دو دردِ بزرگ بشر در عصر غیبت/راه قرار گرفتن در اوج عبودیت

خبرگزاری شبستان: وقتی بشر به این دنیا آمد، مشکل او فقط دوری از خدا نبود که با حضور اولیای خدا برطرف شود، بلکه در این میان مشکل دومی هم پیدا شد؛ و آن ظلم ها و ضلالت هایی بود که توسط انسان های متکبر و مستکبر به انسان های دیگر تحمیل می شد.

به گزارش خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه» می نویسد:

 

انسانی که برای خدا آفریده شده است، جز در کنار او آرام نمی گیرد. دنیا به هر حال دنیاست و حجاب ها و موانع بسیاری بر سر راه وصال بی پرده حق قرار می دهد. اما انسان باید در طول حیات دنیا، این فراق را تحمل کند و برای فرج و خلاصی از این دنیا و محدودیت های آن انتظار بکشد. در این میان پروردگار مهربان راهی برای تسکین دل عاشقان لقائش قرار داده که تمام حیات دوستان خدا به آن وابسته است. این تسکین دهنده دل ها که دوستان خدا به عشق آن زنده اند، سختی های این دنیا را تحمل می کنند، ملاقات ولیّ خدا و حجت او روی زمین است.

 

حال اگر ما در این دنیای گره خورده با فراق خدا، امام خود را هم بالای سر خود نیابیم؛ و هر لحظه که به او نیازمندیم و دلتنگ او می شویم، خود را در محضرش نبینیم و «وجه خدا» قلب ما را در این انتظار طولانی تسکین نبخشد، آیا مضطر نخواهیم شد و در انتظار دیدار او لحظه شماری نخواهیم کرد؟!

 

ما منتظر رهایی از دنیا و بازگشت به آغوش ملاقات خدا بودیم و قرار بود سختی این دوران انتظار برای ملاقات خدا، به واسطه حضور وجه الله قابل تحمل شود، اما ما در زمانه ای به دنیا آمدیم که «وجه الله» و «ولی الله» پشت پرده غیبت است.

 

حالا ما حق داریم که  به صورتی مضاعف معترض فراق و منتظر وصال باشیم و درد فراق و انتظار در ما دو چندان می گردد و صدای شکوه و ناله مان به درگاه خدا بلند می شود که: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا؛ خدایا ما به تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبرمان و غیبت ولیّ مان.»

 

و یا حق داریم از خدای خود بخواهیم: «اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ؛ خداوندا! آن طلعت رعنا و آن صورت زیبا را به من بنما و با نگاهی که به ما می کنی دیدگانم را روشن گردان.»

 

از طرفی دلتنگی برای خدا، به دلتنگی برای اولیای خدا سرایت می کند و از طرف دیگر محبت به اولیای خدا به محبت خود خدا می انجامد. اساساً در مذهب و مرام اسلام ناب، تمام امور معنوی به نوعی به ولایت ختم می شوند و یا از این ساحت مقدس آغاز می گردند: «إن ذُکِرَالخَیرُ کُنتمُ أوَّلَهُ و أصلَهُ و فَرعَهُ و مَعدِنَهُ و مأواهُ و مُنتَهاهُ؛ اگر سخنی از خیر به میان آید، شما سرآغاز آن واصل و فرع آن و معدن و مأوا و منتهای آنید.»

 

ارتباط عبادت و ولایت آن چنان تنگاتنگ است که از طرفی نماز بدون ولایت پذیرفته نیست و از طرف دیگر هر نماز مقبولی هم، ولایت پذیری را افزایش می دهد. از یک سو محبت خدا به محبت ولی خدا سرایت می کند و از سوی دیگر، ولایت امامان علیهم السلام انسان را در اوج عبودیت قرار می دهد.

 

همچنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: «وَلايَتُنَا وَلايَةُ اللَّهِ الَّتِي لَمْ يُبْعَثْ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِهَا؛ ولایت ما همان ولایت خداست که خدا هیچ پیغمبری را جز به آن مبعوث نساخت» به همین دلیل است که در این دنیا که ما گرفتار فراق خدا هستیم، اولیای خدا هستند که با حضور خودشان تحمل این فراق را آسان می کنند و ما را در رسیدن به ملاقات خدا یاری می دهند.

 

اما وقتی بشر به این دنیا آمد، مشکل او فقط دوری از خدا نبود که با حضور اولیای خدا برطرف شود، بلکه در این میان مشکل دومی هم پیدا شد؛ و آن ظلم ها و ضلالت هایی بود که توسط انسان های متکبر و مستکبر به انسان های دیگر تحمیل می شد و عامل شدت یافتن سختی های دنیا و دشوار شدن حرکت بشر به سمت خدا می گردید.

 

پس در دوران غیبت ولی الله، ما با دو کمبود و دو مشکل مواجه شدیم؛ مشکل اول این است که با نرسیدن به دیدار «وجه خدا» دلتنگی ما برای دیدار خدا، شدت گرفت و در اثر این دوری، از خدا هم دورتر شدیم. مشکل دومی که در این میان پیدا شد این بود که در اثر غیبتِ آن چراغ هدایت و ولایت(عج)، درد ظلم ها و ضلالت های فراوان نیز به درد فِراق اضافه شد.       

      

کد خبر 678247

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha