به گزارش خبرگزاری شبستان، «مجید فراهانی» عضو شورای اسلامی شهر تهران در یادداشتی درخصوص جوانگرایی و انقلاب اسلامی نوشته است: در حالی انقلاب اسلامی چهلمین سالروز پیروزی خود را پشت سر میگذارد که بیش از هر زمان و دوره دیگری نیاز به تحول اساسی در عرصهها و میدانهای مختلف مدیریتی و اجرایی کشور برای بهبود شرایط و تصحیح بسیاری از فرایندها و انحرافها احساس میشود. یکی از مصادیق جدی و روشن تحول در عرصههای مدیریتی پذیرش و درک ضرورت حضور جوانان در مناصب و جایگاههای مدیریت کلان و اجرایی کشور است که با نیروی جوانی و انرژی و انگیزه فراوان برای خدمت به انقلاب، جمهوری اسلامی و ایران عزیز در تمامی این سالها بدون چشمداشت و سهمخواهی از عمق جان خود مایه گذاشتند و در تمامی صحنهها حضور جدی و مهم و تعیینکننده داشتهاند.
ورود این لایه و بخش مهم از جامعه و مشارکت در ساختار و ساخت مدیریتی کشور درصورت تحقق و تدوین سازوکار روشن و مشخص توأم با تعریف شاخصها، مؤلفهها و الگوهای آن آغازگر حرکتی نو و نقطه عطفی در چابکسازی و توانمندسازی ساختار و دستگاه اجرایی و سیاسی کشور است، اما متأسفانه این راهبرد و الگوی اجتماعی و سیاسی از حد شعارهای انتخاباتی فراتر نرفته است و جای خالی تدوین آن بهعنوان یک راهبرد و استراتژی کلاننگرانه، دوراندیشانه و واقعنگرانه در سیاستهای کلی و عرصه فکری و سیاسی کشور احساس میشود و البته مقاومتها و بدسلیقگیهایی هم در مسیر تحقق و اجرای آن وجود دارد.
گویی که در ذهن و نگاه برخی، جوانگرایی اسم رمز تقابل و نزاع با بزرگان و مدیران نسل اول و یا دستکم تقلیل و تخفیف خدمات آنها به کشور و انقلاب است. طبعا طراحی سازوکار و چارچوب روشن برای حاکمیت این نگاه در بین تصمیمسازان کشور گام نخست برای ورود جوانان شایسته و توانمند به مدیریت کلان کشور است که شاخص آن نه روابط که ضوابط و نه دوری و نزدیکی به گروههای قدرت که براساس شایستگیها و ظرفیتهای فردی و گروهی است. این مسئله مهم اساسا نیازمند حمایت قانونی است؛ قانونی که با برخورداری از ویژگی شفافیت راه را بر استثناگرایی ببندد و بتواند اعتماد عمومی را بهعنوان شاخصی که ترمیم آن ضرورتی اجتنابناپذیر است بازسازی کند.
مدیریت کشور و اصولا گفتمان حاکم در فضای عمومی بعد از 4 دهه که متضمن خدمات شایان و دستاوردهای مهمی هم بوده است نیازمند مشارکت جوانان متخصص، باانگیزه و خوشفکر است که با نیروی جوانی، کندی، فرسودگی و تعلیقی که در بخشهای مدیریتی نمایان است روح تازهای را بر کالبد ساختار مدیریت اجرایی کشور که نوعی نارسایی و ناهماهنگی در متن آن نمود دارد، بدمند.
واقعیت این است که نمیتوان و نباید به سادگی و غفلت از کنار این جریان مهم و تحول آفرین گذشت بلکه باید راهکار و مکانیسمی طراحی کرد که دینامیسم درونی آن تزریق شور و شعور برآمده از جوانی و دوراندیشی و تعقل و عقلانیت به ساختارهای موجود و همافزایی در جهت حاکمیت ارزشهای مطلوب انقلاب اسلامی باشد. زمان آن فرا رسیده است که مبتنی بر آرمانها و اهداف انقلاب و متکی بر ارزشها و انگارههای اصلاحطلبانه که تداوم انقلاب در گرو تشبه و تمسک به آن است، خانه تکانی اساسی در رویکردها و جهتگیریهای کلان مدیریت کشور صورت بگیرد و با اصلاح زیرساختها و تقویت روند نخبهگرایی مبتنی بر شایستهسالاری خون تازهای در رگهای مدیریت اجرایی در راستای ارتقای مشروعیت و اعتلای مقبولیت تزریق کرد.
همانگونه که انقلاب ایران را جوانگرایی آغاز کرد، تداوم بخشید و تثبیت کرد به همان شیوه در برابر مشکلات و چارهجویی برای حل بحرانها هم ضرورتا نیروی جوانی و خلاقیت و عقلانیت توامان که جوانان در کوران تحولات اجتماعی و سیاسی بهدست آوردهاند نیز بدون تردید منشأ خدمات و اثرات مبارک و فرخندهای خواهد بود.
امروز بدون شک یکی از اولویتهای مهم توسعه کشور توجه به جمعیت جوان و تحصیلکرده است که ثروت اصلی جامعه محسوب میشوند؛ بنابراین جوانگرایی نه یک شعار که یک ضرورت استراتژیک برای کشور است که انرژی و پویایی قابلتوجهی را در سطوح مختلف ایجاد میکند.
البته باید به این نکته هم واقف بود که جوانگرایی بدون «تربیت و آموزش» و تفسیر سطحی و نادرست از آن آسیبهای جدی به بار خواهد آورد کمااینکه در تمام این سالها کم نبود ایدهها، آرمانها و ارزشهای ارزشمندی که با درک نادرست و فهم وارونه در مرحله اجرا صدمه جدی ماهیتی و مفهومی دیدند. بر این باور هستم که این انقلاب مدیریتی نه در «چرخش نخبگان» که در «گردش نخبگان» متجلی میشود. طبعا باید شهامت نقض قانون بقای انرژی و پارمترهای ژنتیک را در فرآیند تحقق راهبرد جوانگرایی داشته باشیم.
نظر شما