به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، در کتاب روایت گل سرخ، مخاطب با گزیدهای از شاخصترین حکایتهای متون کهن فارسی که درباره زندگانی امام حسین(ع) نوشته شده است آشنا میشود.
آثار ارزشمندی چون تاریخ طبری نوشته ابوجعفر محمدابن جریر طبری، شرح التعرف لمذهب التصوف نوشته مستملی بخاری، شرفالنبی نوشته واعظ خرگوشی، شهاب الاخبار نوشته قاضی قضاعی، کشفالمحجوب جلایی هجویری، تاجالتراجم نوشته ابومظفر شاهفور، سیاستنامه نوشته خواجه نظامالملک، تفسیر سورآبادی نوشته ابوبکر عتیق نیشابوری، نزههالکرام نوشته محمد بن حسین، کیمیای سعادت نوشته غزالی، احیاء علومالدین نوشته امام محمد غزالی، کشفاالاسرار نوشته ابوالفضل میبدی، روحالارواح نوشته شهابالدین احمد، روضالجنان نوشته ابوالفتوح رازی، ابوالفتوح نوشته ابومحمد احمد، تذکرهالاولیاء نوشته عطار نیشابوری، جوامع الحکایات محمد عوفی، تحفهالابرار عمادالدین حسن، مصابیح القلوب نوشته ابوسعید حسن، تجاربالسلف نوشته هندوشاه بن سنجر، نفایس الفنون نوشته شمسالدین محمد، مصباحالهدایه نوشته عزالدین محمود، مناقب العارفین نوشته شمسالدین احمد، ینبوع الاسرار نوشته کمالالدین حسین، جواهر الاسرار نوشته کمالالدین حسین، روضهالصفاء نوشته میرخواند، حبیبالسیر نوشته غیاثالدین خواند میر، آثار احمدی نوشته احمد بن تاج، حدائق الحقایق نوشته ملا معین الدین فراهانی، روضهالشهداء نوشته ملاحسین واعظ، لطائف الطوائف نوشته فخرالدین علی، شرح احتجاج نوشته نظامالدین احمد، انیس المومنین نوشته محمد ابن اسحاق، بهارستان نوشته عبدالرحمن جامی، منهج الصادقین نوشته ملا فتحاله کاشانی، حدیقهالشیعه نوشته مقدس اردبیلی، مجالس المومنین نوشته قاضی نوراله شوشتری، لطایف الغیبه نوشته سید احمد بن زینالعابدین، روضهالانوار نوشته محقق سبزواری، جلاء العیون نوشته محمد باقر مجلسی، عین الحیات نوشته محمد باقر مجلسی، روضه الجنان نوشته حافظ حسین کربلایی، عنوان الکلام نوشته آخوند ملامحمد باقر فشارکی، ناسخ التواریخ نوشته میرزا محمد تقی خان کاشانی، اکلیل المصائب نوشته محمد بن سلیمان تنکابنی، فیض الدموع نوشته محمد ابن ابراهیم نواب و قمقام زخار نوشته فرهاد میرزا مجموعه متون کهن هستند که مولف کتاب روایت گل سرخ از میان آنها روایتهای مرتبط با زندگانی امام حسین(ع) را گزینش و مورد بررسی قرار داده است.
در بخشی از تایخ طبری میخوانیم: «و روز چاشتگاه شد و یاران حسین – رضیالله عنهم – تشنه شدند. عمرو ابن الحجاج بر میسره عمر بود گفت: این مردمان حسین دل به مرگ نهادهاند، ما از ایشان یکی نکشیم تا ده از ما نکشند. ما را به یکباره حمله باید کردن، که اگر هرکسی مشتی خاک بر ایشان افکنیم، همه را زیر خاک کنیم. پس عمر تیراندازان را پیش آورد و تیرباران کردند بر لشکر حسین – رضیالله عنه – و جمله اسبان را به تیر زدند، مگر اسب حسین و آن پسرش... »
نظر شما