به گزارش خبرگزاری شبستان، در ابتدای این اثر می خوانیم:« خانه ما دو اشکوبه بود، سه اتاق بالا و سه اتاق پایین. مامان دو اتاق پایین را داده بود به محمد رضا که راحت درسش را بخواند.
مامان و بابا بعد از مستاجر آخری اتاق ها را اجاره نداده بودند که به قول خودشان بشود اتاق پشت کنکوری ها. اتاق سوم انباری بود، پر از خرت و پرت. عطیه طاقت شب بیداری نداشت، من هم آدم صبح نبودم . انباری شب ها لانه من جغد بود . از سر ناچاری بهش راضی بودم. حالا که محمد رضا تهران قبول شده، بود، دو اتاق خالی داشتیم . اگر محمد حسن شر نمی شد ، مال من می شدند. این طوری ناچار نبودم غرغرها و خروپف های عطیه را در اتاق مشترکمان تحمل کنم دومی هم می شد اتاق کارم، مگر نه اینکه همه شاعر ها ، نویسنده ها و نقاش ها اتاق کار دارند؟ من هم جا لازم داشتم . اصلا تا کی باید می رفتم اصلا باید تا کی می رفتم در مطبخ کنار اجاق سه فیتله ای که مامان غر بزند ؟ روی طاقچه های آجر قزاقی حیاط پشتی که کبوتر ها و یا کریم ه خانه خرابی کنند روی سر و لباسن؟ در لانه ی مرغ و تاریکی زیر پله هایسنگی و یا لای ساقه های گل یخ حیاط جلویی که محمد حسین دم دقیقه ترقه بترکاند ، لیلی و مجنون و خسرو و شیرین بخوانم ؟ یا برای بچه های کلاس قصه مصور بنویسم؟...»
کتاب «حوض نقره ای مهتاب»عنوان اثری از«مرسده کسروی»است که نشر«پیدایش» آن را در 135 صفحه روانه بازار کتاب کرده است.
نظر شما