خبرگزاری شبستان- گیلان؛ مردم گیلان، برای بزرگداشت آئین نوروز، از نخستین روزهای اسفند ماه، دست به کار می شدند و بیشتر کارهای رسیدگی به نظافت خانه و زندگی را حداکثر تا شب چهارشنبه سوری به پایان می رساندند.
تزئین و پوشش دیوار و کف اطاق خانه های گیلان، چنین نبود که هست، هر خانواده حتی مستأجر هر اطاق در یک روز از اسفند ماه، حصیرهای خانه را به حیاط می ریخت. چند زنبیل خاك رس، چغال گل (خاک بعضی زمین ها رسی بود و چون زمین قیمت نداشت، هر کس از هر جا می توانست خاك رس بردارد) می آورد، در حیاط خانه و فل (پوست جو) و مقداری آب به آن می پاشید و لگد می زد (درجا زدن سربازان) تا حالت ارتجاعی پیدا کند، آنگاه لایه ای از گل را با مالۀ چوبی به کف اطاق می کشید که پوشش آن صاف و تمیز و هموار شود.
پیپ گل کار
پیپ زئن یعنی زدن و مالیدن رنگ یا مایعات رنگی به وسیلۀ قلم مو، مقداری خاک رس را در تشت می ریختند و با آب آنرا حل (شل و روان) می کردند و بعد دیوارهای اطاق را با آن رنگ می زدند.
بعضی ها از آهک و گروهی نیز از نوعی خاك زرد رنگ استفاده استفاده کرده و با آن دیوارها را لته می کشیدند.
فرفره جارو
جاروئی را به چوب بلندی می بستند تا با آن سقف و جاهای بلند را (فرفره) کنند، افر فر= صدای حرکت جارو بر دیوار، به هنگام گردش از چپ به راست و برعکس است و بدینوسیله سیاهی ها و گرد و غبار و تار عنکبوت را از سقف و
اطاق و ایوان]پاک می کردند.
حصیر شوي
تمام حصیرهای ریز و درشت را تا می زدند (لا زئن) و بر سر می گذاشتند؛ و در رودخانه یا سل می شستند و خشک می کردند. در این دو سه روز متوالی، اغلب جای خواب مناسب و جمع و جور نداشتند زیرا رطوبت مانع خشک شدن گل کار و حصیر و ... بود.
براي شستن حصیرها و .... پودرهاي شستشو نبود. زن ها پابرهنه در آب می رفتند و حصیر را در آب رها می کردند. حصیر خیس می خورد بعد کولوش پیته، یکدسته کاه مچاله شده را با یکدست بر محور عرض حصیر می کشیدند و با دست دیگر آنرا لوله می کردند.
لباس عید (عید رخت)
زنان ثروتمند، بزاز مورد نظر را خبر می کردند، بزاز، انواع پارچه ها را در چند بقچه می بست و به خانۀ آنان می رفت تا زنان پولداران و بزرگان شهر، هر چه را که می خواهند انتخاب کنند.
پدران، فرزندان خود را به بازار می بردند و لباس دوخته و چاروق(کفش دوخته)، براي آنان می خریدند و همه سعی می کردند که لباس نو بپوشند.
تحویل سال
شب سال نو، همه می کوشند که هر جا هستند به خانۀ خود بازگردند و در کنار هم باشند. سفره هفت سین را قبلاً آماده می کنند، اگر سال، در نیمه های شب تازه شود، همه بیدار می نشینند، و اگر نزدیک صبح باشد، بچه ها با لباس نو می خوابند.
مردم، در لحظات آخر سال، به ماهی کوچک نگاه می کنند و معتقدند که یک لحظه مانده به پایان سال، ماهی داخل ظرف آب، بیشتر از حد معمول می پرد و جست و خیز می کند. مذهبی ها، به هنگام تحویل سال به زیارتگاه هاي مذهبی می روند.
صبح سال نو
بچه ها، نخست با لباس نو، به سراغ پدر، مادر، عمو، عمه، خاله و ... می روند آنگاه به خانه هاي دیگران.
روز عید، در خانه هاي همه کس باز بود و بچه ها به همۀ خانه ها (آشنا و بیگانه) می رفتند و عیدی که شامل پول، تخم مرغ رنگ کرده، کشمش، نخود، سنجد و شیرینی بود، می گرفتند.
در هنگام تحویل سال و یا صبح نوروز، نیز در اغلب نقاط گیلان مرسوم است خوشقدم را از قبل انتخاب می کنند و او صبح نوروز با قرآن، آینه، آب، شاخه هاي گل، شکوفه و شمشاد، اولین کسی است که پس از تحویل سال به خانه می آید؛ شاخه هاي شمشاد را به چفت در خانه و اتاق می آویزد، گل و شکوفه را در طاقچۀ اتاق می گذارد، مقداري آب برپاشنه در می ریزد و قرآن، آب و آینه را روی سفره هفت سین قرار می دهد، مبارکباد می گوید، سکه اي براي شگون به صاحبخانه می دهد، عیدي و شیرینی می گیرد.
خوشقدم به علت آن که تمام خانه را قدم می زند خیر و برکت گامهایش را به همه جاي خانه می رساند «خانه پازن» نیز می نامند.
در تالش، اگر شب هنگام سال تحویل شود، زن خانه مقداري از غذاي شب « گنجی محلۀ » در روستاي را با غذایی که هر یک از افراد خانواده از سهم خود باقی گذاشته اند، در دیگ می گذارد؛ سپس همگی از اتاقی که سفره شام در آن گسترده شده بیرون می روند، در خمره ها و انبار و هرچه را که در آن ذخیره ای دارند نیز باز می گذارند، تا نوروز که می آید به سفره و انبار و همه آنچه که در خانه هست سربزند و برکت ارزانی دارد.
مرغانه جنگ، جیک جیک
فریاد جیک جیک بچه ها، براي پیدا کردن حریف (تخم مرغ بازي) در کوچه ها می پیچید و ساعت ها در کوچه ها بازي می کردند.
دید و بازدید بزرگترها
به طور کلی دید و بازدیدهای نوروزی از عوامل حفظ و تحکیم پیوندهای خانوادگی طایفه ای و اجتماعی است و در مجموعۀ ساختار فرهنگی جامعه نقش قابل ملاحظه ای دارد.
بزرگترها اگر مذهبی باشند، نخست به خانۀ (علماء) و پیشنمازان شهر و سادات می روند بعد به دیدار کسانی که پیش عید دارند، می روند، اگر یکی از افراد خانواده دوستان و آشنایان، در طی سال بمیرد؛ پیش عید دارد یعنی در خانه می نشیند، دوستان و آشنایان به دیدن او می روند.
در دید و بازدیدها، عرق بید مشک، گلاب، به دست هم می ریزند و می گویند؛ عید شما مبارك باشد.
اگر مستمندان به خانۀ ثروتمندان بروند صاحبخانه، در شیرینی خوری، ظرف بلوري پایه دار، شیرینی و میوه می ریزد و جلوی او می گذارد و تعارف می کند که بخورد، آن مستمند می خورد و به هنگام بدرود، باقیمانده شیرینی ها را به او می دهند که با خود ببرد.
دید و بازدیدها تا روز دوازدهم ادامه دارد.
سینزده بدر
صبح روز سیزدهم، همۀ مردم از خانه خارج می شوند و سبزه شان را در دم دمه هایی که به خانه باز می گردند، به آب می اندازند، مردم املش، 13 سنگ در آب رودخانۀ کوهستانی، رودخانه لات می اندازند و باز می گردند.
نظر شما