«خوشه‌های خشم» اثر«جان اشتاین بک» را بخوانید

خبرگزاری شبستان: کتاب«خوشه‌های خشم» اثر«جان اشتاین بک» با ترجمه «عبدالحسین شریفیان» را موسسه انتشارات «نگاه» چاپ و روانه بازار نشر کرده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان،  خوشه‌هاي خشم اثري آن‌چنان پرصلابت و نيرومند می‌باشد كه به حق نمونه و سرمشق فرهنگ و ادبيات آمريكايي به‌شمار می‌آید. چاپ نخستين خوشه‌هاي خشم که انتشار يافت در امريكا و بريتانيا طوفاني برپا شد. اين داستان، شرح حال خانواده‌اي كشاورز است که بر اثر هجوم ساير كشاورزان خرده‌پا و كارگران كشاورزي، زمين‌هاي خود را در اكلاهما رها مي‌كنند و چون تمامي اميد و آرزويشان را از ماندن در آن‌جا برباد رفته مي‌بينند به سوي سرزمين افسانه‌اي كاليفرنيا روي مي‌آورند. كارواني به سوي غرب راه مي‌افتد كه در جاده‌ها اردو مي‌زنند و چون هر دم تعداد كارگران فزوني مي‌گيرد، ميزان مزدها پايين مي‌آید، كار فقر و انحطاط و كشمكش با پليس و كارفرمايان بالا مي‌گيرد و وقايعي پیش می‌آید كه… خواننده خود بايد داستان را صبورانه تا آخر بخواند و درباره‌ی ارزش آن‌ها به داوري بنشيند.

 در بخشی از این اثر می خوانیم:« آخرین باران‌ها بر سرزمین سرخ و پاره‌ای از سرزمین خاکستری رنگ اکلاهما آرام فرو ریخت، ولی زمین ترک‌خورده را نشکافت. گاوآهن‌ها شیارهای جویبارها را از همه سو بریدند و دریدند. با آخرین باران‌ها، ذرت‌ها به سرعت سر برآوردند و انبوهی از علف‌های خودرو هر دو سوی جاده را فرش کردند، آن‌چنان که زمین‌های خاکستری و زمین‌های سرخ تیره، اندک‌اندک زیر پوششی سبز نهان شدند. در اواخر ماه مه رنگ از رخسار آسمان پرید و ابرهایی که از بهار تا آن هنگام، دیرگاهی بود در آن بالاها آرمیده بودند، پراکنده شدند. آفتاب داغ روز به روز و دمادم بر سر ذرت‌های نورسته می‌تابید، تا آن‌جا که خطی قهوه‌ای رنگ بر کناره‌های سرنیزه‌های سبز گسترش می‌یافت. ابرها پدیدار می‌شدند، و راهشان را می‌گرفته و می‌رفتند بی‌آن‌که بکوشند قطره‌ای باران فرو ریزند. علف‌های خودرو رنگ سبزشان را تیره‌تر کردند تا پایدار بمانند، اما بیش از این گسترش نیافتند و رشد نکردند. سطح زمین سفت شد. لایه‌ی نازک اما سختی آن را پوشاند، و چون رنگ آسمان پرید، زمین هم رنگ باخت، با رنگ زمین‌های سرخ به پشت گلی زد و زمین‌های خاکستری رنگ سفیدی گرفت.

در شیارهایی که آب پدید آورده بود، خاک درون جویبارهای کوچک و خشک به گرد و غبار بدل می‌شد. موش‌های بیابانی و مورچه‌خورها بهمن‌های کوچک به‌وجود می‌آوردند. چون آفتاب همه‌روزه بی‌دریغ و سوزان می‌تابید، برگ‌های ذرت‌های جوان هم سختی و شق و رقی خود را اندک‌اندک از دست می‌دادند: نخست هلال‌وار خم می‌شدند، و بعد که رگه‌های میانی‌شان نیروی پایداری خود را از دست می‌داد، یک به یک مچاله می‌شدند. بعد ماه ژوئن از راه رسید، و خورشید خشمگین‌تر و سوزان‌تر تابید. خطوط قهوه‌ای رنگ روی برگ ذرت‌ها گسترده‌تر شد و به رگ‌های میانی رسید. علف‌های خودرو هرز رفتند، و به ریشه‌هایشان برگشتند. هوا رقیق بود و رنگ آسمان پریده‌تر؛ و هر روز که می‌گذشت زمین نیز رنگ‌پریده‌تر می‌شد...»

کتاب«خوشه‌های خشم» اثر«جان اشتاین بک» با ترجمه «عبدالحسین شریفیان» را موسسه انتشارات نگاه چاپ و روانه باار نشر کرده است.

کد خبر 689420

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha