به گزارش خبرگزاری شبستان، ایالات متحده امریکا تاکنون به کرات از حق وتوی خود برای جلوگیری از محکومیت سیاست های اسراییل که نقض کننده قوانین بین المللی است استفاده کرده است .اکنون دولت اوباما می خواهد بار دیگر از این حق وتو استفاده کند اما این بار علیه فلسطینی ها و با این توجیه اخلاقی که یکجانبه گرایی از جانب فلسطین اشتباه و غیرقابل پذیرش است.
اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر براساس ادعای آمریکا یکجانبه گرایی در میان باشد وقتی این تلاش برای حل یک مشکل بزرگ صورت می گیرد چرا باید با آن مخالفت شود؟
تصمیم باراک اوباما برای استفاده از حق وتوی خود علیه فلسطینی ها در صورتی که سازمان ملل رای مثبت خود را برای به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی اعلام کند، ضربه عمیقی را به کسانی خواهد زد که به راستی به دنبال ایجاد صلح در خاورمیانه هستند.
ادعای دولت اوباما مبنی بر اینکه صلح تنها می تواند از راه مذاکره حاصل شود گویی این مساله را کاملاً به دست فراموشی سپرده است که انچه می تواند مذاکرات را به نتیجه ای مطلوب برساند متعهد بودن دوطرف در مورد عدم اصرار بر ارایه منازعات است.
تجربه های تاریخی نشان داده است که صلح تنها زمانی حاصل می شود که گروههای درگیر به این باور رسیده باشند که با ادامه منازعه، آنها دچار شکست بزرگتری خواهد شد اما این باور هنوز در درون دولتمردان رژیم صهیونیستی که هر بار پس از انجام مذاکرات صلح به گونه ای تعهدات خود را زیر پا می گذارند جدی نشده است.
در این برهه از زمان بهایی که اسراییل باید برای ادامه اشغالگری بپردازد برای آنها بسیار اندک است زیرا در صورت ادامه اشغال تنها فلسطینی ها هستند که مجبور به فراموش کردن حقوق خود در زیر سلطه اسراییلی ها می شوند ، بنابراین صهیونیسم که منافع خود را در ادامه اشغال و منازعه می بیند هرگز حاضر نمی شود به صلح واقعی دست پیدا کند.
اگر بخواهیم این گفته اوباما که یکجانبه گرایی یک شیوه سیاسی معیوب است را بپذیریم باید تحقیقی در تاریخ حرکت های متعدد یک جانبه از سوی اسراییل در درگیری های میان اسراییل و فلسطین انجام دهیم و سپس از آمریکا بخواهیم پاسخگوی این اقدامات باشد.
نگاهی به اولین حرکت منطقی می اندازیم که در سال 1991 میلادی اغاز شد ، هنگامی که اسراییلی ها و فلسطینی ها برای اولین بار در مادرید با یکدیگر دیدار کردند تا برای توافقات صلح با یکدیگر به مذاکره بپردازند .قطعنامه های 242 و 338 سازمان ملل متحد که خواستار عقب نشینی اسراییل از سرزمین های اشغالی شد مبنایی برای آغاز کنفرانس مادرید شد اما درست از زمان به پایان رسیدن این کنفرانس ، اسراییل اقدامات یکجانبه خود را اغاز کرد که منجر به تضعیف تلاشها برای دستیابی به توافقات صلح شد.
این اقدامات شامل تصرف زمینهای فلسطینی، ساخت شهرکهای یهودی نشین و انتقال شهروندان یهودی به سرزمینهای اشغالی بود. اقداماتی که همه دولتهای آمریکایی از مانع بودن انها بر سر راه فرایند صلح آگاهی داشتند اما هرگز حاضر نشدند به طور جدی درباره آن سخن بگویند.
گسترش شهرک های یهودی نشین
با نگاهی به جمعیت یهودیان شهرک نشین درمی یابیم که در پایان سال 1991 میلادی 132 هزار شهرک نشین در بیت القدس و 89 هزار و 800 شهرک نشین در کرانه باختری زندگی می کردند، دو دهه بعد تعداد شهرک نشین ها در بیت القدس حدود 40 درصد و در کرانه باختری حدود 300 درصد افزایش یافت تا جایی که اکنون حدود نیم میلیون یهودی در شهرکهای یهودی نشین زندگی می کنند.
اگر رژیم صهیونیستی از انتقال یکجانبه شهروندان یهودی به سرزمین های فلسطینی در سال 1991 میلادی که اغاز فرایند صلح بود امتناع می کرد تعداد شهرک نشین های یهودی در کرانه باختری کمتر از 50 درصد تعدادی بود که امروز شاهد آن هستیم.
در حقیقت تخمین های انجام شده براساس نرخ رشد طبیعی و جمعیت شهرک نشین در کرانه باختری گویای آن است که این جمعیت باید در سال 2011 میلادی کمتر از 150 هزار بود در حالی که این تعداد امروز به بیش از 300 هزار نفر رسیده است.
تحلیل انتقال یهودیان به شهرک های کرانه باختری همچنین آشکار می کند که رشد جمعیت شهرک نشین در همه دوران تسلط احزاب راست و چپ و رژیم صهیونیستی ، بالا بوده است. در طول دورانی که در آن حزب کار ، ائتلاف دولتی را تشکیل داد تعداد جمعیت شهرک نشین همانقدر بالا بود که در دوران قدرت حزب لیکود یا کادیما بود و این حقیقت از اینجا آشکار می شود که همه دولتهای اسراییلی عادت به انجام اقدامات یکجانبه به ویژه یکجانبه گرایی در پر کردن کرانه باختری با یهودیان داشته اند آن هم در حالی که مذاکرات صلح با پیش شرط توقف انتقال یهودیان به شهرک های یهودی نشین همواره در همه این زمانها در جریان بوده است.
با توجه به اینکه شهرک نشین های یهودی یکی از عوامل اصلی تضعیف کننده هر راه حل صلح میان اسراییل و فلسطین در آینده هستند فلسطینی ها تصمیم گرفته اند که دیگر منتظر نمانند و از سازمان ملل بخواهند تا دولت مستقل فلسطینی در مرزهای 1967 را به رسمیت بشناسد.
به هر حال یکجانبه گرایی های اسراییل موجب شده است که فلسطینی ها راه یکجانبه را انتخاب کنند با این تفاوت که یکجانبه گرایی فلسطینی ها برای پیشرفت توافق صلح و یکجانبه نگرانی های اسراییل برای تخریب آن است.
اما در این میان این نکته بسیار با اهمیت است که امریکا هرگز نخواسته تا از حق وتوی خود برای متوقف کردن اسراییل از انجام اقدامات یکجانبه که با هدف تضعیف فرایند صلح انجام می گیرد، استفاده کند.
آمریکا همواره سعی کرده تا از حق وتوی خود برای جلوگیری از محکومیت سیاست های اسراییل که نقض کننده قوانین بین المللی می باشد ، استفاده کند.
بنابرگزارش میدل ایست آنلاین، اوباما باید بداند که درخواست فلسطینی ها از جامعه بین الملل شاید اخرین شانس برای حل مساله تشکیل دو دولت در سرزمین های اشغالی باشد.
اگر درخواست فلسطینی ها برای به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی به علت وتوی آمریکا با شکست مواجه شود شرایط لازم برای به دست آوردن صلح در سرزمین های اشغالی شاید برای همیشه از دست برود.
پایان پیام/
نظر شما