خبرگزاری شبستان: حیات زندگی جمعی، وابسته به اعتماد اعضای آن به یکدیگر است. هرچند سرمایه اجتماعی، عمر طولانی در مباحث جامعه شناختی ندارد، اما موضوعی مهم و جذاب برای کارشناسان علوم اجتماعی بوده و می توان گفت بسیاری از نظریه های اجتماعی ریشه ای در بحث سرمایه اجتماعی اعتماد دارد. اعتماد مانند زنجیر نامرئی و قانون نانوشته عمل می کند. در واقع اعتماد ابزاری برای ارتباط میان انسان ها است.
ازنظر «گیدنز» سرمایه اجتماعی بعنوان شبکه روابط، تعهد و اعتماد اجتماعی در جوامع سنتی، محدود و درون گروهی و در جوامع مدرن، وسیع و تعمیم یافته است. به اعتقاد وی، ارتباط ناب منوط به اعتماد متقابل است و اعتماد متقابل نیز به نوبه خود رابطه نزدیکی با صمیمیت دارد. برای ایجاد اعتماد، شخص باید هم به دیگری اعتماد کند و هم خودش دست کم در محدوده رابطه مورد نظر قابل اعتماد باشد.
«جان فیلد» نیز معتقد است، سرمایه اجتماعی مجموعه منابع مادی یا معنوی است که به یک فرد یا گروه اجازه می دهد تا شبکه پایداری از روابط کمابیش نهادینه شده به آشنایی و شناخت متقابل را در اختیار داشته باشد.
جامعه شناسان از اعتماد به عنوان، یک سرمایه اجتماعی یاد می کنند. سرمایه ای که خود نیازمند سرمایه گذاری است. آموزش و پرورش در خصوص این جنبه، نقش اساسی را ایفا می کند. افراد از کودکی درخانواده با مفهوم اعتماد و حتی عدم اعتماد آشنا می شوند. خانواده این قابلیت را دارد که انسانی را به جامعه تحویل دهد که هم می تواند اعتماد کند و هم توانایی دارد تا اعتماد دیگران را جلب نماید.
چرا «اعتماد» سرمایه ای اجتماعی است؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بگوییم چرا باید اعتماد داشت؟ نیاز انسان به اعتماد چگونه تبیین می شود؟
زیست اجتماعی یکی از ویژگی های زندگی بشر است. آدمی به واسطه ناتوانی های خود در بر طرف کردن نیاز های عادی و ویژه، نیازمند دیگر افراد است. درشرایط این چنینی، اعتماد به دیگران نقش اول را بازی می کند. درزندگی معاصر، آدمی به دست آوردهای متنوعی درعرصه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست یافت.
این دستاوردها زندگی بشر را وارد دوران پیچیده ای کرد، که تأثیر آن در روابط اجتماعی نمود خاصی داشت. به عنوان مثال، کسب سود درجریان های اقتصادی نوین به هدفی اصلی و اساسی تبدیل شد. بانک، اقتصاد وابسته به پول و سرمایه بورس و ده ها نمونه دیگر روابط اقتصادی را دچاد دگرگونی بنیادی کرد. سرعت در معاملات انسان را مجبور کرد تا به فن آوری پیشرفته روی آورد. فن آوری، روابط را به نوعی تغییر داد که معامله گران دیگر نیازی به ملاقات های طولانی و سفرهای دراز نداشتند. حذف این نوع از رابطه در عرصه اقتصاد شکل و شمایل اعتماد بین افراد را تغییر داد. دیدار رو در رو از بین رفت، و سایست های بانکی و پولی این وظیفه را به عهده گرفتند.
«اعتماد» جریان حیات بخش خانواده
خانواده بدون اعتماد در کوتاه مدت به عاملی برای شکنجه روح و روان اعضای خود تبدیل خواهد شد. خانه نیز به خوابگاه مبدل می شود. زن و شوهر این خانواده در بهترین حالت بی تفاوت به یکدیگر ادامه زندگی خواهند داد. در غیراین صورت جدایی راه حل نهایی و تجویز هر انسان عاقلی است، زیرا ادامه یک زندگی با پایه های سست بی اعتمادی فرجام مناسبی نخواهد داشت.
دروغ، اولین عامل بی اعتمادی درکانون خانواده است. به گفته کارشناسان خانواده، دروغ گویی همسران به یکدیگر بذر بی اعتمادی در خانه را رشد می دهد. اما وابستگی ظریفی در این جریان وجود دارد. دربررسی علت دروغ گویی بی اعتمادی را بیان می کنیم و نتیجه دروغ گویی نیز بی اعتمادی خواهد بود. بنابراین هر دو علت و معلول یکدیگرند. تسری این جریان معیوب به جامعه به وسیله فرزندان صورت می گیرد. مطابق کلامی عمیق فرزندان آئینه پدر و مادرند.
والدین بی اعتماد، فرزندان بی اعتماد تربیت می کنند و اولین جمعی که مورد ضربه قرار می گیرد خود والدین و خانواده هستند. فرزندان اعتماد لازم به والدین خود را از دست داده و اعتماد کردن را در کل از دست می دهند.
خیال وحشت زایی که باور دارند تمام اطرافیان خیانت کارند، آسیبی جدی بر آرامش حال و آینده آن ها دارد. جامعه آینده از زندگی این فرزندان کوچک شکل می گیرد، پدران و مادران آینده که در روابط خود مهر بی اعتمادی زده اند.
حال شاید بتوان به سؤال مطرح شده پاسخ داد که چرا اعتماد سرمایه اجتماعی است. آسیب های جدی که بی اعتمادی به زندگی افراد می زند به خوبی دلیل لزوم اعتماد را توجیه می کند. اعتماد، با خود امید می آورد و تقویت کننده نگاه مثبت افراد به هم نوع خواهد بود.
آسیب های بی اعتمادی
جامعه شناسان بر این باورند که جامعه مبتلا به بی اعتمادی صاحب شهروندانی منزوی و افسرده است. اعتماد بین اعضای یک جامعه آرامش روان و ذهن به همراه می آورد؛ در واقع بی اعتمادی مانند جریان سیل آسای روخانه عمل کرده، هر چه بر سر راهش باشد بی مهابا نابود می کند.
اگربی اعتمادی را به بیماری مسری ترجمه کنیم، به خطا نرفته ایم. فردی را تصورکنیم که زمانی قربانی یک بی اعتمادی شده؛ این ضربه چنان اثر گذار است که فرد در پی انتقام برمی آید و تمام اعتقادات و نگاه مسئولیت پذیرش را از یاد می برد. تنهایی مفرط، بی حوصلگی و نگرانی های هر روزه، از نشانه های روحی فرد بی اعتماد است.
در بیانی کلی، جامعه در تمام ابعاد خود از ضربه های بی اعتمادی متضرر می شود. از آن جا که شیوع این معضل آرام و تقریبا بی علامت است، درمانش نیز به سختی صورت می گیرد و بی شک درعمیق ترین لایه های جامعه نفوذ می کند.
«اعتماد» و باورهای دینی
دین به عنوان عاملی درهمبستگی مؤمنان در طول تاریخ، برنکته حیاتی اعتماد، تأکید بسیار دارد. اعتماد از ناحیه اجتماعی موجب اتحاد مردم می شود؛ از سویی دیگر اعتماد به خداوند متعال مایه حرکت و کوشش در زندگی مادی می شود تا برکات دنیوی و اخروی به همراه خواهد داشت.
امام صادق (ع) فرمودند:
"گمان نیکو به خدا داشتن این است که امید به هیچ کس جز او نداشته باشی و از هیچ چیز جز گناهت نترسی."
پیامبراعظم (ص) فرمودند:
"کسى که سه خصلت در او باشد، خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او فراهم می کند: خشنودى به مقدرات، صبر در بلا و دعا در سختى و راحتى."
طبق این حدیث شریف خشنودی به مقدرات، ناشی از اعتماد قوی انسان به پروردگارش است.
«الثقة بالله ثمن لکل غال و ُسلّم الى کل عال» اعتماد به خدا بهاى هر چیز گرانبها است و نردبانى به سوى هر بلندایى.
کلام پایانی
مسئله اعتماد اجتماعی در زندگی به اندازه ای مهم و حیاتی است که نبودش مایه نابودی تدریجی می شود. در بررسی روابط اجتماعی آنچه مهم به نظر می رسد خودسازی و تکیه بر نکات اخلاقی است. در آموزه های اسلامی پیام آوران دینی یاد آور شده اند که درهر کار خوبی ابتدا باید از خود شروع کرد. اعتماد نیز به یک درون نگری و اراده نیازمند است. اگر هر فرد در انتظار دیگری بنشیند شاید هیچ گاه جامعه آرمانی به واقعیت نپیوندد.
پایان پیام/
نظر شما