همدلی «هلالی ها» برای همدردی

فعالیت همراه با صمیمیت و همدلی داوطلبان هلال احمر را بی نظیر می داند که باعث جذب هر جوانی می شود و می افزاید: کمک به همنوعان آسیب دیده که هیچ امیدی بعد از خدا ندارد بی نظیر و غیرقابل توصیف است...

خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی: در این دنیایی که همه ما در آن مسافر هستیم افرادی هستند که راه خدمت به خلق را پیدا و تمام وقت خود وقف همنوعان خود می کنند. هرکس تمام سعی اش را می کند تا گره ای از خلقش باز کند؛ این انسان ها همان بهترین مسافران این دنیا هستند اگر با این آدم ها قدم برداریم هیچ وقت راه را گم نمی کنیم چون کمک رسانی به هم نوع خود را حسی می دانند که به آنان عزت نفس، انرژی و شور و شعف مضاعف می دهد.

 

به سراغ امدادگری که حضور فعالی در مناطق زلزله زده دارد، می روم تا جویای خاطرات تلخ و شیرینش شوم، «حسین حق گو» که از سال 88 وارد جمعیت هلال احمر شده در ابتدا بر حسب علاقه در کلاس های هلال احمر شرکت کرده، می گوید: در لحظات اولیه صرفا به خاطر بحث های آموزشی هلال احمر را انتخاب کردم.

 

کلاس های آموزشی هلال احمر درب ورودی این امدادگر به دنیای خوبی ها است و از لحظه‌ای که وارد جمعیت شده با یک همدلی خاص مواجه شده که شوقش را برای فعالیت، بیشتر می کند چه زمانی که امدادگر بوده و چه حالا که جزو پرسنل جمعیت هلال احمر است.

 

 

حق گو می‌گوید: صمیمیت جمعیت هلال احمر برایم جالب است چرا که از نزدیک شاهد برخورد خشک و غیرانعطاف پذیر سایر اداراه‌ها بودم به گونه ای که گاهی ارباب رجوع جرات مطرح کردن درخواستش را برای دوبار ندارد.

 

وی راحتی کار و فعالیت در کنار صمیمیت و همدلی اعضای جمعیت هلال احمر را بی نظیر می داند که باعث جذب هر جوانی می شود و می افزاید: هرچه جلوتر رفتم با اهداف، ماموریت‌ها، نوع کار، کمک رسانی‌ها و از همه مهم تر زمان ورود به محل حادثه بیشتر آشنا شدم و عاشق ورود به محل حادثه و امدادرسانی شدم.

 

این امدادگر هلال احمر که حضور فعالی در مناطق زلزله زده را در کارنامه ایثارش دارد، ادامه می‌دهد: کمک به همنوعان زلزله زده که هیچ امیدی بعد از خدا ندارد بی نظیر و دوست داشتنی است و من این برق امید را نگاه آنان دوست دارم.

 

دیدن لباس قرمز و آرام نیروهای امدادگر جمعیت هلال احمر دلگرمی خاصی به زلزله‌گان می‌دهد به نوعی که این نیاز و امید را می‌توان در چشم‌های آنان مشاهده کرد. حسین بارها با چشمانش دیده که با حضور نیروهای هلال احمر در مناطق زلزله‌زده دریایی از امید در دل زلزله‌زدگان موج می زند و این همان حس هم دوستی‌ای است که او را به خدا نزدیک‌تر می‌کند.

 

حق‌گو چهار سال به عنوان امدادگر داوطلب در جمعیت هلال احمر افتخار کمک‌رسانی به حادثه‌دیدگان را داشته و می‌گوید: خدا خواست و اکنون جذب جمعیت هلال احمر خراسان جنوبی شده‌ام.

 

 

به اینجا گفتگو که می‌رسیم تاکید می‌کند که پدر و مادرم همیشه مشوق ادامه فعالیت من در هلال احمر هستند و می‌افزاید: در ابتدای ورودم به هلال، مادرم می‌گفت: «کار کردن در هلال احمر توفیقی خدایی می خواهد و اینکه تو وارد این جمعیت شدی، نظر و لطف پروردگار است چرا که نوع کار و خدمت هلال رنگ و بویی خدایی دارد».

 

حوادث، سرشار از خاطراتی تلخ و شیرین است که در نظر ما بیشتر تلخ است تا شیرین، امدادگران هلال احمر کسانی هستند که روزانه با حادثه مختلفی سر و کار دارند و چه بسا تلخی این حادثه‌ها بیشتر از شیرینی آنها باشد، تلخ همچون مرگ یک انسان و شیرین همچون نجات جان انسان‌های گرفتار.

 

این امدادگر هلال احمر با اشاره به خاطرات تلخ و شیرینش می گوید: در این چند سال از زیباترین و شیرین ترین خاطره هایی که در ذهنم ماندگار شده و همه جا آن را بازگو می کنم این بود که در سال گذشته برای امدادرسانی عازم منطقه زلزله زده کرمانشاه شدیم و در مدت 10 روز خدمتی که در این منطقه زلزله زده داشتم با وجود یکسری نابسامانی و بهم ریختگی و سختی در زندگی مردم شاهد همدلی و مهمان نوازی هموطنان در این منطقه بودم.

 

او با چشمانش دیده است که چقدر زندگی با نوزادان تازه متولد شده در سرما و در چادر سخت است؛ از دست دادن عزیزان، نداشتن غذا و تک تک سختی های مردم ماتم زده کرمانشاه را لمس کرده است.

 

اما با وجود تمام این شرایط سخت و ناراحت کننده هیچ وقت در طول 10 سال حضورش در جمعیت هلال احمر به این اندازه‌ حس مفید بودن در منطقه زلزله زده کرمانشاه به او دست نداده است. حق گو می‌گوید: تیمی 15 نفره «تیم حمایت‌های روانی» بودیم که از دل و جان در منطقه زلزله زده کار می کردیم به همین خاطر در پایان این 10 روز به خاطر حس مفید بودن، ناراحت بودم که می‌خواهم به شهرمان برگردیم.

 

این امدادگر ادامه می‌دهد: وقتی انسان کار مفیدی انجام می دهد حس با ارزشی دارد و ما در آن زمان از کار خودمان راضی بودیم چرا که اعتقاد داشتم که وقتمان به بطالت نگذشته است. این کمک رسانی به زلزله‌زدگان آنقدر زیبا بود که اردویی تفریحی هیچ وقت این حس زیبا و انرژی زا را برایم ندارد.

 

 

خاطرات تلخ زیادی را شاهد بوده اما تلخ ترین حادثه‌ای که همیشه جلوی چشمانش است واژگونی وحشتناک تریلی در محور خوسف به سمت دهستان خور بوده که شاگرد راننده این تریلی بعد از واژگونی سرش از بدن جدا شده است.

 

این امدادگر پر شوق خدمت می‌گوید: امدادگران هلال احمر همیشه نیمه پر لیوان را می بینند و اگر حوادث تلخ بسیاری را می بینیم در کنارش حوادث خوبی را هم شاهد هستیم.

 

حق گو می‌افزاید: اگر در میان حوادث مختلف بتوانم برای یک نفر تنها یک کار مفید انجام دهم، همان یک کار ارزش این را دارد که همچنان امدادگر باقی بمانم و هرگز از کارم خسته نشوم.

 

او هلال احمر را ارگانی مردمی و ‌مجموعه‌ای از جنس خود مردم می داند که وظیفه کمک به هم نوعان را برعهده دارند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نیستند. این امدادگر ادامه می‌دهد: بیشتر اعضایی که در مواقع زلزله با ما همگام بودند، داوطلبانی بودند که در راستای خدمات عام المنفعه با عشق گام برمی‌داشتند؛ بنابراین هلال احمر جای افراد عاشق به همنوعان است.

 

به گفته وی «هلال» یک نقطه عطف و امید برای افرادی است که دچار بحران و حادثه شده‌اند. وقتی می بینم که خداوند جایگاهی به من عطا کرده که تنها با حضورمان در یک منطقه آنچنان امیدی در دل مردم ایجاد می شود احساس مثبت و رضایت قلبی وجودمان را فرا می‌گیرد.

 

این امدادگر تاکید می‌کند: کار کردن در هلال احمر توفیقی خدایی می خواهد و اینکه هر کس بتواند در جایگاه خود گره گشای مشکلات مردم باشد باید به فرهنگی عمومی تبدیل شود.

 

 

گزارش: سمیه محمدی

 

کد خبر 752168

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha