به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان: بررسی و تبیین شرایط محیطی و بین المللی پیرامونی و نیز نقش التزام و تعهد به مبانی اخلاقی در مراودات بین المللی و همچنین تحلیل نکات و الزامات حرکتی نظام اسلامی در چارچوب دکترین انقلاب اسلامی، مقؤلاتی بودند که ما را بر آن داشتند تا گفت وگویی با دکتر ابراهیم فیاض، استاد مردم شناسی دانشگاه تهران، ترتیب دهیم که قسمت ابتدایی آن در ادامه از نظرتان می گذرد:
حرکت دنیای کنونی را با توجه به گزاره های عقلانی و مفاهیم فرهنگی چگونه ارزیابی می نمایید؟ با توجه به ارزش ها و بایسته های مردم شناسانه، نکات مورد توجه حال حاضر جهان پیرامونی، چگونه است؟
در باب این سؤال می بایست بیان داشت که در حال حاضر جهان به سمت و سویی در حال حرکت است که این رویکرد، به مذاق انسان معاصر مطلوب نیست. سوگمندانه در شرایط کنونی، سیاست جهانی، بر مبنای دروغ و تزویر در جریان است. بر اساس همین دروغ ها بود که جنگ هایی نظیر جنگ عراق و افغانستان رخ داد. مناسبات غیراخلاقی آنچنان در عرصه سیاست گسترش یافته است که وزیر خارجه روسیه نیز با اذعان به این موضوع بیان می نماید که ما در دوران جنگ سرد نیز، به این حجم از بی اخلاقی های سیاسی، برنخورده بودیم.
در حال حاضر، سیاست جهانی به سناریویی از قبل تعیین شده مبدل گشته که سیاسیون در پی اجرای آن هستند. این رویکرد ناثواب که از دوران بوش، رئیس جمهور اسبق ایالات متحده، آغاز شده تا کنون نیز در جریان است و براساس مستندات واهی و بی اعتبار، جنگ های خانمانسوز عراق و افغانستان شعله ور شدند. متأسفانه، هم اینک همین رویکرد در کشور سوریه نیز، در حال اجرا است.
در کنار سیاست سناریویی، اقتصاد جهانی نیز به اقتصاد اعتباری مبدل گشته است. هم اینک مهمترین معضلی که دامان کشورهای توسعه یافته را گرفته، همین اقتصاد اعتباری است که پول از جریان مالی خارج شده و تمامی کارها به صورت اعتباری و مجازی در حال اجرا است. باید توجه داشت که این بحث توسعه اعتباری باعث خواهد شد که اگر کشوری از لحاظ ارزش پولی دچار مشکل گردد، بلافاصله بر سایر وجوهات آن نیز تأثیر گذاشته و این امر، به اقتصادهای وابسته به پول آن کشور، ضربات سنگینی وارد کند. همین امر سبب شده است که کشورهایی همانند چین، به جای رو آوری به دلار، به دنبال افزایش ذخایر غیرارزی خود باشند تا با اُفت ارزش دلار آمریکا، دچار خُسران نگردند.
رویکردهای سیاست سناریویی و اقتصاد اعتباری، چه چالش هایی را برای جوامع امروزی، ایجاد خواهد کرد؟ مواجهه با این مناسبات چگونه است؟
باید توجه داشت که در حال حاضر این دو رویکرد، یعنی، اقتصاد اعتباری و سیاست سناریویی، بشدت به اعتبار جهانی ایالات متحده آمریکا ضربه وارد کرده است و این کشور، علیرغم تمامی تلاش ها و سرمایه گذاری های انجام شده، به منفورترین کشور جهان مبدل گشته است. این مناسبات نادرست باعث به وجود آمدن جبهه خطرناکی در عرصه بین المللی شده است که این جبهه، جبهه فاشیسم جهانی است. این رویه ناصحیح نئومحافظه کارها، باعث برجسته شدن مذهب ایدئولوژیک شده مسیحیت، در عرصه بین المللی شده است.
فاشیسم ها و نئونازی های حاکم حال حاضر در عرصه های سیاسی اروپا، از همین گروه ها هستند. حکّام به شدت فاسد اخلاقی، همانند: ترامپ و برلوسکونی از این دست هستند که در عین حال، وجهه مذهبی نیز به خود می گیرند!!. این رویکردهای جنگ افروزانه و غیرمعقول در حال حرکت دادن جهان به سمت پرتگاهی عمیقی و ژرف است که خارج شدن از آن بسیار بسیار مشکل و مهیب خواهد بود. همین مناسبات بود که نطفه شجره خبیثه داعش را در این منطقه بنیان نهاد و گروهی تکفیری و ددمنش را در این خطه ایجاد کرد که، جز خونریزی و توّحش کار دیگری انجام نداد.
مردم و اغلب روشنفکران دنیای غرب به خوبی آگاه هستند این جنگی که بین مسیحیت و اسلام ایجاد شده است توسط سناریوی از قبل نوشته شده عمّال زّر و زور غربی است که دنیای کنونی را مشتعل نموده است. به عنوان یک محقق برای بنده جای شک و شبهه است که حملات صورت گرفته داعش در قلب اروپا، با توجه به وسعت و کارایی دستگاه های اطلّاعاتی و امنیتی آنها، بدون اطلاع و یکباره اتفاق افتاده باشد. حسب پاره ای تحقیقات انجام شده، دستگاه های اطلّاعاتی اروپا در اجرای این سناریوی اسلام هراسانه، دست و سعی دارند با وقوع چنین اتفاقاتی، در آتش نزاع بین اسلام و مسیحیت بدمند.
مردم اروپا به خوبی دریافته اند که این اتفاقات و جریاناتی مانند داعش، ساخته و پرداخته سرمایه داران و سیاستمداران بیماری است که، نفع و سود خود را در آتش افروزی و جنگ طلبی می بینند. در حال حاضر عدم اعتماد و مقبولیت سیاستمداران، نکته قابل توجه در مناسبات سیاسی اروپا است. ترس و اضطراب فزاینده مردم اروپا از سیاسیون از همین مبنا، متصوّر است. حرکت ها و گفتمان های شیطانی و نبود تعّهد اخلاقی، جهان را به سوی پرتگاهی عظیم سوق می دهد.
اگر در این شرایط سیاسیون بیمار آمریکایی در مسیر برافروختن آتش جنگی باشند، باید بدانند که این نبرد، نبرد نهایی و آخر آنها خواهد بود. آمریکایی ها باید بدانند اگر در پی جنگ افروزی باشند، اجساد کشته شدگانشان نیز، به ایالات متحده باز نخواهد گشت. ما با صدای رسا اعلام می نماییم که دوران سیطره ایالات متحده در جهان پایان یافته است و علیرغم تمام تلاش هایی که انجام داده اند، نه در کشور سوریه و نه در منطقه، دستاوردی نخواهند داشت. همین ناتوانی است که باعث شده است دولت تا بُن دندان مسلح صهیونیستی، جرأت عرضه اندام نداشته باشد و با سیاست پوسیده، بزن و دررو، پاره ای حرکات سخیف را در منطقه انجام دهد. رژیم صهیونیستی به حقیقت آگاه است که توان رویارویی مستقیم با مقاومت اسلامی را در منطقه ندارد. رئیس جمهور ایالات متحده همانگونه که رهبری معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) بیان کردند به شدت دروغ گو و افسانه پرداز است. این دروغ های جهانی و عدم التزام به معاهدات بین المللی، لکه ننگ دیگری است بر پیکره کریه سیاستمداران آمریکایی، تا جهانیان آگاه شوند که به هیچ حرف و سخن این قبیل افراد نمی شود اعتماد کرد.
راهکارهای نظام اسلامی در برابر این توطئه ها، چگونه می بایست باشد؟
راهکار ما همین عدم اعتماد و اطمینان به دنیای به ظاهر متمدن غرب است. این موضوع را به خوبی در قضیه برجام شاهد بودیم، ایالات متحده به عهد و پیمانی که در برجام بسته بود، پایبند نبود. این رویکرد بیش از پیش این معنا را نزد جهانیان متبلور کرد که شاید اساساً معاهدات بین المللی برای این کشور برای انجام ندادن منعقد می شوند. در حال حاضر دستگاه دیپلماسی ما می بایست از جهان غرب و بخصوص آمریکا، بازخواست نماید. در انتها و با توجه به تمامی عهدشکنی ها، ما می بایست همانگونه که رهبری معظم انقلاب(حفظه الله) بیان داشتند، با توجه به اقتصاد مولد و درونی و با توجه به منابع استراتژیک موجود منطقه ای، در پی گُسستن مجراهای اتصالی و اقتصادی با کشور متزور آمریکا باشیم. مراودات با کشورهای منطقه و توسعه مبادلات با بازارهای آسیایی از دیگر مؤلفه هایی هستند که می توان از آنها، در جهت بی اعتبار نمودن تمهیدات و تحریم های آمریکا بهره جست.
ادامه دارد...
نظر شما