مخاطب حتی در نمایش های مذهبی از عبدی انتظار کار کمدی دارد

وقتی اکبر عبدی هست، مخاطب می خواهد یک خرده نمایش را شیرین‌تر ببیند، البته عیبی هم ندارد برای بازگو کردن یک کار بسیار جدی و مذهبی و معنوی کمدی چاشنی و شیرینی آن کار باشد.

حبیبه بدری: نمایش «پنجره فولاد» بیش از هرچیز با نام «اکبر عبدی» اهالی جنوب شهر تهران را به تماشای تئاتر می‌کشاند، چرا که علاوه بر شهرت و محبوبیت عبدی یک ویژگی دیگر برای اهالی این منطقه دارد: او بچه تیردوقلو و عاشق محلات جنوب شهر است. این را خود بارها و بارها در رسانه‌های اعلام کرده. جمله‌ای که در مواجه این هنرمند پیشکسوت با مردمی که برای دیدن او و نمایش گروه فدک به فرهنگسرای خاوران آمده‌آند به تایید می‌رسد.


به رغم خستگی پس از اجرای بیش از 90 دقیقه‌ای نمایش، درخواست مصاحبه را رد نمی‌کند و با حوصله به سوال‌ها جواب‌می‌دهد. آنچه می‌خوانید حاصل این گفت‌وگو در یکی از شب‌های بلند پاییز در پشت صحنه سالن روباز سوم خرداد فرهنگسرای خاوران است.

 

آقای عبدی؛ بار طنز نمایش «پنجره فولاد» از ابتدا در نمایشنامه بود یا به اقتضای حضور شما به متن اضافه شد؟
نمایشنامه از ابتدا یک بار طنز داشت، یک مقدار هم بعد از حضور من اضافه شده، مثلا اینکه یک مرده از کفن بیرون می‌آید شرایط کمدی است که از ابتدا نوشته شده بود.

 

 

درباره شخصیت «اکبر» چه‌طور؟ این کاراکتر با توجه به اینکه شما آن را بازی خواهید کرد شخصیت‌پردازی شده؟
نه، ولی به دلیل حضور من در این نقش چاشنی کمدی آن تقویت شده. بالاخره تماشاچی توقع دارد وقتی اکبر عبدی هست، یک خرده نمایش را شیرین‌تر ببیند.

 

و این شیرینی چه‌طور با مذهبی بودن کار جمع شده؟
عیبی ندارد برای بازگو کردن یک کار بسیار جدی و مذهبی و معنوی کمدی چاشنی و شیرینی آن کار باشد.

 

 

چه‌قدر از دیالوگ‌های طنز از پیش نوشته شده و چه قدر آن بداهه است؟
حدود 90 درصد دیالوگ‌ها در نمایشنامه آمده و 10 درصد هم خودم بداهه می‌گویم. چیزهای کوچک و کمی بداهه است، یک جاهایی نمی‌شود با دیالوگ‌های کمدی و خنده‌دار معنی یا آن حس واقعی کار را خلق کرد، مثلا از جایی که ابراهیم متحول می‌شود دیگر...

 

طنز نمایش و نقش شما کم می‌شود...
بله، این جانباز دیگر کمتر شوخی می‌کند تا برای تماشاچی تحول این شخصیت جا بیفتد.

 

به عنوان یک بازیگر با سابقه کمدی، چه‌قدر از طنز موجود در نمایشنامه راضی بودید؟
خیلی.

 

چه ضرورتی شما را دوباره به صحنه تئاتر کشاند؟
تئاتر شبیه تجهیز دوباره ماشین بعد از استفاده از آن است. اگر بازیگری بخواهد به لحاظ درونی و بیرونی آمادگی داشته باشد که کارش را حتی تا 80 سالگی ادامه دهد لازم است که حداقل دو، سه سال یک بار تئاتر بازی کند.

 

چه‌طور شد که برای بازگشت به تئاتر گروه فدک را انتخاب کردید؟
حدود هفت، هشت سال پیش رفته بودم اجرای «خورشید کاروان» را که اجرای بسیار زیبایی از گروه فدک است، ببینم. بعد از پایان اجرا برای گفتم خسته نباشید به عوامل پشت صحنه رفتم، آن موقع این کار در تالار تئاتر سنگلج برگزار می‌شد.
آنجا گفتم کارهای شما مذهبی است، نه کمدی و حتما جایی برای ما ندارید، ولی من حاضرم حتی نقش یزید و امثال او را بازی کنم.

 

چرا؟ چه چیز گروه فدک شما را جذب کرد؟
ببینید، اولا این گروه کارهای مذهبی انجام می‌دهد. دوم اینکه ما می‌گوییم یک گروه تئاتر باید جوری رفتار کنند که اعضای یک خانواده دیده شوند و من این را در این گروه دیدم. خیلی از این گروه خوشم آمد. به دلیل همین صمیمیت میان اعضای گروه به جای آنکه آنها از من بخواهند، من از آنها خواستم که در کار بعدی با این گروه همکاری کنم.

 

واکنش گروه چه بود؟
باورشان نمی‌شد، آقای متوسلی –مدیرعامل گروه فدک- خیلی استقبال کرد،‌ دیگران هم همین‌طور.

 

اولین کاری که با این گروه روی صحنه رفتید چه بود؟
اولین کار «خاک تا افلاک» بود که سال 85 روی صحنه رفت. بعد از آن هم یک بار سال 86 و یک بار هم امسال «پنجره فولاد» را اجرا کردیم. تا حالا حدود 300 اجرا با این گروه داشته‌ام.

 

از سال 86 تا امسال اجرایی نداشتید، دلیل این وقفه چه بود؟
در این فاصله چند بار بیمارستان رفتم. یک بار به خاطر گرفتن رگ اصلی پای راستم. یک بار هم سر فیل «شرط اول» ساخته مسعود اطیابی تاندون‌های پایم پاره شد. یک بار دیگر آب‌مروارید هر دو چشمم را عمل کردم. به دلیل این بیماری‌های و رفت و آمد به بیمارستان حدود دو سال میان این دو اجرا وقفه افتاد.

 

 

شما قدری درباره مسایل مالی سخت‌گیر هستید، این سخت‌گیری را چه‌طور با گروه فدک حل کردید؟
من یک خرده درباره مسایل مالی سخت‌گیر هستم،‌ ولی در هیچ کدام از کارهایی که با این گروه انجام دادم قرارداد نبستم، چون فکر می‌کنم آدم‌هایی هستند که با دلشان کار می‌کنند. رفتار این آدم‌ها از همان ابتدا چنان به دلم نشست که بدون خواندن متن و امضای قرارداد کار را شروع کردم و مطمئنم مشکلی هم پیش نخواهد آمد.

 

چه وقت قرار است خودتان کاری را روی صحنه ببرید؟
من در حال شروع کار خودم بودم که اجرای «پنجره فولاد» پیش‌آمد. نمایش تصویب شده بود. دنبال قرار داد سالن بودم، ولی گفتم چون این کار را قبلا هم اجرا کرده‌ایم و آماده‌تر است اجرا کنیم تا بعد. خب این کار یک ماه اجراست ولی کار خودم یک سال طول می‌کشد.

 

اسم این کار چیست و قرار است شما را در جایگاه تهیه کننده، کارگردان یا بازیگر ببینیم؟
من را هم به عنوان کارگردان، هم تهیه کننده و هم بازیگر خواهید دید. اسم این کار هم «سرکار عشقعلی» است که عباد کریمی آن را نوشته و برای اجرا هم تصویب شده.

 

چه وقت کار را شروع می‌کنید؟
باید با آقای عبادی صحبت کنم. ایشان البته تعارف کرد که نمایش مال خودت است و از این تعارف‌های معمول، ولی تا وقتی حق و حقوق مادی و معنوی این نمایش به آقای کریمی داده نشود، امکان ندارد کار را دست بگیرم.
یک کاری هم آقای متوسلی نوشته که شاید آن را دست بگیرم و بعد کار خودم را شروع کنم.

 

این اتفاق کی در سینما می‌افتد؟ برای کارگردانی در سینما اقدامی کرده‌اید؟
یک کاری هست به نام «ننه خاور» که من نقش سه تا پیرزن را در آن بازی می‌کنم پیرزن‌هایی که هر کدام خصوصیات اخلاقی خاصی دارند. فیلمنامه اولیه این کار توسط آقای محمد بیرانوند نوشته شد. تصمیم دارم هم سریال تلویزیونی و هم سینمایی آن را کارگردانی کنم و تهیه‌کنندگی آن را هم به عهده بگیرم.

 

این کار کی کلید می‌خورد؟
بهار آینده.

 

 

الان خیلی از بازیگرهای جوان وارد کار کارگردانی و تهیه‌کنندگی‌شده‌اند، حتی بازیگرانی که سابقه چندانی در بازیگری هم نداشته‌اند، چرا شما و نسل شما دیر وارد این عرصه شد؟
البته من در بعضی از کارها 40 درصد یا 20 درصد در تهیه‌کنندگی شریک بوده‌ام، ولی همیشه می‌گفتم بعد از 50 سالگی کارگردانی می‌کنم، یعنی باید در شرایطی باشم که اگر به یک بازیگری گفتم یک بار دیگر صحنه را می‌گیریم ریش و سبیل سفیدی داشته باشم. چهارتا پیراهن پاره کرده باشم و تجربه کامل به دست آورده باشم. کارگردان 25 ساله‌ای نباشم که یک بازیگر 60 ساله جلوی دوربینش بازی‌ می‌کند.

 

ورود زودهنگام بازیگران به کارگردانی و تهیه‌کنندگی چه آسیبی دارد؟
ببینید، امکان ندارد آدم 25 ساله در زمینه کارگردانی آدم کاملی باشد، حداقل به اندازه آدم 60 ساله تجربه ندارد. آدم اگر بازیگر خوبی باشد بهتر از این است که کارگردان بدی باشد.

 

شما در چه سنی کارگردان شدید؟
در 48، 49 سالگی کارگردانی تئاتر را با «اکبرآقا آکتور تئاتر» شروع کردم.

 

آقای عبدی، گاه در فیلم‌های کمدی‌ای حضور پیدا می‌کنید که چندان ارزشمند نیست و انتقادهای فراوانی درباره آن‌های نوشته و گفته می‌شود، چرا این انتخاب‌های اتفاق‌ می‌افتد؟
تا زمانی که یک کار ساخته نشود نمی‌توانیم بگوییم خوب است یا بد. وقتی سناریو را می‌دهند بخوانم به من نمی‌گویند قرار است فیلم مزخرفی بشود، می‌گویند قرار است یکی از شاهکارهای سینمای کمدی ایران شود، ولی وقتی اکران شد، می‌بینیم یکی از مزخرف‌ترین فیلم‌هاست. بنابراین نه تهیه‌کننده، نه کارگردان و نه عواملی که در ساخت فیلم‌ دست‌اندرکارند نه می‌خواند و نه قرار است فیلم بد بسازند.
البته همیشه سعی کرده‌ام بیشتر انتخاب کنم تا انتخاب شوم، ولی یک وقت‌هایی به دلیل رفاقت‌ها و روابطی که وجود دارد مجبوریم کار را قبول کنیم.

 

پایان پیام/

کد خبر 71111

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha