقه شکل گرفت و بر آن حاکم شد و امروز نظام جمهوری اسلامی قدرت برتر منطقه به شمار می رود که الهام جریان بیداری اسلامی از آن، شاهدی بر این ادعا است.

یعنی انقلاب اسلامی و الهام کشورهای منطقه از آن بر رشد قارچ گونه و فعالیت گروه های تکفیری اثر داشته است؟

باید توجه داشت جریان اسلام گراییِ نوین که در اروپا و آمریکا به وجود آمده، بشر خسته از تفکر مادی را به سمت تمدنی می برد که نیازهایش را پاسخ دهد و این تمدنِ پاسخگو طبیعتاً تمدن غربی و شرقی نیستند، بلکه تمدن اسلامی است که در شئونات مختلف پاسخگوی نیازهای انسان است.

این ظرفیت تمدن اسلامی برای آن است که از قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام ریشه می گیرد که همان تفکر و اندیشه شیعی است و می تواند پاسخگوی این نیاز تمدنی باشد و بسترسازی تمدن نوین اسلامی را انجام دهد؛ از این رو، به دلیل این دو خطری که استکبار جهانی به ویژه آمریکا و انگلیس درک کرده اند راه مقابله را با تفکر ناب شیعی و تمدن ساز در پیش گرفتند.

در جریان جنایات داعش شاهد بودیم که افرادی از کشورهای اروپایی آمریکایی و حتی با تحصیلات بالا به این گروهک تکفیری تروریستی پیوستند، چه چیز باعث می شود این افراد به این گروه ها و جنایات شان متمایل شوند؟

متاسفانه، آنهایی که جذب گروه های تکفیری می شوند عمدتاً از جوانان علاقمند به تبلیغ اسلام هستند اما چون به اسلام ناب و مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) و برگرفته از ثقلین دسترسی ندارند و اسلام را وارونه متوجه شده اند، دست به این جنایات می زنند.

شخصاً معتقدم جریان سلفی گرایِ افراطی، عامدانه و عالمانه به دنبال فهم درست اسلام نیستند بلکه همچون تشنگان در کویر هستند که برای رفع عطش خود نیازمند به آب زلال و گوارایند و چون آن را نمی یابند از هر آب گندیده ای که می یابند، قدری می نوشند.

به عبارت دیگر، جوانان از سراسر دنیا که جذب سلفی گری و وهابیت شده اند کسانی هستند که به دنبال جهاد با کفر و اسلام ناب بوده اند حتی حرکات انتحاری شان برای آن است که به لحاظ مبانی فکری روی آنها بسیار کار شده اما چون عمده فعالیت های دینی به حمایت عربستان و کشورهای متحجر حاشیه خلیج فارس همچون امارات و بحرین انجام می شود، تحت تاثیر تفکرات سلفی افرای تکفیری قرار دارند.

چرا عربستان سعودی چنین نفوذی دارد؟

متاسفانه، عربستان و همدستان اش قدرت بیشتری در مخاطب شناسی و جذب این جوانان داشته اند و این جوانان جویای اسلام ناب را جذب اسلام سلفی تکفیری کرده اند.

لذا، اگر در فضایی قرار می گرفتند که اسلام حقیقی به آنها عرضه می شد منظور صرفاً اسلام مبتنی بر مکتب تشیع نیست بلکه همان قرائت اهل سنتِ اعتدالی نه وهابیت هم می توانست مانع از دست زدن این فریب خوردگان به چنین جنایاتی شود.

لذا شخصاً معتقدم علت این انحراف این افراد، جهل و جریان سلفی تکفیری برگفته از جهالت مدرن امروز بشریت است که کشورهای متحجر منطقه با حمایت استکبار از این جاهلیت حمایت کرده و تقویت اش می کنند.

چرا این مدعیان اسلام! در عملیات های تروریستی مردم بیگناه و بی دفاع را هدف قرار می دهند؟

گروه هایی اینچنینی نظیر جیش های مختلف که بسیار متعدد اما جمعیت شان کم است، مزدور هستند نه عامل؛ عاملان اصلی، کشورهای متحجر منطقه، رژیم غاصب صهیونیستی، آمریکا و انگلیس هستند که اعضای جیش ها را برای این جنایات تحریک می کنند.

برخی از اینها به دلایل مادی، برخی به دلیل کاری که روی فکر و اندیشه آنها شده است، برخی هم به انگیزه پست و مقام با این جیش ها همراهی و نقش سرپنجه های مستکبران را ایفا می کنند.

اما درباره چرایی دشمنی این جیش ها با مردم بیگناه و بی دفاع، باید گفت چون کار دیگری از آنها و حامیان شان برنمی آید؛ به عبارت دیگر، چون به دلیل ضریب بالای امنیتی نظام نمی توانند در مراکز اقتصادی، امنیتی و سیاسی ما نفوذ و رسوخ کنند، دست به عملیات های انتحاری می زنند و چنین اقدامات کوری را انجام می دهند قطعا اگر می توانستند کارهای مهمتری انجام دهند، دریغ نمی کردند.

یعنی حمله تروریستی زاهدان آنهم همزمان با 40 سالگی انقلاب اسلامی نیز چنین پشت پرده ای دارد؟

وقتی دشمنان دیدند بعد از 40 سال (علی رغم هم توطئه ها برای ممانعت از رسیدن انقلاب به 40 سالگی) و علی رغم همه مشکلات اقتصادی، مردم راهپیمایی عظیم و باشکوه 22 بهمن را خلق کردند، درصدد نشان دادن ضرب شصت برآمدند و برای گرفتن انتقام حاصل از حضور پرشور و حماسه آفرین مردم، این برخورد کور را کرده و اتوبوس حامل مدافعان امنیت کشور را منفجر کردند.

این رفتارها و حرکات نشانی جز زبونی و حقارت این گروه ها و استکبار جهانی به عنوان حامی آنها ندارد.

آیا حضور ما در عرصه مقابله با تفکر تکفیر و روشنگری درباره اسلام ناب کافی و مثمرثمر بوده است؟ چطور می توان با تفکر تکفیر و عواق سوء حضور آن در جهان اسلام مبارزه کرد؟

متاسفانه، نظام جمهوری اسلامی علی رغم حضور پررنگ سیاسی و امنیتی در منطقه، به لحاظ حضور فکری و اندیشه ای آنطور که باید عمل نکرده و لذا در صدور آرمان ها و اندیشه های انقلاب به ویژه از نظر حضور سازمان ها و نهادهای فعال ما در عرصه بین الملل چندان موفق نبوده ایم؛ چنان که شخصاً در سفر به کشورهای مختلف متوجه شده ام که این حضور ضعیف است اما در مقابل عربستان سعودی با تربیت مبلغان و نیروهای فکری توانسته مخاطبان بسیاری را به سمت اسلام سلفی تکفیری بکشاند؛ عربستان حتی به برخی روستاها در اروپا مبلغ فرستاده و مردم آنجا را آموزش می دهد اما ما چنین نیروسازی و مخاطب شناسی ای را نداشته ایم.

این در حالی است که (بنابر تجربه شخصی بیان می کنم) اگر جمهوری اسلامی بتواند حضور موثرتری در منطقه داشته باشد و سازمان ها و نهادهای فعال در عرصه بین المللی بتوانند با تربیت نیروی کارآمدِ مبلغ، آرمان های انقلاب را در جهان منتشر کنند به جرئت می توان گفت بسیاری از این جذب شدگان به وهابیت، به سمت تشیع می آیند.

اما متاسفانه در بحث اعزام نخبگان و اندیشمندان برای تبلیغ اسلام ناب و تشیع، به توانایی و علمیت افراد توجه نمی شود و بیشتر این اعزام ها رابطه محور است و چون آن توانمندی لازم را برای تبلیغ در عرصه بین الملل ندارند لذا حضور فکری اندیشه ای در آمریکا و اروپا و حتی آفریقا نداریم که با آن تبلیغات وهابیت را خنثی کنیم.