چرایی روایت متفاوت منابع غیرمسلمان از وفات پیامبر اسلام

مهدی شاددل با بیان اینکه طبق گزارش منابع غیرمسلمان، پیامبر اسلام هنگام فتوحات در قید حیات بوده است، این روایت متعارض از تاریخ را ناشی از دخالت پیش‌فرض‌های مورخین در تاریخ‌نگاری قلمداد کرد.

مهدی شاددل با بیان اینکه طبق گزارش منابع غیرمسلمان، پیامبر اسلام هنگام فتوحات در قید حیات بوده است، این روایت متعارض از تاریخ را ناشی از دخالت پیش‌فرض‌های مورخین در تاریخ‌نگاری قلمداد کرد و گفت ما باید تمام منابع تاریخی را بر اساس سنت تاریخ‌نگاری حاکم بر آن بررسی کنیم. 
پژوهشگر تاریخ اسلام

در ادامه سلسله جلسات آشنایی با پژوهش‌های بین‌المللی در مطالعات اسلامی، نشست «پیامبر اسلام و فتوحات اسلامی به روایت منابع غیرمسلمان؛ سناریویی متفاوت» با حضور مهدی شاددل، پژوهشگر تاریخ اسلام و دانشجوی دکتری دانشگاه لایدن، عصر امروز در کتابخانه دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.

شاددل در آغاز نشست به ذکر پیشینه موضوع اسلام‌پژوهی با استفاده از منابع تاریخی غیراسلامی پرداخت و گفت: موضوع مورد بحث این نشست موضوعی است که با تازگی یک‌سری کتاب و مقاله در خارج از ایران درباره آن انتشار یافته است. من بحثم را با ذکر تاریخچه این موضوع آغاز می‌کنم. اولین آشنایی اروپای غربی از اسلام به واسطه آثار مسیحیان اروپای شرقی بوده است. مسیحیان اروپای شرقی متونی را درباره اسلام نوشته بودند که این آثار به اروپای غربی راه پیدا کرد و زمینه آشنایی آنها با اسلام را فراهم ساخت. این منابع به عنوان نخستین منابع آشنایی مسیحیان غرب با اسلام به شمار می‌رود.

وی ادامه داد: در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی حوزه علمی شرق‌شناسی در فضای آکادمیک اروپا به وجود آمد. مستشرقان برای تحقیق درباره اسلام به بررسی منابع عربی و اسلامی پرداختند. با وجود اینکه اولین آشنایی با اسلام از طریق منابع غیر اسلامی صورت گرفته بود، اما وقتی این آشنایی صورت آکادمیک به خود گرفت، از طریق منابع اسلامی تداوم یافت. بخش عمده قرن ۲۰ نیز بدین طریق سپری شد و مطالعات اسلامی در آن دوره متکی به متون اسلامی بود که توسط مسلمانان تدوین شده بود.

پژوهشگر تاریخ اسلام تأکید کرد: این وضعیت در سال ۱۹۷۷ تغییر کرد. یک محقق دانمارکی به نام «پاتریشا کرون» در آن سال کتابی منتشر کرد با عنوان «هاجریسم یا ساختن جهان اسلام». در این اثر، تاریخ صدر اسلام با استفاده از متون غیر اسلامی بررسی شده بود. این در حالی است که تاریخ‌نگاری اسلامی تا سال ۱۹۷۷ تماما متکی به متون اسلامی بود. در واقع خانم کرون یک آزمایش ذهنی انجام داد. ایشان می‌خواست ببیند متونی که به زبان‌های غیر عربی هستند، چه روایتی از تاریخ اسلام به دست می‌دهند. به این ترتیب، کتاب او داستان جدیدی از تاریخ صدر اسلام را برای ما روایت می‌کند که مبتنی بر متون غیر اسلامی است.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه نتایج حاصل از پژوهش خانم کرون تصویر متفاوتی از ماهیت اسلام ارائه می‌کرد، بعدها جدل‌هایی بر سر این کتاب درگرفت و برخی ادعا کردند که این فرد، ضد اسلام بوده و با هدف اتهام‌زنی این اثر را نوشته است. اما واقعیت این است که این ادعا درست نیست. هدف ایشان این بوده است که یک آزمایش ذهنی انجام دهد و بررسی کند با استفاده از منابع غیراسلامی چه نتایجی حاصل می‌شود و چه تصویری از اسلام به دست می‌آید. این کتاب به نوع خود اثرگذار بود و توانست آغازگر تحقیقات بیشتر در این زمینه باشد.

پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: چند سال بعد یک پژوهشگر تاریخ اسلام با نام «رابرت هویلند» مقاله‌ای نوشت و بر یک موضوع جزئی متمرکز شد. آن موضوع این بود که زندگی پیامبر اسلام آن‌گونه که منابع غیر اسلامی و مسیحی آن را روایت می‌کنند، با کتاب‌های سیره که توسط مسلمانان تالیف شده است، چه تفاوتی دارد. نتیجه او از این تحقیق این بود که نوشته‌های قرون وسطی درباره پیامبر اسلام عموما جدلی هستند و می‌خواهند چهره منفی از پیامبر نشان دهند. اگر این لایه‌های جدلی را حذف کنیم، خواهیم دریافت که  داستان اصلی زندگی پیامبر در منابع غیرمسلمان با آنچه در منابع اسلامی آمده است، تفاوت چندانی ندارد.

وی تصریح کرد: نتیجه تحقیق هویلند در آن زمان مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه در سال ۲۰۱۲ یک استاد دانشگاه به نام «شومیکر» کتابی در این خصوص با نام «مرگ یک پیامبر» تالیف کرد. در این کتاب حدود ۱۲ منبع به زبان‌های مختلف مورد استفاده قرار گرفت که همه آنها بر یک موضوع تصریح داشتند: اینکه پیامبر اسلام رهبر فتوحات بوده یا لااقل در آن دوران در قید حیات بوده است. این در حالی است که تمام منابع اسلامی بلااستثنا می‌گویند پیامبر قبل از فتوحات از دنیا رفته است. شومیکر اعلام کرد من یک روایت تاریخی را کشف کردم که در تعارض با روایت کلاسیک اسلامی از زندگی پیامبر است. او متواضعانه بیان کرد که این صرفا یک روایت است، نه اینکه عین واقعیت باشد، و از این جهت شایسته است مورد توجه قرار گیرد.

شاددل در ادامه به بررسی ادعای شومیکر پرداخت و گفت: منابع مورد استفاده شومیکر به سه دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول منابعی است که شاهد قطعی بر مدعای ایشان نیست. این منابع به آن میزان اهمیت ندارند که بخواهیم با استناد بر آنها تاریخ اسلام را بازنگری کنیم. دسته دوم منابع، یک‌سری تواریخ سریانی است که از قرون ۲ و ۳ باقی مانده است و بسیار متقدم است. این منابع یک ویژگی جالب دارند: اینکه روایتشان از تاریخ متکی به تقویم هجری است. ارجاعاتی که در این آثار وجود دارد، نشان می‌دهد نویسندگان متکی به تقویم هجری بودند، ولی از آن استفاده اشتباه کردند؛ یعنی از تقویم هجری، استفاده شمسی کردند، نه قمری. بر این مبنا محاسباتشان اشتباه بوده است.

وی یادآور شد: نکته محوری این آثار این است که می‌گویند سالی که از نظر ما آغاز هجرت پیامبر بوده است، آغاز پادشاهی اعراب و حکومت اسلام بوده است و اولین پادشاه هم محمد(ص) بوده است. روشن است که این افراد چند موضوع را یکی پنداشتند: فتوحات؛ حکومت اعراب؛ تقویم هجری. تصویری که این افراد از تقویم هجری داشتند، این بوده است که آغاز تقویم هجری به معنای آغاز سلطنت است. همچنین آغاز حکومت یا به تعبیر آنها سلطنت پیامبر را با آغاز فتوحات یکی دانسته‌اند و از این بابت دچار یک سوء تفاهم شده‌اند. این سوء تفاوهم این است که فتوحات اسلامی با پیامبر آغاز شده است. نتیجه اینکه ما می‌توانیم این منابع را هم کنار بگذاریم.

دانشجوی دکتری دانشگاه لایدن در ادامه گفت: دسته سوم از منابع خیلی مهم و متقدم هستند و شایسته است مورد توجه قرار گیرند. اما با این وجود هم ما می‌توانیم میان منابع اسلامی و غیر اسلامی آشتی ایجاد کنیم. گرچه تصویری که منابع اسلامی از حیات پیامبر ارائه می‌کنند با تصویری که منابع غیراسلامی ارائه می‌دهند، ظاهرا متفاوت است، اما نکته اساسی این است که ما باید هر کدام از این منابع را در چهارچوب تاریخی خود بررسی کنیم و بر اساس سنت تاریخ‌نگاری خود مورد تحلیل قرار دهیم. ما باید توجه کنیم تصویری که منابع اسلامی در اختیار ما قرار می‌دهند برآمده از تصورات تاریخ‌نگاران قرن ۲ و ۳ است. این افراد هرکدام پیش‌فرض‌های ذهنی خود را داشتند. به عنوان مثال، طبق یک مکتب تاریخی، خلافت اموی با عثمان آغاز شده است، اما طبق یک مکتب دیگر، با معاویه آغاز شده است.

وی در پایان گفت: مورخ خوب باید از همه منابع استفاده کند و همه منابع را در چهارچوب تاریخی که از آن برخواسته‌اند بررسی کند. هر کدام از این منابع یکسری نواقصی دارند که ناچاریم با آن کنار بیاییم. هیچ منبعی اشراف و احاطه کامل به وقایع ندارد؛ اما اگر ما بخواهیم نسبت به تاریخ اشراف کامل پیدا کنیم، باید از همه منابع استفاده کنیم. باید به یاد داشته باشیم که تاریخ، هنر ساختن گذشته است.

منبع: ایکنا

 

 

کد خبر 744835

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha