درد آن است که بگویند راجع به علم ننویس/تکلیف مان را در علوم انسانی مشخص نکرده ایم

خبرگزاری شبستان: داوری اردکانی با بیان اینکه رابطه ما با علوم انسانی رابطه کالا و مصرف کننده است، گفت: ما به علوم انسانی نیاز داریم تا ببینیم چه طور می توانیم آن را در ارتباط با علم دیگر در حل مسایل جامعه به کار بندیم اما متأسفانه چنین فکری نداریم.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نخستین روز از کارگاه زمستانه «علوم انسانی» امروز چهارشنبه، ۹ اسفند در پردیس دانشگاه علامه طباطبایی(ره) برگزار شد.

 

در این کارگاه دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی و چهره ماندگار فلسفه با عنوان «ما و علوم انسانی» سخنرانی کرد.

 

وی با اشاره به عنوان ما و علوم انسانی اظهار کرد: این عنوان خوبی است و من عمرم را با چنین عنوان هابی گذرانده ام. در رساله دکتری خود درصدد پاسخ به این پرسش بودم که ما با یونانیان چه مناسبتی داریم؟ البته حتی قبل از آن هم این پرسش را از ۲۱ سالگی داشتم و تا اکنون با من همراه است و مجموعه مقالاتی را با عنوان ما و فلسفه علوم انسانی نوشتم و همواره گرفتار ما و روابط بیرون بوده ام.

 

داوری اردکانی با طرح این پرسش که ما و علوم انسانی چه رابطه ای با هم داریم، افزود: بیست تا سی سال است که به تدریج علوم انسانی مسأله ما شده است.

 

وی گفت: ما مفهومی از علوم اسلامی داریم،  مطالب انتزاعی هم در مورد علوم انسانی می دانیم، برای مثال می دانیم که جامعه شناسی، روانشناسی نیست و حقوق با علم سیاست تفاوت دارد اما اینکه ما چه سر و کاری با آن داریم و این علوم در کشور ما چه می کنند مسأله ای است که باید در موردش تفکر و تحقیق شود.

 

رییس فرهنگستان علوم تصریح کرد: باید تحقیق کنیم چون در جهانی که به سر می‌بریم این موارد مسایل مهمی هستند. اینکه ما جهان مدرن را تصدیق یا تایید نمی کنیم یک چیز است و اینکه جهان مدرن است، چیز دیگر. با خرسندی استناد می کنیم که فلان اندیشمند یا شاعر هم سکولاریسم را تایید نمی کند، این درست اما این جهانِ سکولار، سکولاریزه و سکولاریست است و نظم اش سکولار است، حال کسانی هستند که مخالف سکولاریسم هستند و من هم یکی از آنها هستم اما اگر قرار باشد هرچه که قبول نداریم را بگوییم وجود ندارد، گرفتاری برایمان ایجاد می شود.

 

وی تاکید کرد: پس باید چیزی که هست را تصدیق کنم و اگر نمی خواهم که باشد برایش چاره اندیشی کنم البته اگر می توانم چراکه امکانات ما محدود است.

 

این چهره ماندگار فلسفه ابراز کرد: جهان جدید امکان هایی دارد که با امکان های زمان قدیم متفاوت است اما نظم معین هم ندارد که بر اساس آن بگوییم جهان مدرن و غربی، ترتیبی دارد که مثل ماشین کار می کند و کهنه هم نمی شود، هیچ نظم انسانی که دقیق و معین و ثابت باشد، وجود ندارد.

 

داوری اردکانی تصریح کرد: امروز جوان بیست ساله در شرایطی زندگی می کند که با زمان تولدش فرق می کند، جهان متفاوت شده است؛ جهان مدرن پیش رونده است و اکنون که جهان دست تکنیک افتاده این نو شدن سریع تر است.

 

وی ابراز کرد: با این وجود جهان مدرن نمی تواند آشفتگی نداشته باشد و به علوم انسانی و علوم اجتماعی نیاز دارد. علوم اجتماعی کنترل کننده و مشکل گشا است. البته گاهی هم مشکل افزا است اما به هر حال علوم انسانی به وجود آمده که بحران جامعه را حل کند.

 

داوری اردکانی گفت: علوم انسانی که به وجود آمده تا بحران جامعه جدید را حل کند، از پیشروان علوم اجتماعی کارل مارکس است که از کسانی است که بهتر از هر کس بحران جدید را درک کرده، او مخالف جهان جدید نیست بلکه مشکل و بحران را می بیند، سرمایه داری را می بیند چون صفت جامعه جدید را سرمایه داری می داند.

 

رئیس فرهنگستان علوم تاکید کرد: علوم انسانی در غرب به وجود آمد و اهمیت آن را نمی توان انکار کرد، جهان مدرن قدر دانشمندان علوم اجتماعی را می‌داند و این دانشمندان مقام دارند چون کارگشا هستند، اما جهان مدرن چه نسبتی با این دانشمندان دارد؟ آیا امروز باید کتاب های آنان حفظ شود؟ خوانده شود؟ تقریر شود؟ ما بیشتر همین کار را می کنیم که جوان ما فریاد می زند: من جامعه شناس پوزیتیویسم نمی خواهم.

 

وی با بیان اینکه غیردینی دانستن مبانی علوم انسانی، حرف درستی است، گفت: البته می توانیم بگوییم که مبنای هر علمی دینی نیست، مگر فیزیک و ریاضیات مبانی دینی دارد؟ اما فرق وجود دارد، دو دو تا می شود چهار تا، به دین اعتقادی ندارند.

 

داوری اردکانی افزود: علوم انسانی با علوم دیگر متفاوت است، وقتی از علوم انسانی و علوم مقابل آن سخن می گوییم از نظر برخی مترجمان قدیم، آن علوم، علوم دقیقه هستند و آنها معتقدند که این علوم با دین نسبتی ندارند.

 

رییس فرهنگستان علوم اظهار کرد: مثلاً یک فیزیکدان می تواند معتقد به معاد و نبوت و توحید باشد، آیا یک اقتصاددان نمی تواند معتقد به معاد باشد؟ چرا می تواند اما در مبانی علوم انسانی تصدیق شده ‌است که این بشر بنای جدید را ساخته و آن را پیش برده و اصلاح می کند نگفته که علم جامعه شناسی و علم حقوق و علم سیاست وارد بحث روح و جاودانی نفس نشده بلکه می گوید علم جامعه است و امور جامعه را می بیند و تحقیق و بررسی می کند.

 

داوری اردکانی ادامه داد: وقتی می گویند جامعه دینی است، احکام دینی و نظم دینی دارد لذا مسأله مطرح می‌شود که علوم انسانی چه کاره اند و چه حرفی دارند.

 

وی یادآور شد: اگر امروز جوانان این مسایل را مطرح کردند از این جهت است که درد این موضوع را دارند. من هفتاد سال از عمرم را با علوم انسانی و علوم اجتماعی آشنا بوده ام اما باید بگویم ما بسیار کم از از این علوم استفاده کرده ایم و پژوهش در حوزه مسایل کشور با علوم اجتماعی کم بود.اکر جامعه شناسان و دانشمندان ما به مسائل کشور بپردازند آن وقت دیگر جوان معتقد نمی گوید: من با «وبر» که با دین سر و کاری ندارد، چه کنم.

 

این محقق گفت: دانشمندان علوم انسانی ما فقط وظیفه ندارند که نظر بدهند، یا درس آموخته را بدهند، البته این هم لازم است چراکه اگر در علوم انسانی اطلاعات نداشته باشیم و نظرات دانشمندان مختلف را ندانیم با نقص مواجه خواهیم بود.

 

داوری اردکانی ادامه داد: ما که تا کنون هیچ راهنمایی از علوم انسانی در جامعه ندیدیم و به کار نبردیم، اینجاست که علوم انسانی دینی مطرح می شود، آیا باید این مسأله را نادیده بگیریم؟ممکن است برخی با آن مخالف باشند و برخی موافق اما من صحبت از موافقت و مخالفت نمی کنم، بلکه می گویم باید طرح مسأله کنیم. جامعه ای که کوچک هم نیست دارد حرفی می زند چرا من نباید به آن توجه کنم؟ چرا نباید مسأله را ببینیم؟

 

وی با بیان اینکه کشور ما راه طولانی برای توسعه دارد، ابراز کرد: باید راه ها و علومی را طلبید که ما را به سوی اصلاح مشکلات مان ببریم، ما گرفتار و مبتلای فساد سازمان یافته هستیم. ما آموزه هایی می خواهیم که ما را از این مصیبت نجات دهد.علم در اینجا چاره ساز نیست. متاسفانه ما با هیچ اسمی از علم اعم از علم به معنای ساینس و جز آن رابطه درستی نداشته ایم، اصلا عیب توسعه نیافتگی این است که همه چیز تجدد را می گیرد و آن را در گونی می ریزد. وقتی هیچ چیز جای خودش نباشد دیگر منشأ اثر نمی شود.

 

رییس فرهنگستان علوم تصریح کرد: این مسایل ربطی به علوم انسانی ندارد علوم مهندسی ما هم همین است، اکنون سه برابر معدل جهانی مهندس داریم. وقتی نیاز نداریم چرا باید پرورش دهیم؟ چه کسانی مهندس می شوند؟ قطعا بهترین استعدادها و باهوش ترین جوانان. به قول یکی از فیلسوفان مظهر انسان مدرن، مهندس است. حال سوال این است که آیا چون مهندس خوب است باید او را خطیبِ مجلس ترحیم کرد؟ باید او را وزیر کرد؟ باید او را به تدریس ادبیات گماشت؟! هرکسی در جای خودش مهم است.

 

این محقق گفت: درکشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته رشته هایی که راه یافتن به آنها دشوار است علوم انسانی است. از آسان ترین رشته هایی هم که می‌شود وارد آن شد، رشته‌های مهندسی است. ما تصور بدی از ابتدای آشنایی با تجدد داشتیم و آن اینکه همواره نظری کار کرده ایم.

 

وی ادامه داد: آنچه که در مورد علم چهل سال قبل نوشتم آسان نبود، ملامت ها شدم. نازک نارنجی نیستم ولی می دانید درد چیست؟ درد آن است که بگویند راجع به علم ننویس. ننویس که علم به مقاله نویسی نیست. وقتی هیچ چیز جایش مشخص نیست مهندس کشاورزی فقط مقاله می نویسد دیگران هم مقاله می نویسند ولی چرا مرا ملامت می کنید که علم تو فقط حرف است لااقل انصاف داشته باشید و بگویید به هم رسیدیم تو فلسفه درس می دهی و من هم ترمودینامیک درس می دهم.

 

داوری اردکانی تاکید کرد: ما تکلیف مان را در علوم انسانی مشخص نکرده ایم. نمی شود گفت این گروه حرف های سطحی‌ می زنند بلکه من معلم باید طرح بحث کنم و نظرم را بگوینم و از من پرسش کنند.

 

وی با بیان اینکه رابطه ما با علوم انسانی رابطه مصرف کننده و کالا است، افزود: ما به علوم انسانی نیاز داریم تا ببینیم چه طور می توانیم آن را در ارتباط با علم دیگر در حل مسایل جامعه به کار بندیم اما متأسفانه چنین فکری نداریم.

 

داوری اردکانی با بیان اینکه علوم انسانی صرفا اخذکردنی نیستند، خاطرنشان کرد: علم در جامعه جزو لازم و ضروری است، قوام بخش جامعه است، علوم هر کدام شأن و جایگاهی دارند که باید آنها را در جایگاه خودشان قرار داد و صرف آموزش علاج نیست. مقاله نوشتن کار خوبی است ولی با مقاله نوشتن صرف، کار علم تمام نمی شود.

 

کد خبر 692696

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha