خبرگزاری شبستان _ اهواز
این روزها با وجود همه کمبودها و محرومیتها اما شاهد اجراهای متفاوتی هستیم که شاید اگر حال بد تئاتر را خوب نکند اما نویدی برای خوب شدن باشد.
زمان زیادی از اجرای نمایش «مراسم قطع دست در اسپوکن» که به مدت 20 روز میهمان پلاتو استاد لاریان تالار آفتاب اهواز بود، نمیگذرد، نمایشی که نمیتوان گفت با استقبال مخاطبان همراه شد چراکه زمان و راه زیادی برای آشتی مردم با تئاتر نیاز است.
ساسان ریاحی پور کارگردان این نمایش 26 سال بیشتر ندارد، اما کارنامه هنری او دارای افتخارات متعدد است، فعالیت هنریاش را در حوزه تئاتر از سال 89 با بازی در نمایش پسرک خیالباف در اهواز آغاز میکند، در سال 89 موفق به دریافت رتبه نخست کارگردانی، بازیگری و بهترین موسیقی جشنواره تئاتر استانی طنز برای نمایش «خراکتور» میشود. جایزه دوم کارگردانی برای نمایش «یک شبانه روز در ایستگاه» در جشنواره تئاتر استانی خوزستان در سال 92 نیز از افتخارات اوست.
او همچنین با نمایش«والسی برای خاموشی فاستوس» در جشنواره استانی و هجدهمین جشنواره بینالمللی دانشجویی ایران خوش درخشید و نمایش مونولوگ او نیز به نوزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران در بخش مسابقه بینالملل راه یافت.
از کودکی عاشق بازی نقش انسانهای دیگر بود و در همین راستا به تشویق خانواده وارد هنرستان تئاتر میشود تا در رشته نمایش تحصیل کند و در رشته کارگردانی در مقطع کارشناسی و بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل میشود.
دلش پر است اما! از بیمهریهایی که به تئاتر میشود از حال ناخوش تئاتر ؛ میگوید: «من اگر خودم سرمایهدار بودم برای این تئاتر هزار تومان هم خرج نمیکردم» و معتقد است تئاتر خوزستان با کمبود اندیشه کارگردان در مواجه با جامعه خود و اثرش، به دلیل مطالعه کم برخی تولید کنندگان روبه رو است. با او به گفتگو می نشینیم.
حال این روزهای تئاتر خوزستان چگونه است؟
حال تئاتر خوزستان خوب نیست! ما باید با خودمان روراست باشیم؛ مدیرانی نالایق برسر کار نشستهاند، اگر میگویم نالایق از این روست، کسانی که حتی تجربه اجرای یک اثر را در پرونده کاریشان ندارند چگونه میخواهند دغدغه هنرمندان تئاتر را درک کنند و برای آنان چاره بیاندیشند.
از کمبودها و نبود حمایتها در حوزه تئاتر بسیار شنیدیم، اراده متولیان حوزه هنر استان را در رفع این مشکلات چطور بوده؟
روی صحبت بنده با رئیس ادارات هنری استان نیست بلکه دقیقا با مدیران تئاتر استان است؛ امروزه تئاتر در همه جهان به عنوان یک علم شناخته میشود و مدیریت آن نیازمند کارشناسان این حرفه است. در بحث آموزش خوزستان بسیار ضعیف است و این روزها بقال سر کوچه ما هم سودای آموزش تئاتر را در سر میپروراند. تایید اجراهای ضعیف نمایشهایی که در حد و اندازه کارهای کلاسی دانشجویان تئاتر تازه وارد به دانشگاه هم نیست باعث شده تماشاگران از تئاتر فاصله بگیرند و ... بله حال این روزهای تئاتر استان خوب نیست و با هیچ نوشدارویی جز همدلی هنرمندان که این هم خیلی افسانهای است خوب نمیشود.
پس نفسی برای تئاتر نمانده؟
اگر نفسی باقی مانده باشد زیر آوار جانش چند وقتی باقی میماند، اما مساله سیاهتر از این حرفهاست. با نگاه به سطح آثار جشنواره استانی خوزستان متوجه این مرگ خواهید شد.
چه کار باید کرد؟
آموزش. تنها راه رهایی از این منجلاب، فکر میکنم آموزش باشد. آموزشی پیوسته و مداوم که خروجی درستی داشته باشد. اگر هنرمندان این عرصه قدری غرور کاذبشان را کنار بگذارند و مدیران هم به جای بالا بردن بیلان خود به فکر آنان باشند.
امسال با عنوان «گسترش جامعه هدف و مخاطبین تئاتر در خوزستان» نامگذاری شده چقدر در تحقق این شعار موفق عمل شده؟
هیچ!
خانوادههای خوزستانی چقدر با تئاتر آشنا هستند؟
تئاتر در سبد هیچخانواده خوزستانی جای ندارد . آنهایی هم که به تماشای ما میآیند برای علاقه خود و گاها تماشاگران ما خود تئاتریها هستند. مردم خورستان با مشکلات و گرفتاریهای زیادی به صورت روزمره دست و پنجه نرم میکنند. یک شب میخوابند و فردا هوا وجود ندارد! تئاتر کجای زندگی این مردم میتواند جای بگیرد!
آیا تئاتر در خوزستان با دغدغه ها و مشکلات بسیارش توانسته کمکی باشد؟
بیان دغدغههای جامعه هم بخشی از وضایف هنرمند است، اما تئاتر در خوزستان از مشکلات سخت افزاری و نرمافزاری بسیاری رنج میبرد در این مورد خیر. فکر نمیکنم کمکی کرده باشد.
از مسائلی که در حوزه تئاتر مطرح می شود،جشنوارهزدگی است! نظر شما چیست؟
همرمندان تئاتر بیشتر به جای اجرای عمومی نمایش هایشان تئاتر را برای جشنوارهها و به صورت تک اجرا آماده میکنند در صورتیکه اثر هنری برای مردم تولید میشود.
ساسان ریاحی هم کارگردان تئاتر است هم بازیگر کدام را بیشتر دوست دارید؟
کارگردانی و طراحی صحنه و بعد بازیگری.
از اجرای نمایش «مراسم قطع دست در اسپوکن» بگویید؟ استقبال چطور بود؟
بسیار بد. اما در روزهای اخر شاهد ورود تماشاگران جدید به سالن بودیم و این ما را خوشحال کرد به طوری که کمتر کسی ناراضی از سالن بیرون میرفت.
با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
مشکل بازیگر که تمامی کارگردانهای استان از فقدان آن رنج میبرند و گاها مجبور به همکاری با کسانی میشوند که یا به نقش نمیخورند و یا علماین کار را ندارند از طرفی اجرای کنسرتها در کنار اجرای ما خلل زیادی وارد کرد و هیچ ارگان و یا نهادی به دلیل خارجی بودن نمایشنامه به اجرا کمکی نکرد.
از فعالیت های هنریتان کدام را بیشتر دوست دارید؟
غرب غمزده به کارگردانی آرش سهرابی یکی از بهترین آثاری بود که در آن افتخار حضور داشتم.
برنامه ای برای آینده دارید؟
بله فعالیت حرفه ای و پیگری آکادمیک هنر تئاتر در خارج از ایران.
و حرف آخر؟
آنتوان آرتو می گوید: «تئاتر یکی از مفاهیم اصلی خود را از دست داده است و اگر به این محدود شود که ما را به دنیای درونی چند آدمک خیمه شب بازی ببرد و تماشاگران را تا حد نظاره گر تنزل دهد، دیگر تعجبی ندارد اگر طبقه فرهیخته و اهل ذوق از آن روی گردان شوند و جماعت کثیر دیگر برای خوشگذرانی و ارضا خود به سینما، موزیک هال و سیرک پناه ببرند و مضمون و مفاد آن ها به مذاقشان خوش آید. امروزه احساسات ما به آن درجه از فرسودگی و خمودگی رسیده است که بدون شک به تئاتری نیاز داریم که تماشاگر را چه از نظر احساس و چه از نظر اعصاب و روان بیدار کند».
نظر شما