خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام «مسعود عالی» در سخنرانی ای درباره «ادب باطنی عاشورا» مباحث جذابی را مطرح کرده که در آستانه اربعین حسینی به حضورتان تقدیم می شود:
منبری و کارشناس مذهبی اظهار کرد: ادب عاشورا یک ُبعد ظاهری دارد اعم از اقامه شعائر مثل سیاهپوشی، سیاه زدن، در مجالس شرکت کردن، گریستن و توسل و عزاداری که جزء وظایف شیعه است و اگرچه ظاهری است اما ارزش دارد و انسان را رشد می دهد.
وی تصریح کرد: اما ... مهمترین ادب باطنی عاشورا آن است که انسان با آن سالک شود، راه بیفتد و بتواند مناظری را که در زیارت عاشورا بیان شده به عنوان کسی که می خواهد با شفاعت ولی خدا رشد کند، طی و درک کند.
حجت الاسلام عالی بیان کرد: عرفان عاشورایی با سردمداری سیدالشهداء(ع) با همه عرفان ها متفاوت است و خیلی از آسیب های عرفان های قلابی را ندارد، عرفانی است از مدخل بلا!
وی تاکید کرد: به طور کلی بلایا برای انسان رشد به ارمغان می آورد، عبادات نیز اینطور اند، با این تفاوت که عبادات ممکن است دو آفت داشته باشد که بلا آنها را ندارد؛ عبادات و ریاضت ها ممکن است برای برخی عُجب بیاورد و آنها به اعمال شان تکیه کرده و بتدریج از خدا طلبکار شوند اما بلا، روحیه شکستگی و انکسار به انسان می دهد.
کارشناس مذهبی اضافه کرد: ثانیاً ریاضت ها و عبادات ما به اندازه وسع مان است، یعنی اعمال ما محدود است و نمی تواند نردبان رسیدن به قله ها شود و اهداف بلندبالا شاید اینچنین به دست نیاید؛ اما بلا را خدا می فرستد و تا اندازه ای بُرد دارد یعنی اگر انسان بتواند از آن خوب استفاده کند نردبان بلندی است آنهم بلایی به بزرگی عاشورا.
وی با بیان اینکه عاشورا محصول دست همه ائمه(ع) است، ابراز کرد: اگرچه در ظاهر سیدالشهداء(ع) این واقعه را رقم زدند اما میثاق این بلا در ابتدا از رسول خدا(ص) گرفته شد؛ چنان که مرحوم مجلسی در جلد 28 بحارالانوار نقل کرده که خدا به پیامبر(ص) فرمود: می خواهیم تو را در سه چیز امتحان کنیم تا صبرت را محک بزنیم.
عالی ادامه داد: آن سه چیز آنکه: در مسیر رسالت سختی و تهمت بسیار می بینی و تو را انکار می کنند؛ دومین بلا آنکه برادرت علی(ع) که همچون نفس و جان ات است مظلوم می شود چنان که بر دستان اش بند می زنند؛ سومین بلا آنکه فرزندانت (از زهرای مرضیه(س) تا ....) مبتلا می شوند. و ... پیامبر(ص) هر سه را پذیرفت این یعنی در ابتدا این بلایا متوجه پیامبر(ص) است.
این سخنران سرشناس تاکید کرد: چنان که وقتی به حضرت ابراهیم(ع) گفته شد اسماعیل(ع) را ذبح کن، مخاطب اصلی ابتلا، ابراهیم خلیل الرحمن(ع) بود در عاشورا نیز آن تیری که بر قلب سیدالشهداء(ع) نشست ابتدا بر سینه رسول خدا(ص) نشست.
وی در ادامه بیان کرد: عاشورا که مکتب کامل انسان سازی است و انسان ها را تا قیامت به قُرب برساند، محصول دست هر چهارده معصوم(ع) است که عالَم را رشد می دهد تا به دست چهاردهمین معصوم(ع) برسد تا وقتی ظهور رخ داد مردم بفهمند بقیه الله(عج) محصول سیدالشهداء(ع) و ظهور محصول عاشورا است.
حجت الاسلام عالی ابراز کرد: سیدالشهداء(ع) خود نیز در شب عاشورا فرمودند: فردا یک روز بیشتر نیست ... امام مهدی(عج) ما خواهد آمد و این خون ها ابتر نمی ماند، اینها بار می دهد. این یعنی عاشورا، بزرگ ترین عبادتی است که به اراده خدا و توسط معصومان علیهم السلام تعبیه شده تا نهایت رشد و قُرب را به انسان هدیه دهد به شرط آنکه کسی با آن سالک و همراه باشد.
حجت الاسلام عالی با بیان اینکه زیارت عاشورا از خود خدا به ما رسیده و تنها زیارتی است که سندش قدسی است، اظهار کرد: این زیارت درسنامه ای برای سلوک عاشورایی دارد و اولین منزل آن منزل بلا است، آن هم بلایی که حضرت اباعبدالله(ع) کشید، اولین قدم این سلوک را معصوم(ع) بر می دارد و ما با پای او جلو می رویم، اولین قدم همان است که در زیارت مطرح می شود: «یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّموات».
وی ادامه داد: بلایای معصومین(ع) با دیگران تفاوت مهم دارد، بلاهایی که بر سر دیگران وارد می شود دو نوع است، گاهی بلاهایی اعم از گرفتاری، فقر و ... هستند که بلاهای کفاره ای هستند و گاهی هم پروردگار در همین عالم به ما چوب می زند تا بی حساب شویم و در واقع خداوند به ما لطف می کند تا بیدار شویم و حساب کشی به آخرت نرسد.
حجت الاسلام عالی تاکید کرد: در قرآن هم اشاره به این بلاها شده است، حتی انبیای الهی نیز گاهی بلاهای کفاره ای بر اثر ترک اولی داشتند برای مثال زمانی که حضرت یونس(ع) ترک اولی کرد خداوند او را به شکم نهنگ مبتلا کرد و فرمود: اگر یونس در شکم نهنگ تسبیح ما را نمی گفت تا قیامت زندانی اش می کردیم، بنابراین انبیا هم از این بلاهای چوب زدنی، کفاره ای و تنبیهی داشتند.
این استاد اخلاق افزود: حضرت یعقوب(ع) انسان سفره داری بود. بسیار اطعام می کرد. یک بار فقیری دیر رسید و چیزی گیرش نیامد و ظاهرا بسیار گرسنه بود. وقتی به منزل یعقوب رسید سفره را جمع می کردند، او درخواست کرد که چیزی برایش بیاورند یا به او بدهند ولی پاسخ شنید: خودت دیر آمدی! رفت و سر گرسنه بر بالین گذاشت و با خدایش گفت: خانه ولیّ تو رفتیم و چیزی گیرمان نیامد. بعد از آن بود که به حضرت یعقوب(ع) خطاب آمد: منتظر بلا باش، که بلا آمد و بیست سال او را به فِراق یوسف مبتلا کرد. بنابراین انبیا هم بلا داشتند و این یک قسم از بلا است.
عالی با بیان اینکه اکثر بلایا، گرفتاری ها و مصیبت های ما بلاها و مصیبت های کفاره ای است، تصریح کرد: پس پروردگار همین جا می زند که بی حساب شویم. البته برخی بلاها کفاره ای نیست بلکه برای ترفیع و مقام دادن است. بلاهای چهارده معصوم (ع) ترفیعی است؛ وقتی یزید خواست به امام سجاد(ع) زخم زبان و نیش بزند این آیه را خواند: «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» امام سجاد(ص) فرمود: این آیه برای ما نیست و سپس حضرت(ع) آیه دیگری خواند و فرمود این آیه در حق ماست : «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ؛ هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما [به شما] نرسد مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم در كتابى است اين [كار] بر خدا آسان است».
این استاد اخلاق گفت: مقصود امام سجاد(ع) این بود که خداوند از قبل برای ما مهمانی ترتیب داده بود که ظاهرش بلاست ولی باطن آن ضیافت خداوند است. بنابراین بلاهای ترفیعی به فرد بلادیده مقام می دهد ولی گاهی برخی بلاها بزرگ تر است به صورتی که خداوند علاوه به آنکه به فرد بلادیده مقام می دهد، سفره رحمت اش هم به پاس بلاکشی خاضعانه ولیّ اش، برای دیگران پهن می شود مانند بلای یوسف (ع) که پیغمبرزاده بود اما بردگی کشید، در خانه زلیخا به او تهمت زدند اما گلایه نکرد تا دوران بلا تمام شد و خداوند به پاس این صبر جامعه اطراف یوسف(ع) را مورد رحمت قرار داد و قحطی از آنجا رفت.
وی ادامه داد: قحطی از سر جامعه مصر رفت به پاس اینکه یوسف(ع) بالای سرشان بود، برادران یوسف(ع) بعد از این دوره بلاکشی یوسف(ع)، آدم شدند و عذرخواهی کردند. یعقوب(ع) هم در اثر این بیست سال اشک ریختن به مقاماتی رسید، یک ولیّ خدا (یوسف) زیر بار بلا رفت ولی رحمت به عده ای وارد شد؛ اما بلای امام حسین(ع) بزرگ ترین بلا است، مصیبت عظما است. خداوند به پاس بلاکشی این عبد صالح اش نه تنها از خداوند گله نداشت و صبر کرد، بلکه شُکر کرد. این خیلی حرف است، ما خیلی هنر کنیم در بلا صبور باشیم اما اینکه کسی در متن بلا شُکر کند کار بزرگی است، امام حسین(ع) وسط بلا شُکر کرد، شب عاشورا وقتی می خواست با یارانش صحبت کند گفت: خدایا شکرت!؛ با اینکه او در متن بلا بود.
حجت الاسلام عالی اظهار کرد: پروردگار عالم می گوید حسینِ من! تو که این قدر در بندگی ات وفاداری، من که خدا هستم سزاواتر هستم که وفا کنم، تو همه چیزت را دادی و من رحمت واسعه ام را به خاطر تو می فرستم که تاریخ بشریت از آن رحمت استفاده کنند.
وی با بیان اینکه بلای ابا عبدالله(ع) چنین بلایی است که خداوند به عالَم به گونه ای دیگر نظر کرد، افزود: ما حتی نمی توانیم بلای امام حسین(ع) را تصور کنیم. وجود مقدس ولی عصر(عج) با مشکران و معاندان که حجت بر آنها تمام شده ولی از سر عناد و لجات در برابر حضرت(عج) می ایستند، می جنگد و به انها امان نمی دهد اما گاهی برخی افراد در آن زمان دچار دلسوزی های وسوسه آمیز می شوند و می گویند صلح کنیم و حاضرند به دشمن دین خدا هم لبخند بزنند، لذا گله می کنند به حضرت که در این هنگام امام زمان(عج) صحنه ای از عاشورا به آنها نشان می دهد و می فرماید ببینید که آن قبیله چه کردند تا به شما رحم دست ندهد.
این استاد اخلاق با بیان اینکه مصیبت امام حسین(ع) اعظم مصائب بود، ابراز کرد: وقتی مصیبتی به انبیاء و اولیاء می رسید و بعد جبرییل بلای سیدالشهدا(ع) را برایشان نقل می کرد، همه می گفتند: «لَا یَوْمُ کَیوُمُکَ یا اَباعَبدِالل ». امام سجاد(ع) 34 سال بعد از عاشورا زنده بودند، در این سال ها اشک حضرت(ع) خشک نمی شد، گاهی آب می دید، گریه می کرد، برایش غذا می آوردند، گریه می کرد، اگر سر بریدن گوسفندی را می دید، گریه می کرد، نقل است روزی قصابی می خواست در کوچه سر گوسفندی را ببرد، حضرت(ع) این صحنه را دید و سوال کرد آیا به او آب داده اید؟ قصاب گفت: ما مسلمانیم و می دانیم که باید به حیوان آب دهیم، امام سجاد(ع) پاسخ داد: من کسانی را دیدم که ادعای اسلام می کردند و پدرم را سر بریدند بی آنکه به او آب بدهند.
وی خاطرنشان کرد: فردی از امام سجاد(ع) سوال کرد که آیا گریه هایت تمام نمی شود؟ حضرت(ع) پاسخ داد: «تو نبودی آنجا که ببینی چه اتفاقی افتاد»؛ یعقوب یازده پسر داشت، یکی از پسرانش فقط از جلو چشم او دور شد و یوسف را از دست نداد بلکه از او دور بود، امام سجاد(ع) که با چشم دید که چه بر سر عزیزانش آمد چه باید بگوید؟ کسانی که اهل دل بودند همه عالم را در عزای امام حسین(ع) گریان دیدند. محتشم کاشانی که اشعارش روی کتیبه ها هست چنان سرود که اگر کسی این چهارده بند او را بخواند اگر سنگ هم باشد منفجر می شود. آنجا که سروده است:
در بارگاه قدس که جاي ملال نيست سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
علاقمندان به دریافت فایل صوتی این سخنرانی می توانند به اینجا مراجعه کنند.
نظر شما