به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، اگرچه رمان «آه با شین» از بعضی جهات به «شاه بیشین» شباهت دارد ولی از بسیاری جهات با آن متفاوت است. شاه بیشین، اولین رمان تاریخی نویسنده، روایتی بود از زندگی محمدرضاشاه و همسرش فرح دیبا با راوی دوم شخص، اما «آه با شین» از لحاظ تاریخی به گذشتهای دورتر میرود و این بار داستان شازدههای قاجار را روایت میکند.
از بُعد استناد تاریخی هم وفاداری رمان «شاه بیشین» به رویدادهای تاریخی به اندازهای هست که پیدا کردن جملهای خلاف آنچه در یکی از خاطرات خاندان پهلوی و وابستگانشان باشد، تقریباً ناممکن مینمود. اما رمان «آه با شین» چندان دغدغه، سندسازی تاریخی ندارد و با اینکه معادل هر آنچه نویسنده توصیف میکند را میتوان در کتابهای تاریخی مربوط به قاجارها مشاهده کرد، اما تخیل، عرصه ظهور بیشتری یافته است و نویسنده آزادانه، روح غالب زمان را با کنار هم قرار دادن تصاویر زنده و به واسطه جادوی کلمات بر ناخودآگاه خواننده، نقش میبندد.
رمان «آه با شین» در کنار داستان زندگی قاجارها، روایت برخورد ذهن سنتی مردمی است که فرصت تحلیل فلسفه مدرنیته را در خود پیدا نکردهاند. این جامعه با قتل صدراعظمش امیرکبیر، درهای اندیشه مدرن را تا نسلها بعد به روی مبانی فکری جدید میبندد و سوغات پادشاهش از اروپا محدود میشود به دامن چین دار بالرینهای اروپایی برای زنان حرمسرا.
در بخشی از این رمان آمده است:«با دومین بست، صدای شازده افتاد توی دماغش:
این آسیاب هم مثل ما نفسهای آخرش را میکشد. زمانی میرسد که، من مرده شما زنده، سنگ هیچ آسیابی در این منطقه نچرخد. چرا؟ چون شخص اول مملکت فرمودهاند آسیاب آتشی بهتر است. دولت هم که، راهبهراه دارد آسیاب آتشی از خارجه وارد میکند تا مغز گندمها را بسوزاند و جوانها بیبنیه و بیغیرت بار بیایند. یکی نیست بگوید آرد آسیاب آبی کجا و آسیاب آتشی کجا؟
میرزاخان مثل همیشه، در تایید حرف های شازده، پلکی تکاند و گفت: «صحیح میفرمایید قربان!»
اوس حمید مات و مبهوت، نگاه گریسیاش را به شازده دوخته بود. همین حرفها بود که تفاوت ذاتی یک شازده و غیرشازده را عیان میساخت.»
نظر شما