خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: بحران هویت در جامعه ما زمانی مرتفع می شود که آدم ها از هویت های مجازی عبور کنند اما عبور از هویت های مجازی هم ممکن نیست مگر این که کسی با آن درون مایه و هویت حقیقی خود آشنا شود. شما نمی توانید به جوان ها مدام بگویید که دنبال پول نباشید، دنبال شهرت و قدرت نباشید، دنبال رسانه های مجازی نباشید شما نمی توانید مدام به جوان ها بگویید این کار را نکن، آن کار را نکن، این نهی های مکرر آشفتگی و عصبیت می آورد. از طرف دیگر شما به آدم گرسنه نمی توانی مرتب بگویی این را نخور، آن را نخور، این برای تو بد است، آن برای تو ضرر دارد. وقتی کسی گرسنه است هر چیزی که در دسترس و دم دست او باشد خواهد خورد. جامعه گرسنه برای رفع گرسنگی اش از هر آن چه که هست مصرف خواهد کرد. راهکار این است که شما این جامعه را سیر کنی، در این صورت او انتخابگر خواهد شد. راه این که جامعه به سمت هویت های مجازی نرود و دلخوش به امور گذرا نباشد این نیست که مدام او را نهی کنی، راهش این است که چشم معرفت این جامعه را سیر و او را با هویت حقیقی خودش آشنا کنیم.
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین محمدصادق کفیل درباره مولفه های هویت دینی و تقویت آن در میان جوانان است.
اگر بخواهیم تعریفی از هویت دینی ارائه کنیم چه مولفه هایی قابل بیان خواهد بود؟
اجازه بدهید اول از همه این را بگوییم که اصلی ترین شاخص هویت پاسخ دادن به این پرسش است که من چه کسی هستم؟ برای حل هستی، انسان به دنبال مضاف الیه می گردد دنبال چیزی که خودش را به آن اضافه کند تا بتواند به واسطه آن هستی اش را تبیین کند. اما از این نقطه نظر اگر نگاه کنیم بحران اول جوامع دنیا از جمله جامعه ما بحران هویت است چون جوامع برای حل بحران هویت و ایجاد هویت بیکار نمی نشینند و به هر دری و به هر دستاویزی چنگ می زنند که این هویت حاصل شود. البته روش هایی که جوامع برای رسیدن به این هویت استفاده کنند لزوما با هم یکسان نیست. به طور طبیعی غرب با ایجاد هویت مجازی سعی می کند این بحران را حل کند یا اگر بخواهیم دقیق تر سن بگوییم این بحران را التیام بخشد و آرامشی مقطعی و مجازی در آن پدید بیاورد.
اما آنچه در نظام دینی می شود برای هویت متصور بود با آن چیزی که در غرب روی می دهد متفاوت است. دین، هویت انسان را حقیقی تصور می کند و آن را در عبارت" لقد کرمنا بنی آدم" عرضه می کند. "لقد کرمنا بنی آدم" یعنی که خدا به انسان هویت داد، خدا فطرت انسان را مورد توجه قرار داد و نظام زندگی انسان را بر اساس همان لقد کرمنا و فطرت پایه ریزی کرد. خداوند وجود انسان را به خود متصل کرده است و تمام دغدغه انبیا در این میان این بوده که انسان به خداوند متصل شود چون صفات خداوند در انسان به ودیعه نهاده شده و جز این اگر انسان در درون خود به چیز دیگری چنگ بزند آن ها همه مقطعی و گذرا هستند اما آنچه ماندنی است همان گوهری است که خدا در انسان نهاده است.
این که شما انسان ها را می بینید که یکی به شکل و ظاهر دل خوش کرده است و دیگری به ثروت و مکنت و دیگری به قدرت در واقع آن ها می خواهند به واسطه این ها به هویت برسند و خود را تعریف کنند اما اتفاقی که می افتد این است که همه این مولفه ها در خود تلاطم و تغییر را دارند و اگر مانایی در آن ها دیده می شود این مانایی به حکم خرد و بررسی آثار و عاقبت اقوام گذشتگان و حال، وهمی بیش نیست. شما هر اندازه هم که روی زیبایی تان سرمایه گذاری کنید و بخواهید که به واسطه زیبایی کسب هویت کنید دیریا زود این زیبایی از کف شما خواهد رفت. اگر طالب قدرت باشید حتی اگر به قدرت هم برسید که خب خیلی ها دنبال قدرت می دوند اما به آن نمی رسند حتی اگر برسید دیر یا زود مسند قدرت را باید ترک کنید. در واقع اوج ثروت و قدرت همیشه گذراست و وقتی آن قدرت و ثروت یا زیبایی از شما گرفته می شود ضرر و افسردگی اش بیشتر از آن لذتی است که برده اید. می خواهم عرض کنم که موقعیت های دنیوی این گونه اند، حالا فرق نمی کند در جایگاه ثروت و شهرت باشید یا در جایگاه دیگر، افسردگی و غم به مراتب بیشتر سراغ شما خواهد آمد.
نسخه جایگزین معرفت اسلامی در این باره چیست؟
خداوند متعال با آگاهی از ظرافت های انسان به دنبال آن است که انسان را به خودش مشغول کند. به خاطر همین است که شعار انبیا در طول تاریخ این بوده است که: "قولوا لا اله الا الله تفلحوا / بگویید خداوندی جز الله وجود ندارد تا رستگار شوید." این رستگاری هم همان کسب هویت است. اگر انسان متوجه این معنا باشد که هیچ مقصد و مأوایی جز خدا وجود ندارد و تمام توجه خود را مصروف این مقصد و مأوا کند در آن صورت آن هویتی که مورد انتظار است ایجاد خواهد شد.
اجازه بدهید بحث را عینی تر کنیم. امروز در جامعه ما جوان هایی هستند که مشتاق هویت هستند اما سرگشتگی هایی در این زمینه دارند چون زمانه ما دوره تکثر هویت هاست. چطور می توان از این تکثرها عبور کرد و به آن وحدت مورد انتظار رسید؟
اتصال به حضرت حق باید ایجاد شود. به طور طبیعی کسی می تواند به جزء سرگرم نباشد که به کل متصل شود.
خب چطور این اتصال را برقرار کنیم؟ آیا با موعظه با درس اخلاق؟
ما نمی توانیم با این روش ها و با درس اخلاق ایجاد هویت کنیم. فرد باید خود متصل شود. ما نمی توانیم برای او دایم سخنرانی کنیم.
خب چه کار باید کرد؟
ما باید راه را آماده و مهیا کنیم که او راه را برود یا بهتر بگویم موانع را از سر راه برداریم.
نظام تبلیغی ما در این باره چه تغییراتی باید در خود ایجاد کند؟
نظام تبلیغی ما باید از ادبیات نهی به سمت ادبیات ایجابی تغییر کند. شما نمی توانید به جوان ها مدام بگویید که دنبال پول نباشید، دنبال شهرت و قدرت نباشید، دنبال رسانه های مجازی نباشید شما نمی توانید مدام به جوان ها بگویید این کار را نکن، آن کار را نکن، این نهی های مکرر آشفتگی و عصبیت می آورد. از طرف دیگر شما به آدم گرسنه نمی توانی مرتب بگویی این را نخور، آن را نخور، این برای تو بد است، آن برای تو ضرر دارد. وقتی کسی گرسنه است هر چیزی که در دسترس و دم دست او باشد خواهد خورد. جامعه گرسنه برای رفع گرسنگی اش از هر آن چه که هست مصرف خواهد کرد. راهکار این است که شما این جامعه را سیر کنی، در این صورت او انتخابگر خواهد شد. راه این که جامعه سمت هویت های مجازی نرود و دلخوش به امور گذرا نباشد این نیست که مدام او را نهی کنی، راهش این است که چشم معرفت این جامعه را سیر و او را با هویت حقیقی خودش آشنا کنی، بحران هویت در جامعه ما زمانی مرتفع می شود که آدم ها از هویت های مجازی عبور کنند اما عبور از هویت های مجازی هم ممکن نیست مگر این که کسی با آن درون مایه و هویت حقیقی خود آشنا شود.
نظر شما