به گزارش خبرگزاری شبستان، با توجه به طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سازمان ملل که از سوی رییس تشکیلات خودگردان فلسطین مطرح شد و واکنش های بین المللی به ویژه واکنش امریکا به این مساله می توان به چندین نتیجه مقدماتی دست یافت .اول اینکه ایالات متحده آمریکا وقتی پای مساله اسراییل و فلسطین به میان می آید کاملاً بی اطلاع و بی خبر از اوضاع بخش عظیمی از جامعه بین الملل است.
آمریکا در حال حاضر خود را حامی راست گراترین دولت مدافع ساخت شهرک های یهودی نشین در تاریخ اسراییل نشان داده است و این موضع به طور آشکار در استقبال شادمانه سخنرانی باراک اوباما از سوی نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل و اویگدور لیبرمن وزیر امور خارجه این رژیم و همچنین در واکنش های حاکی از خرسندی لابی صهیونیسم نسبت به تسلیم اوباما در برابر خواسته های اسراییلی در تمام طول مدت حکومت راست گرایان در رژیم صهیونیستی منعکس شده است.
این حمایت در میان همه سیاستمداران آمریکایی اعم از دموکرات و جمهوری خواه ریشه دوانیده است.
در یک نمایش سورئال برای ثابت کردن خوش خدمتی، کاندیداهای جمهوری خواه ریاست جمهوری به ویژه ریک پیری، فرماندار تگزاس، رییس جمهوری کنونی آمریکا را متهم به مصالحه با فلسطین و خیانت به اسراییل کردند.
این لفاظی ها با وجود این حقیقت بود که اوباما به تنهایی اقدام به تخریب درخواست فلسطینی ها برای به رسمیت شناخته شدن در سازمان ملل کرد و همه از این موضوع آگاهی داشتند.
اوباما در سخنرانی خود برای آنها در مجمع عمومی سازمان ملل بدون هیچ گونه اشاره ای و یا گفتن حتی یک کلمه در مورد اشغالگری صهیونیست ها از رنج اسراییلی ها سخن گفت.
رییس جمهوری آمریکا بدون اینکه از خشونت ها و فعالیت های غیرقانونی شهرک سازی رژیم صهیونیستی سخنی بگوید از آنها دفاع کرد و حتی اشاره کوتاهی به رنج فلسطینی ها که باعث آن همین سیاست های حمایت شده از آمریکا است ، نکرد.
مبارزه تبلیغاتی داخلی اوباما درمواجهه با درخواست تاریخی فلسطینی هایی که سالهاست دچار رنج و عذاب هستند در حافظه تاریخی مردم جهان باقی خواهد ماند و در بطن بهار عرب و موج درخواست های مردمی برای حقوق انسانی و سیاسی این رویکردهای ایالات متحده امریکا بدان معناست که این کشور اعتباری برای ایفای نقش به عنوان میانجی امین در این منازعه را ندارد.
دومین نتیجه ای که می توان گرفت این است که پس از گذشت دو دهه از رفتار کردن آمریکا به عنوان وکیل اسراییل، راه حل تشکیل دو دولت در سرزمین های اشغالی اکنون مرده است.
این راه حل به خاطر 44 سال استعمار کرانه باختری و بیت المقدس تحت نظارت 9 دولت در ایالات متحده آمریکا در طی چندین دهه در زیر خاک دفن شده است.
تازه ترین دستورها در تاریخ طولانی طرح ها و دستورهای خودستایانه و فخرفروشانه اسراییل در مود ساخت شهرک های بیشتر یهودی نشین در بیت القدس که هفته گذشته انجام شد نمونه بارزی از حقیقت استعمارگری اسر اییل بر سرزمین های اشغالی و مرگ کامل تشکیل دولت مستقل فلسطینی است.
با وجود ابراز تاسف ظاهری همیشگی از سوی کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا در مورد اینگونه اقدامات اسراییل که همه پیشنهادها و فرایندهای صلح را باشکست مواجه می کند در حقیقت امر آمریکا بار دیگر به استعمار غیرقانونی زمین های بیشتری از سرزمین های اشغالی تن در داده است.
واکنش عملی اخیر آمریکا در دفاع از اسراییل فرایند فاجعه آمیز امریکا در رهبری برای برقراری صلح را به پرتگاه نابودی نزدیک می کند، فرایندی که از زمان آغاز مذاکرات صلح در مادرید در سال 1991 میلادی به جای پیشبرد فرایند صلح راه را برای سه برابر کردن جمعیت غیرقانونی شهرک نشینان اسراییلی که اکنون تعداد آنها به بیش از یک میلیون نفر رسیده است و تسهیل محدویت های سخت برای رفت و امد بیش از چهار میلیون فلسطینی هموار کرد.
همانطور که « موین ربانی » در کتاب های لندن اشاره کرده است این فرایند به اصطلاح صلح بر اساس طراحی قبلی دقیقاً بر روی سیاست سرپوش گذاشتن سیاسی بر روی استعمارگری اسراییل و حفظ تفوق دیپلماتیک امریکا در منطقه کار می کند.
اگرچه زمان راه حل دو دولت مستقل گذشته است بدون شک برای دولت آمریکا هم زمان آن رسیده که به عنوان تنها واسطه و میانجی که نتوانسته کار خود را به درستی انجام دهد پای خود را از این ماجرا کنار بکشد.
و بالاخره نتیجه پایانی اینکه رهبران فلسطینی اولین گام بلند را برای دوباره بین المللی کردن مبارزه فلسطین برای رسیدن به آزادی و استقلال برداشته اند و این موضوع را از دست دیپلماتهای آمریکایی که در طول چندین دهه به طور سیستماتیک منافع اسراییل را به بهای فروش جان و مال و زندگی فلسطینی ها براورده کرده اند، خارج کرده اند.
تلاش برای ایجاد سرپرستی هدفمندتر مذاکرات با آوردن مساله فلسطین در سازمان ملل متحد با توجه به مخالفت امریکا شاید با شکست مواجه شود اما این تلاش ها موفقیتی را در تسریع و گسترش حمایت های بین المللی برای فلسطینی ها تقریباً در همه جای جهان کسب کرده است.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که قدم بعدی فلسطینی ها در این برهه زمانی چه خواهد بود؟ آنچه مشخص است این است که ایالات متحده آمریکا بر موضع خود ایستاده و به طور قطع حداقل تا نوامبر سال 2012 نیز خواهد ایستاد.
اگرچه اکنون بسیاری از مفاهیم از جمله مفهوم منازعه میان اسراییل و فلسطین در سطح عامه مردم امریکا دستخوش تغییراتی شده است اما ادامه قدرت لابی اسراییل در کنگره آمریکا نشان می دهد که این قضیه در سطح سیاسی هیچ گونه تغییری نکرده است.
بنابراین سخنرانی محمود عباس در سازمان ملل متحد تنها آغاز آن چیزی بود که بسیاری از فلسطینی ها بر آن توافق دارند که همان استفاده از استراتژی بلندمدت جدید برای آزادی ملی می باشد.
تمرکز بر روی این استراتژی جدید باید از توقف دو دهه ای بر روی مذاکرات بی نتیجه به شکل اصلی خود یعنی مبارزه مردمی و غیر خشونت امیز در اما این بار در سطح بین المللی برگردد.
خبر خوب برای فلسطینی ها این است که زیرساخت لازم برای چنین مبارزه ای اکنون پس از سالها اعتراض غیرخشونت آمیز در روستاهای کرانه باختری فراهم است و می تواند براساس الگوی پیاده شده در انقلابهای تونس و مصر رشد پیدا کند.
بنابر گزارش اینفورمیشن کلیرینگ هاوس ، یک کمپین بزرگ و بسیار هماهنگ از مبارزه فعال غیرخشونت آمیز می تواند وجدان و ضمیر جهانی را بیدار کرده و به فلسطینی ها انرژی دهد.
در ماههای آتی ما شاهد آن خواهیم بود که رهبران فلسطینی در غزه و رام الله در اتحاد دوباره جنبش ملی منقسم فلسطین با موفقیت عمل خواهند کرد و خواهیم دید که رژیم صهیونیستی چگونه فلسطینی ها را به خشم خواهد آورد و از سوی دیگر همه فلسطینی ها و اعراب و کل جامعه بین الملل برای پیروزی در چالش بیرون آوردن کلیدهای فرایند مذاکره از دست های آمریکا و پیشبرد فرایند صلح براساس قوانین بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل پس از سالها سوء مدیریت آمریکا به پا خواهند خواست.
پایان پیام/
نظر شما