به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از مسجد مقدس جمکران، حوالیِ ربیعالثانی پارسال، حوالیِ میلاد بانویِ دمشق، خوشبین ترین آدمهای سوریه هم فکرش را نمیکردند که داعش رنگ و بوی زمستانِ ۲۰۱۸ را، رنگ و بوی ربیعالثانیِ ۱۴۳۹سوریه را نخواهد دید.
خوشبین ترین آدمهای ایران هم باورشان نمیشد که از آخرهای دی ماه ۹۶ به بعد، گوشیشان پر شود از خبر تورهای زیارتی که مثل ۶ -۷ سال قبل، برای ایام میلاد، سفر سوریه را تبلیغ میکنند.
تویِ این ۶-۷ سال، زینبیه سوریه دست نیافتنیترین آرزوی عاشقان حرم بود، سوریه همه ۳۶۵ روز سالش گره خورده بود به بوی خون و باروت. نه از سور و ساتِ جشن میلاد حضرت(س) خبری بود و نه از دستههای عزاداریِ شهادتش. خیلیها آرزو به دلِ زیارت به عرش سفر کردند، خیلیها دم به دم نوای نریمانی «منم باید برم» را با بغض زمزمه کردند و با دست و دلی لرزان عکسِ سردار قاسمی کنار ضریح بانو(س) را لایک کردند. خیلیها هم هوایی شدند، به عشقِ دیدار یار دلشان را به دریا زدند و رفتند رِقّه، نُبلالزهرا، خان طومان و شدند نورِ چشمیِ دخترِ حضرت مولا(ع).
توی این ۶-۷ سال، یک شعار به لیستِ شعارهای حماسی آزاد مردانِ جهان اضافه شد، «کُلُّنا عَبّاسُکِ یا زِینَب» شد ختمِ کلام همه آنهایی که عشق و غیرت حرف اول و آخر زندگیشان را میزد. آنهایی که شاید سن و سالشان، عدد و رقمِ شناسنامهشان آنقدری نبود که بشود رویشان حساب کرد اما به عشق دفاع از حریم حرم بزرگ شدند، قد کشیدند و شدند سردار دلها. سردارهایی که جانشان را وقف دفاع کردند و دلشان قرص بود که بانو هوایِ مادر و همسرشان را، هوای دختر و پسرشان را دارد حتما.
توی این ۶-۷ سال، سوریه، ایران، لبنان، افغانستان و پاکستان خالی نبود از خواهرهایی که طعم روزهای بیبرادری را چشیدند، خالی نبود از مادرهایی که شیرمردِ زندگیشان را راهیِ میدان کردند، خالی نبود از بانوهایی که یک شبه پرستار شدند، بانوهایی که داستانِ پرستار شدنشان فرق دارد با همه پرستارهای عالم. بانوانی که شاید قد و قامتِ سوادشان به دانشگاهِ علوم پزشکی نرسد، شاید قسم پزشکی نخورده باشند، شاید از اصطلاحات پرستاری سر در نیاورند، اما همه کارهایش را فوتِ آبند.
حالا همه عالم میدانند، داعش را نه توپ و خمپاره جنگی سرنگون کرد و نه قطعنامه و پادر میانیهای سیاسی. داعش را مردان و شیر زنانِ عاشق و عشقِ بانوی دمشق فراری داد از سوریه.
نظر شما