خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: مروری بر آموزه های ادیان در زمینه انتظار و منجی موعود(عج) ثابت می کند که مهدویت، صرفا اعتقادی شیعی نیست بلکه پیروان همه ادیان و مکاتب اعم از الهی و غیرالهی منتظر آن موعودی اند که بیاید و به یُمن قدومش عدالت بر جهان حاکم شود. این مسئله ای است که مسیحیت نیز بدان معتقد و معترف است.
از این رو، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت پیامبر الهی حضرت عیسی بن مریم (س) و با توجه به نقشی که روایات برای آن حضرت (ع) در دولت جهانی امام مهدی(عج) تصریح کرده اند، با حجت الاسلام «محمد کاشانی»، مدیر انجمن گفتگوی اسلام و مسیحیت درباره مهدویت در مسیحیت و نقش عیسی مسیح(ع) در دولت کریمه مهدوی گفت وگویی ترتیب داده ایم که مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:
بنابر آموزه های دینی مذهبی حضرت عیسی مسیح(ع) چه نقشی در قیام و دولت جهانی امام عصر(عج) دارند؟
بنابر تصریح روایات، حضرت عیسی(ع) در ظهور و حکومت امام مهدی(عج) نقشی ویژه دارند چنان که در روایات تصریح شده در آخرالزمان همزمان با ظهور امام زمان(عج) و تحقق وعده الهی، حضرت عیسی مسیح(ع) نیز از آسمان باز می گردند و در کنار حضرت حجت(عج)، در دولت جهانی حضوری فعال دارند.
برای مثال در روایت است که حضرت عیسی(ع)، وزیر و جانشین امام عصر(عج) هستند یا اینکه «بحرانی» در کتاب «غایَةُ الْمَرام وَ حُجَّةُ الْخِصام» می نویسد: عیسی بن مریم(س) در دولت کریمه مهدوی مسئول اموال هستند (مقامی شبیه به وزیر اقتصاد در دوران کنونی).
علاوه بر این و بنابر تفسیر مفسران از آیات قرآن کریم، همه ملل مسیحی منتظر آمدن ماشیح (مسیح) هستند، وقتی ببینند حضرت عیسی(ع) پشت سر امام عصر (عج) قامت بسته و نماز می گذارند، همگی ایمان آورده و مسلمان می شوند.
این نشان از نقشی بی بدیل حضرت عیسی(ع) در دولت موعود و گرایش پیروان مسیحیت به اسلام و تشیع دارد.
این نقش و جایگاه حضرت مسیح(ع) در دولت موعود و همراهی با امام عصر(عج) چقدر ناقض تفکری است که حضرت عیسی(ع) را منجی آخرالزمان، معرفی می کند؟
در عهد عتیق و عهد جدید پیشگویی هایی درباره آمدن موعود به صورت جدی مطرح شده است اما اینکه مصداق این پیشگویی ها کیست، در انجیل به طور دقیق مشخص و ملموس نیست بلکه مسیحیان آن را با تاویل به عیسی مسیح(ع) نسبت می دهند.
از دیگر سو، پیشگویی هایی در کتاب مقدس وجود دارد که به صورت بشارت گونه و نه عینی، به امام زمانی که ما به ایشان اعتقاد داریم، اشاره می کند.
برای مثال، یکی از مشخصات موعود در کتاب مقدس این است که وی از نسل یسّاء، پدر حضرت داوود(ع) است، در حالی که حضرت عیسی(ع) از نسل داوود نیست، حضرت مریم(س) از نسل هارون است و داوود از طایفه یهودا که اینها دو طایفه مجزایند و مسیح(ع) نسبی به آنها نمی برد. تنها یوسف، پدرخوانده حضرت عیسی(ع) از نسل داوود بوده که وی نیز بر نسل مسیح(ع) نقشی ندارد.
لذا این مشخصاتی که در کتاب مقدس برای منجی آخرالزمان ذکر شده با حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق نیست؛ علاوه بر این، پیشگویی های در کتاب «مکاشفه یوحنا» درباره بانویی که فرزندی به دنیا می آورد و روی سر تاجی دارد با 11 ستاره و ... هست که با داستان ولادت امام عصر(عج) در کتاب بحارالانوار مطابقت می کند.
به عبارت دیگر، به صورت کلی نشانه هایی از امام زمان(عج) در انجیل وجود دارد که قابل تطبیق بر شخص دیگری جز ایشان نیست یعنی لزوماً موعودی که در کتاب مقدس از وی صحبت شده عیسی بن مریم(س) نیست.
اعتقاد و باور مسیحیان به زنده بودن حضرت عیسی(ع) چقدر به پذیرشِ غیبت و حی بودن امام عصر(عج) به عنوان اعتقادی شیعی در سطح جهانی کمک می کند؟
هم مسلمانان و هم مسیحیان معتقدند که عیسی مسیح(ع) زنده است و به آسمان عروج کرده است، تنها تفاوت ما با آنها این است که مسیحیان می گویند عیسی(ع) به صلیب کشیده شد و سه روز در داخل قبر بود اما قرآن تصریح می کند که عیسی(ع) مصلوب و کشته نشد. اما مسیحیان می گویند سه روز بعد از مصلوب شدن زنده از قبر درآمد و 40 روز با حوّاریون بود و سپس زنده به آسمان عروج کرد.
نه تنها عیسی مسیح(ع) بلکه حضرات الیاس و خضر علیهماالسلام نیز زنده اند و درباره حضرت ادریس(ع) هم بنابر نقلی، زنده بودن تصریح شده است؛ اما از دیگر سو خداوند می فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» یعنی هر نفسی باید مرگ را بچشد و مرگ برای این دنیا است لذا چون عیسی(ع) زنده به آسمان عروج کرد پس باید زنده به زمین باز گردد و طعم مرگ را بچشد.
از این رو و به تصریح روایات مسیح(ع) همزمان یا کمی بعد از ظهور (بنابر روایتی در دمشق یا بیت المقدس) از آسمان نزول کرده و جانشین و وزیر امام مهدی(عج) می شود.
در کتاب مقدس آیین انتظار چه ویژگی هایی دارد و این آیین با اسلام دارای چه وجوه اشتراکی است؟
در آیین انتظارِ اسلامی بر میعادگاه انتظار تصریح شده است، در عراق مسجد سهله و مسجد جمکران در ایران میعادگاه منتظران اند، یعنی منتظران منجی موعود (عج) هر شب چهارشنبه و هر صبح جمعه به این دو مسجد رفته و دعای فرج را زمزمه می کنند. چراکه از آداب انتظار خواندن دعاهای فرج است.
علاوه بر این، مفهوم مردی سوار بر اسب سفید که می آید و جهان را نجات می دهد، مفهومی مشترک میان همه ادیان به عنوان نماد انتظار است و این تصویرسازی در هنر ادیان و مکاتب صورت گرفته؛ برای مثال در هندوستان و در معبد کارلی متعلق به بودائیان، مجمسه کارلی قرار دارد که بودائیان در آنجا برای آمدن منجی دعا می کنند و میعادگاه منتظران است.
همانگونه که ما در دعای ندبه از خدا طلب دیدار منجی را داریم، در مسیحیت هم دعاهایی هست که از خدا می خواهند آن موعود را برساند؛ در یهودیت هم دعاهای متعدد برای آمدن ماشیح وجود دارد و این در همه ادیان و مکاتب است این یعنی همه منتظر اند؛ برای مثال صائبین مندایی در اهواز برای آمدن منجی لحظه شماری می کنند و حتی چیزی بیش از انتظاری که شیعه برای آمدن انتظار امام زمان(عج) می کشد، در آنها دیده می شود.
این یعنی همه ما یک حقیقت را به انتظار نشسته ایم.
با توجه به اینکه گفتگوی ادیان امروزه یک ضرورت جهانی است، مهدویت چقدر می تواند به نزدیکی پیروان ادیان به یکدیگر کمک کند؟
تمامی ادیان و مکاتب اعم از اسلام، مسیحیت، یهود، هندوئیسم و ... منتظر روزی اند که موعود ادیان بیاید. در انجیل یوحنا حضرت عیسی(ع) به یاران خود می گوید: «کمرهای خود را ببندید، چراغ های تان را افروخته بدارید، شما باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه وقت مراجعت کند و و هر وقت آید و در را بکوبد بی درنگ در را بگشایند؛ خوشا به حال آن غلامان که آقای شان چون آید، ایشان را بیدار یابد، شما نیز منتظر باشید چراکه در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید».
این یعنی عیسی(ع) منتظران را از خواب و غفلت نهی می کند و بر هوشیاری آنها توصیه دارد و تاکید می کند که ظهور غافلگیرانه رخ می دهد. یعنی نحوی از ادبیات انتظار را بوضوح در انجیل شاهد هستیم وقتی مسیح(ع) به شاگردان خود تاکید می کند که در لحظه منتظر باشید مثل میزبانی که هر لحظه منتظر در زدن و آمدن مهمان خود است!
این ادبیات در اسلام هم هست؛ دعای فرج و آیین انتظاری که در اسلام است به مراتب کامل تر از مسیحیت است. در ادیان و مکاتب دیگر هم چنین داستانی بوضوح مشخص است چنان که یکی از ادعیه یهودیان که هر روز در نمازهای شان می خوانند دعا برای بازگشت ماشیح یا منجی موعود است.
این یعنی هر دینی با زبانی این انتظار را فریاد می زند تنها عناوین این منجی متفاوت است؛ زرتشتیان از او به «سوشیانت» تعبیر می کنند، یهود به ماشیح، مسیحیت به عیسی(ع) و ... اما فرقی نمی کند به آب بگویی سو، ماء یا water چون این عناوین در ماهیت آب تغییری ایجاد نمی کند.
آیا در آموزه های مسیحیت درباره زمان ظهور و بازگشت حضرت عیسی(ع) نظری وجود دارد؟ نگاه مسیحیت به تعیین وقت در این باره چیست؟
در ادیان بحثی با عنوان آیین انتظار مطرح است که از ویژگی های اصلی آن «عدم تعیین وقت برای ظهور» است؛ برای مثال از عیسی مسیح(ع) پرسیدند: کی باز می گردی؟ پاسخ داد: از آن زمان هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان و حتی پسر!
البته در همه ادیان مدعیان دروغین بوده و هستند که یا زمان مشخص کرده و برای مثال می گویند پنج سال دیگر در فلان روز منجی ظهور می کند و برخی عوام هم جذب شده و فریب می خورند و چون نمی شود، می گویند اشتباه محاسباتی شده و تاریخ دیگری را اعلام می کنند تا کاسبی کنند که اینها همه دروغ است و طبق تصریح همه ادیان نباید فریب این مباحث را خورد و جز خدا کسی از آن زمان خبر ندارد.
در مسیحیت نیز مکرر مدعیانی دروغین بوده اند که برای ظهور وقت تعیین کرده اند از 500 میلادی گرفته تا 1000 میلادی، 21 می 2011 تا 2028.
علاوه بر این، مدعیان متعددی می آیند و می گویند ما همانیم که قرار بود بیاید مثل احمدالحسن و بهائیت در عالم تشیع؛ در مسیحیت هم در قرون متعدد چنین ادعاهایی مطرح بوده است. همچنین است درباره نشانه های ظهور که برخی به کذب تعیین نشانه و مصداق کرده اند. اما همه ادیان از جمله مسیحیت چنین ادعاهایی را تکذیب و رد می کنند.
نظر شما