خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "این که ما می گوییم خطبه فدکیه منشور و مرام نامه شیعه است تعارف نیست. اگر یک فرد عادی بود چه بسا این تقاضا و شِکوه را با پرخاش و بدون ملاحظه و بدون اشاره ای به این مقدمات و ملاحظات مطرح می کرد و فقط آن خواسته شخصی را با زبان گزنده مطرح می کرد اما می بینیم که حضرت فاطمه زهرا (س) با آرامش کامل خطبه را می خوانند و حتی از کسانی که حضرت دارد از آن ها گلایه و شکوه می کند با احترام و بزرگی یاد می کند که: یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ. حضرت از این افراد به عنوان مردان بانفوذ و گروه بزرگان و بازوان اسلام و مسلمین یاد می کند که در آن 10 سال پیامبر (ص) را یاری کردند. می بینید که کوچک ترین بی احترامی در کار نیست، در عین حال تکریم هم می کنند و این هم درس بزرگی برای ماست. حضرت در عین حال که گلایه و شکایت می کنند که شما چرا فراموش کرده اید؟ چرا دیده بر هم گذاشته اید؟ در عین حال از دایره ادب و احترام بیرون نمی روند و در نهایت آرامش و طمانینه سخن می گویند، در حالی که همه این سخنان در بدترین لحظات عمر حضرت بیان شده است یعنی وقتی که به خانه پیامبر (ص) و خانه امیرالمومنین (ع) و خانه فاطمه زهرا (س) بی احترامی و اهانت شده است اما شما آن لحن احترام را همچنان می بینید. از آن طرف البته لاپوشانی و تملقی هم در کار نیست و با صداقت به آن نفاق ها و دوگانگی ها اشاره می شود."
آنچه در ادامه می آید گفتگوی سرویس قران و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام قاسم خانجانی، کارشناس تاریخ اسلام درباره ارزش و جایگاه خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (س) و تحلیلی مختصر در این باره است.
به باور اندیشمندان، خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (س) یکی از ارزشمندترین یادگار معرفتی شیعه است. از دیدگاه جنابعالی در این باره چه نکاتی قابل طرح است؟
این خطبه اولا به معنای واقعی کلمه یک منشور و مرام نامه و به تعبیر امروزی ها یک برنامه راهبردی در مکتب شیعه است بنابراین وقتی گفته می شود خطبه فدکیه نباید گمان کنیم که صرفا خطبه ای بوده و در گوشه ای و به مناسبتی و مصلحتی خوانده و تمام شده است. این البته به خاطر این نیست که ما علقه ای و اتصالی به اهل بیت (ع) و فاطمه زهرا (س) داریم و از سر این علقه و تعصب می خواهیم چنین موضعی بگیریم نه! این گونه نیست ما با لحاظ محتوا و مفاد این خطبه چنین داوری را مطرح می کنیم.
دلایل و برهان های شما در این باره چیست؟
در حقیقت در این خطبه هم اصول و هم فروع دین به خوبی و با بیانی بسیار روان از ناحیه حضرت بیان شده است. خطبه با حمد خداوند از زبان حضرت آغاز می شود، بعد شهادت به وحدانیت خداوند و شهادت به نبوت می آید که نشان می دهد هم خداشناسی و ایمان به خدا در این خطبه وجود دارد و هم اعتقاد به نبوت و هدایت، چون آن زمان هنوز زمان ائمه نرسیده بود ایشان به صورت کلی به موضوع هدایت اشاره می کنند و بعد هم فروع دین و به نوعی می شود گفت فلسفه احکام را مطرح می کنند. می دانید که ما خیلی دستور نداریم که فلسفه احکام را دنبال کنیم و همین که به ما گفته شده که این واجب را مراعات کنیم کافی است اما با این حال شما در این خطبه می بینید که حضرت فاطمه (س) فلسفه وجوب احکام الهی از نماز و روزه و زکات و ... را بیان می کنند آن هم در کوتاه ترین جملات ممکن.
محور سومی که جا دارد در این جا به آن بپردازیم این است که با وجود این که حضرت عملا برای تظلم و دادخواهی این خطبه را می خوانند و برای خواندن خطبه به مسجد رفته اند اما این تظلم و دادخواهی را به مرحله آخر واگذار می کنند و از همان ابتدا با شکوه و گلایه وارد نمی شوند که فی المثل شما چه مردمی هستید که با منِ دختر پیغمبر این گونه رفتار کردید. به جای طرح این گونه مسایل، پایه و اساس اعتقادات را بیان می کنند و علت این که می خواهند در پایان خطبه به شکوه و گلایه بپردازند به خاطر این است که این شکایت ها با ملاحظه آن پیش زمینه اعتقادات و اصول و فلسفه احکام باشد. با این روش در حقیقت مطلب خیلی خوب جا می افتد و تبیین می شود و طبیعتا آن اثری که باید بگذارد از خود بر جای می گذارد چنان که می بینیم که این خطبه در طول تاریخ ماندگار می شود و به عنوان یک سند تاریخی در طول 14 قرن شرح های متعددی بر این خطبه نوشته می شود و منابع و کتاب های حدیثی و روایی متعددی بر روی این خطبه تاکید دارند که نشان دهنده ارزش و اهمیت این خطبه است، در صورتی که اگر این خطبه با آن ملاحظاتی که حضرت به کار می برند و آن اخلاق و ایمانی که پشت این خطبه موج می زند خوانده نمی شد اگر این خطبه شتابزده و شخصی بود بدون آن ملاحظات و اصول، ماندگار نمی شد.
چه نکته مهمی در این بیانات قابل استخراج است؟ به ویژه وقتی به دو شق این خطبه یعنی آن حمد و ثنا و بیان اصول و احکام و از طرف دیگر دادخواهی و تظلم و شکایت می رسیم؟
به باور بنده شاید حضرت می خواهند بیان کنند که این نوع برخورد شما با من دختر پیامبر تناسبی با آن اعتقاداتی که شمرده می شود ندارد. در واقع می خواهند بگویند اگر توحید و باور به نبوت در وجود کسی ریشه دوانیده و تثبیت شده باشد این باورها و اعتقادات مانع و سدی در برابر آزردن دختر پیامبر (ص) خواهد بود و اگر امروز دختر پیامبر(ص) آزرده و رنجور است نشان دهنده آن است که پس آن اصول و عقاید درست بر سر جای خود ننشسته است. در واقع جامعه ای که مدعی داشتن و عمل به این عقاید است راهی ندارد جز این که کمابیش در همه ساحت های سیاسی و اجتماعی و خانوادگی و فردی، این اصول را متجلی کند اما اگر این گونه نبود و ما دیدیم که در این جامعه از یک طرف سخن و شعار ما اعتقادات و باورهای دینی و عمل به احکام است و از آن سو ظلمی آشکار به دختر پیامبر(ص) می رود معلوم است که نوعی نفاق و دورویی در این جامعه ریشه دوانده است. به هر حال انتظار این است که ما تناسبی را میان اعتقاد صحیح و عمل فرد و جامعه ببینیم اما وقتی این تناسب غایب باشد معلوم می شود که هنوز این ایمان و اعتقاد در وجود فرد و جامعه نهادینه نشده است.
به نظر شما می توان به خطبه حضرت فاطمه زهرا (س) از این منظر پرداخت که به نوعی فرازمانی است چون ناظر به مسایل مبتلا به همه زمان هاست. افراد و جوامعی که ادعای دینداری دارند اما در عمل تناقض هایی هم در رفتار و اعمال آن ها دیده می شود؟
بله، به خاطر همین است که ما از خطبه فدکیه به عنوان منشور مهم شیعه یاد می کنیم چون اگر جامعه ای بر اساس افکار و عقاید و باورهای اصیل عمل نکند به خود آسیب خواهد زد و در مسیر خطرناک معصیت و گناه قرار خواهد گرفت. بله این منشور برای امروز جامعه ما نیز هست. ما امروز در جامعه خودمان می بینیم که یک سری از افراد اظهار عقاید و شعارهای دینی می کنند اما در همان خانه و خانواده و در وجود همان فرد، بی توجهی به حلال و حرام هم وجود دارد. حال اگر این دایره را وسیع تر ببینیم ملاحظه خواهیم کرد که در مسایل اقتصادی و بازار و کسب و کار ما این دودستگی ها وجود دارد. به نظرم خوب است که ما این منشور جاوید حضرت زهرا (س) را نصب العین خود قرار دهیم
آیا می توانیم از این منظر هم به خطبه فدکیه نگاه کنیم که خطبه در عین حال که تشتت و دوگانگی شعار و عمل را در جامعه نشان می دهد یکپارچگی وجود مقدس حضرت زهرا (س) را هم نشان می دهد؟
همین طور است. این که ما می گوییم خطبه فدکیه منشور و مرام نامه شیعه است تعارف نیست. اگر یک فرد عادی بود چه بسا این تقاضا و شِکوه را با پرخاش و بدون ملاحظه و بدون اشاره ای به این مقدمات و ملاحظات مطرح می کرد و فقط آن خواسته شخصی را با زبان گزنده مطرح می کرد اما می بینیم که حضرت فاطمه زهرا (س) با آرامش کامل خطبه را می خوانند و حتی از کسانی که حضرت دارد از آن ها گلایه و شکوه می کند با احترام و بزرگی یاد می کند که: یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ. حضرت از این افراد به عنوان مردان بانفوذ و گروه بزرگان و بازوان اسلام و مسلمین یاد می کند که در آن 10 سال پیامبر (ص) را یاری کردند. می بینید که کوچک ترین بی احترامی در کار نیست، در عین حال تکریم هم می کنند و این هم درس بزرگی برای ماست. حضرت در عین حال که گلایه و شکایت می کنند که شما چرا فراموش کرده اید؟ چرا دیده بر هم گذاشته اید؟ در عین حال از دایره ادب و احترام بیرون نمی روند و در نهایت آرامش و طمانینه سخن می گویند، در حالی که همه این سخنان در بدترین لحظات عمر حضرت بیان شده است یعنی وقتی که به خانه پیامبر (ص) و خانه امیرالمومنین (ع) و خانه فاطمه زهرا (س) بی احترامی و اهانت شده است اما شما آن لحن احترام را همچنان می بینید. از آن طرف البته لاپوشانی و تملقی هم در کار نیست و با صداقت به آن نفاق ها و دوگانگی ها اشاره می شود اما نه با پرخاش و برافروختگی و این البته درسی برای ماست که متاسفانه با کوچک ترین مساله ای از کوره بیرون می رویم و برافروخته می شویم در حالی که برای فاطمه زهرا (س) این گونه نیست و حضرت همه این مسایل را احاله به نظارت خداوند می کنند و نظرشان این است که خدا شاهد و ناظر بر اعمال ماست.
نظر شما