به گزارش گروه مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان به نقل از موعود، در صد و بیست و چهارمین نشست از سلسله نشستهای ماهانه فرهنگ مهدوی، حجت الاسلام سید محمّدکاظم طباطبایی درباره موضوع «بسترها و زمینههای شکلگیری فاجعه کربلا» سخنرانی کرد.
در این نشست که همزمان با ایّام عزاداری سیّد و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برگزار شد، از ماحصل 22 سال فعالیت محققانه مؤسّسة فرهنگی هنری موسسه موعود عصر(عج)، لوح فشرده «موعود»، حاوی محتوا، فایل تصویری 22 سال ماهنامه (تا شماره 205) رونمایی شد. این لوح فشرده که شامل تمامی مطالب و همچنین تصاویر 205 شماره از مجلات موعود است، دائرة المعارف ارزشمندی از معارف مهدوی، فرهنگی و دشمن شناسی تهیه شده طیّ 22 سال است که در قالب نرم افزار با قابلیت جستوجو و کپی برداری ارائه شده است.
حجّت الاسلام طباطبایی با تأکید بر اهمّیت شناخت تاریخ در تحلیل یک واقعه، به بررسی اوضاع تاریخی پیش از قیام امام حسین(ع) که منجر به این واقعة خونین شد، پرداخت.
وی در پاسخ به این سؤال که چگونه میشود پس از گذشت 50 سال از بعثت رسول اکرم(ص)، مسلمان [نمایان] نوه پیغمبر اسلام(ص) را با چنین وضعیتی به شهادت رساندند، از دشمنی دیرینه بنی امیّه با بنیهاشم سخن گفت و بیان کرد: در 23 سال دوران حضور پیامبر اکرم(ص) و ظهور اسلام، ابوسفیان که جدّ امویان است، 21 سال در جنگ با پیامبر(ص)، فرماندهی مشرکان را به عهده داشت. در دو سال اخیر هم به علّت صلح نامه حدیبیه و فتح مکّه سکوت اختیار کرد؛ والّا دشمنی او پایان نیافت. بدین ترتیب که نوه او، راه دشمنی با نوه پیغمبر اسلام(ص) را ادامه میدهد و ایشان را به نحو خونباری به شهادت میرساند!
امّا چگونه مسلمانان به سمت دشمنی با کسی رفتند که روزگاری ایشان را در دامن پیامبر اکرم(ص) دیده بودند؟!
مدیر پژوهشگاه دانشگاه علوم قرآن و حدیث، «جبرگرایی»، «قرار دادن کوفه به عنوان مرکز سرزمین اسلامی»، «پدید آمدن کینه ورزیها دربارة امیرمؤمنان علیّ بن ابیطالب(ع)»، «کشتن و شکنجه کردن یاران حقیقی پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان علی(ع)»، «بزرگنمایی دربارة منافقان و اصحابی که راه غلط پیموده بودند، مثل طلحه و زبیر»، «عوض شدن جایگاه معروف با منکر» و... را برخی عوامل زمینه سازی کشته شدن امام حسین(ع) دانست.
اشرافیت و فرهنگ جاهلی برتری بخشیدن به رؤسای قبایل
طباطبایی توضیح داد: بهرغم آنکه بنیامیّه جزو آخرین نفراتی بودند که اسلام آوردند، به خاطر اهمّیت داشتن نسب و نام قبیله در میان اعراب، با مسلمان شدن آنها، نفوذ بسیاری در میان مسلمانان یافتند؛ به نحوی که فرزندان ابوسفیان (که تنها 5 سال سابقه مسلمانی داشتند) توسط خلفای اوّل و دوم و سوم، به عنوان فرمانده و کارگزار در بصره و شام قرار داده شدند؛ بدین طریق مردمی که به تازگی تحت سلطه سرزمینهای اسلامی درآمده بودند، مسلمانی را از امثال یزیدبن ابوسفیان و معاویه یاد میگیرند و معنای مسلمانی را از آنان میآموزند!
وی ادامه داد: حدود 43 سال فرزندان ابوسفیان در مناطق تازه مسلمان و استراتژیک و ژئوپولیتیکی همچون شام فرمانروایی کردند و مردم شام به حدّی آنان را قبول داشتند که معاویه را «خالو المؤمنین؛ دایی مؤمنان!» میخواندند و آنان را نزدیک ترین افراد به پیامبر اکرم(ص) (به خاطر نسب قریش) میدانستند و پس از آن مردم شام «بنیعبّاس» را به خاطر نسبت با پیامبر(ص) به عنوان نزدیکان رسول اکرم(ص) و تنها نمایندگان او میشناختند و از آنان پیروی میکردند.
طباطبایی تاکید کرد: بدین ترتیب دشمنان پیامبر اکرم(ص)، اسلام را به نومسلمانان میآموختند! بیشک همین سبب میشود که در تاریخ مشاهده کنیم که اهل شام در نماز و قنوتشان امیرمؤمنان علی(ع) را لعن و ناسزا بگویند؛ بدون آنکه به واقع از نقش و جایگاه ایشان نزد خداوند باخبر باشند. همچنین میبینیم که در زمان ورود اسرای کربلا به شام، پیرمردی شامی به امام سجّاد(ع) میگوید که «خدا را شکر که خداوند مردان شما را کشت و زنان شما را اسیر کرد و امیرالمؤمنین یزید را پیروز کرد» که در جواب این پیرمرد، امام سجّاد(ع) آیات مربوط به «ذی القربی» و اجر رسالت رسول اکرم(ص) را بیان میکنند و او را از جهلش آگاه میگردانند.
مدیر پژوهشگاه دانشگاه علوم قرآن و حدیث شیوع «جبرگرایی» را شیوه تبلیغی و ترویجی معاویه معرفی کرد و افزود: بدین طریق که به مردم میگفتند هر اتّفاقی که میافتد – چه خوشایند مردم باشد، چه نباشد – قضا و قدر الهی است که قابل تغییر نیست. خلافت یزید را نیز با همین شیوه به مردم تحمیل کردند و مخالفت بیعت با یزید را مخالفت با خداوند متعال عنوان کردند!
قداست بخشیدن به اطاعت بی قید و شرط از حاکمان
وی اضافه کرد: امویان به ویژه معاویه، پس از رواج جبرگرایی در میان مردم، اطاعت از حاکم را بر همه چیز مقدّم کردند؛ حتّی اوامر خدا و پیامبر(ص)! معاویه ای این تفکّر را در میان مردم رواج داد که خود صفآرایی علیه امیرالمومنین علی(ع) در جنگ صفین را بر عهده داشت! به هر روی در این دوران، واژه «امام» را که در کلام رسول اکرم(ص) به عنوان حجّت الله بیان میشد، به عنوان حاکم در میان مردم رواج دادند. بدین ترتیب حاکم جامعه را (به هر نحوی که خلیفه شده باشد) به عنوان امام مسلمانان دانستند و اطاعت از او را واجب و راه رسیدن به رستگاری معرفی کردند.
طباطبایی ابراز کرد: بدین ترتیب در تاریخ میبینیم که یکی از درباریان ابن زیاد خطاب به حضرت مسلم(ع) میگوید که من کسی هستم که از امام خود (یعنی یزید) تبعیت کردم و تو کسی هستی که با تبعیت از حسین(ع) بر امام و حاکم خود شوریدی! پس من برحق هستم و تو بر طریق باطل! و همچنین به همین دلیل است که اهل شام و کوفه، امام حسین(ع) را به عنوان «شورشی» و «خارج شده از دین» میشناختند، چرا که معتقد بودند که بر خلیفه مسلمانان شوریده است.
کینهورزی نسبت به بنی هاشم از دورة خلفا
وی تصریح کرد: از دیگر عوامل شکل گیری فاجعه کربلا میتوان به فضای کینه ورزانه که از دوره خلفا نسبت به امیرالمؤمنین و ائمّه(ع) پدید آمد و در دوره معاویه به اوج خودش رسید، نام برد.
طباطبایی در تبیین این فاجعه تاریخی بیان کرد: چگونه در تاریخ «لعن و سبّ به امیرالمؤمنین» همچون یک سنّت پس از نماز درآمد و در تمامی جوامع مسلمانان، نومسلمانانی که پیرو بنیامیّه و خطّ فکری آنان بودند و از فضای ناب فکری یاران حقیقی رسول خدا(ص) دور افتاده بودند، در نمازها و قنوتهایشان امیرالمومنین امام علی(ع) را به عنوان یکی از فتنهانگیزان در اسلام لعن میکردند. بدین ترتیب در کربلا مشاهده میکنیم که در لحظات جنگ جانانه امام حسین(ع)، عمر بن سعد لشکرش را با فریاد اینکه «این فرزند، قتّال (کشنده) عرب است» به کشتن امام حسین(ع) ترغیب مینمود که این نشان میدهد که اهل شام و لشکر عمر بن سعد تا چه اندازه از حقیقت امیرمؤمنان علی(ع) دور و غافل بودهاند.
در ادامه اسماعیل شفیعی سروستانی، مدیر موسسه موعود(عج) به تذکّر روزها و روزگاران اشاره کرد و گفت: زمان و مکان به زمان و مکان فانی (کلّ شیء هالک الا وجهه، کل من علیها فان...) و باقی تقسیم می شود و انسان عصر حاضر وابسته به زمان و مکان کمّی و فانی و غافل و دور افتاده از زمان و مکان باقی است؛ چنین انسانی از احوالات و اخبار غیبی و باقی جاهل و بودن و اخبار و احوال را همینی میبیند که در همین زمان و مکان فانی میگذراند،.
وی تصریح کرد: کسانی که اسیر دنیای فانی و بی خبر از جهان حقیقی اند، به بلوغ نرسیده، از دنیا میروند و کمال پیدا نکرده، پیر میشوند و بی آنکه متولد شوند، میمیرند. این در حالی است که انسان، برای رسیدن به حقیقت جهان باقی و گذر از مسیر کمال و قرب به خداوند آفریده شده است نه گرفتار شدن در زندان دنیا.
مدیر مسئول مؤسسه موعود(عج) بیان کرد: امام حسین(ع) و یاران ایشان، در حالی که ظاهراً در دنیای فانی قدم میگذاشتند، چشم به دنیای فراتری داشتند و در حقیقت در دنیای دیگری قدم برمی داشتند و با چشم دل، در زمان و مکان باقی را میدیدند. این در حالی است که ما آنقدر از مرگ فراری هستیم و میترسیم که راههای منتهی به مرگ را به هر طریق ممکن به عقب میاندازیم و سعی داریم که موانعی که بر سر راه ماندن ما در جهان فانی هستند، از سر راه برداریم.
سروستانی تأکید کرد: محرّمی شدن و عاشورایی شدن، جز گذار از دروازه زمان و مکان کمّی و اتصال به زمان و مکان باقی نیست. این در حالی است که محرّم و صفر میگذرند و میروند و ما همچنان دنیای فانی را اصل میدانیم و ذوات مقدّسه را هم وسیله ای برای حفظ و گسترش زندگی در دنیای فانی میشناسیم؛ در حالی که اهل بیت(ع) برای ما حرّیت و آزادگی از دنیا و غل و زنجیر آن را میخواستند و خود نظر به دنیای دیگری داشتند.
ادعیه و زیارات، معبری برای آزادی
وی تاکید کرد: خداوند در روزهای مختلف، وسایلی برای حرّیت و آزادگی ما و گذار از دنیای فانی قرار داده است که از جمله آن: ادعیه و زیارات رسیده از اهل بیت(ع) به ویژه در ایّام خاصّی مثل محرّم و صفر است. خداوند متعال از مجرای حضرات معصومین(ع)، ادعیه را همچون دروازه ای برای رسیدن به قرب تعبیه کرده است. چنانچه امام صادق(ع) در روایتی فرمودند: «دعا سلاح مؤمن، عمود دین و نور آسمان ها و زمین است.»
وی افزود: به ثمر رسیدن انسان به معنای رسیدن او به قرب الهی است و فلاحت و رستگاری انسان به وسیله دعا انجام میشود. چنانچه در روایات امده است که «دعا، کلید گشودن (مقالید) فلاح و رستگاری است.»
سروستانی دعا را به مثابه «راه ارتباط با عالم معنوی و ماورائی»، «مهمترین منبع انکشاف رازها و حقایق نورانی» و «مهمترین منبع نظری برای درک حقایق معرفتی» و «وسیله اعطایی خداوند برای توبه و بازگشت» معرفی کرد.
مدیر مسئول مؤسسه موعود(عج) بیان کرد: ما یتیمان آل محمّد و دور افتاده از آنانیم که همچون سنگ تیپاخورده در هر کوی و برزن افتادهایم. یتیمانی که از پدر حقیقی خود دورافتاده ایم و هر بیپدر و نامردی را پدر خویش میپنداریم و ناگزیر در گوشه دورافتاده ای توسط همو غارت میشویم. حال آنکه خداوند دعا را به مثابه راهی برای بازگشت به پدر اصلیامان قرار داده است تا هر مؤمنی با یافتن او، پشت و پناه داشته باشد و در برابر هر راهزن و غارتگری ایمنی یابد.
سروستانی ادعیه را سلاحی در برابر کلیه بلاها و اشرار جنّی و انسی دانست و خاطرنشان کرد: دعا راهی برای به جوشش درآوردن رحمت خداوند است، چنان که در روایات نقل شده: «دعا راه و غار به اجابت رسیدن خواسته هاست.»
گفتنی است، در حاشیه این نشست، جدیدترین آثار موعود، از جمله «لوح فشرده 22 سال مجله موعود» و «ماهنامه مهر و آبان 1397» در میز فروشگاه به عرضه در آمد.
نشستهای ماهانه موعود در آخرین پنجشنبه هر ماه شمسی به صورت رایگان و آزاد برای حضور همه و بدون نیاز به ثبت نام، برگزار میگردد.
نظر شما