هوشنگ مرادیکرمانی در گفتوگو با خبرنگار شبستان پیرامون چگونگی حضور معنویت در آثار خود، با تاکید بر ضرورت پرداختن به اصل و پرهیز از ظواهر گفت: «همه گرایشهای فکری انسان، مثل لباسی است که به قامت انسان پوشانده شده. لباس را که پس بزنیم یک انسان پیدا میکنیم، همان چیزی که خداوند آفریده. با ویژگیها و طبیعتی که منحصر به همان انسان است. آن مغز مهم است. همه لباسها و پوستهها را باید کنار بزنیم تا به قولی به مغز بادام برسیم. من انسان را نشان میدهم.»
نویسندهای که آثارش رکورد ترجمه به دیگر زبانهای دنیا را دارد با تاکید بر لزوم توجه به معنویت به طور عام خاطرنشان کرد: «پیشوایان دینی در ادیان مختلف انسان را به راستی به عنوان تنها مسیر درست پیش رو(صراط مستقیم) دعوت کرده اند.
نویسنده کتاب «شما که غریبه نیستید» با اشاره به کتابهای موجود مذهبی برای کودک و نواجوان بر لزوم پرهیز از نگرش های سطحی تاکید کرد و ادامه داد: «در حوزه کتابهای دینی و مذهبی دو جور نگاه وجود دارد. یکی اینکه زندگی و منش پیشوایان دینی را مطرح کنیم. و نگاه دیگر اینکه درباره تعلیمات و آنچه ایشان به آن معتقد بودهاند بنویسیم.» او تاکید کرد: «ما وقتی قصد آشنایی مخاطب با معنویت را میکنیم باید محتوای سخنان این پیشوایان را نشان دهیم. پرداختن به محتوای سخنان این بزرگان، یعنی فاصله گرفتن از نگاه های سطحی و پرهیز از مستقیمگویی.»
مرادیکرمانی در پاسخ به این سوال که «چرا آثار او با وجود معنویت و انسانیت جاری در داستانها، در دسته آثار مذهبی قرار نمیگیرد» گفت: من آثارم را دستهبندی نمیکنم و این کار را دوست ندارم. ممکن است در کتابفروشیها کارهای من در کنار سایر آثار کودک و نوجوان قرار داده شود، ولی من آن ها را در زمره کتاب کودک قرار نمیدهم. ممکن است افراد از گروههای سنی مختلف آن را بخوانند و دوست بدارند. من سالهاست که عضو شورای کتاب کودک هستم، در این سالها یک تعریف از آثار کودک و نوجوان-که نمیدانم از چه کسی است- خواندهام که به نظرم درست و خوب است و آن این است که: داستان کودک و نوجوان داستانی است که هر کسی در هر موقعیتی آن را بخواند، بتواند به دنیای کودکیاش برگردد.
نظر شما