به گزارش خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام علیرضا پناهیان در کتاب خود با عنوان «انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه» می نویسد:
آنچه تا کنون به آن پرداختیم این بود که انتظار برای آمدن منجی، بدون داشتن انتظار به معنای عرفانی آن که همان انتظار برای رفتن از این عالم و رسیدن به ملاقات خدا است، یک انتظار عمیق و برخوردار از پیشینه معنوی قوی نیست و انتظار به معنای عرفانی آن هم، هم پیش نیاز انتظار برای آمدن منجی است و هم یکی از نتایج آن است.
به بیان دیگر اگر کسی می خواهد منتظر منجی باشد و تمنای ظهور داشته باشد، قبل از آن باید تمنای مرگ و ملاقات خدا را برای خود حل کرده باشد. به این ترتیب به عنوان یک نیروی حماسه ساز و مجاهد آماده برای شهادت، در خدمت حضرت ولیعصر (عج) قرار می گیرد و البته در این صورت است که منتظر برای زمان خودش هم مفید خواهد بود. در این زمان نیز ما بیش از هر چیز به چنین انسان های والایی نیاز داریم.
حالا ببینیم در ظرف مقدس انتظار، به معنای عالی عرفانی آن (که ظرفیتش فطرتاً در نهاد ناآرام انسان قرار گرفته است) چگونه مفهوم و مظروفی به نام اشتیاق دیدار امام زمان ارواحنا له الفداء قرار می گیرد؟ چگونه بشری که منتظر رهایی از این دنیا بود، منتظر ظهور مهدی فاطمه (عج) شد؟ چگونه کسی که منتظر ملاقات خدا بود این قدر مشتاق دیدار امام زمان(عج) می شود؟
داستان از این قرار است که وقتی ما به این دنیا هبوط کردیم، ناله ما بلند شد که: «خدایا! جای من که اینجا نیست، من چرا باید اینجا باشم؟ من اینجا را دوست ندارم، من دوست دارم پیش تو باشم. من دوست دارم در کنار تو باشم؛ «في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليکٍ مُقْتَدِرٍ» در جایی که به آن تعلق دارم و برای آن ساخته شده ام. در نزدیک ترین مکان نزد پادشاهی مقتدر.»
خدا هم با زبان تقدیر و بیان انبیایش به ما فرمود: «عزیز من، آرام بگیر، قرار است تو در این دنیا سعه وجودی پیدا کنی تا در دنیا حداکثر بهره را از ملاقات من ببری. یعنی قرار است در این دنیا، رنج دوری تو را بزرگ کند و روحت را وسعت ببخشد و ظرفیتت را افزایش دهد تا بتوانی در آن دنیا و در آغوش ملاقات خدا، خدا را بفهمی، خدا را ببینی، خدا را بنوشی و خدا را ببویی. »
ما هم با این که این حرف ها را شنیدیم، گریه مان از این جدایی بند نمی آمد و باز به خدا می گفتیم: «خدایا دوری از تو سخت است» خداوند مهربان هم برای اینکه از طرفی این فراق و دوری قابل تحمل شود و از طرف دیگر، خود این دوری به رشد ما و رسیدن به همان هدفی که برایش آفریده شده بودیم، بیانجامد؛ نماینده ای روی زمین قرار داد که جانشین و خلیفه «او» باشد و امام و مولای «ما»؛ امامی که «وجه الله» باشد تا هر گاه دلتنگ خدا شدیم به «ولی» او نگاه کنیم تا هم دیدار او مایه آرامش و سرور ما باشد و هم در مسیر این سفرِ به سوی خدا، رهبر و سَرور ما باشد.
در واقع وقتی ما ناله زدیم که: «خدایا! همین مقدار دوری از تو گر چه هم کوتاه است و هم قرار است به واسطه آن بزرگ شویم، اما سخت است» خدا فرمود: «من یکی از اولیای خودم را در میان شما قرار می دهم هر وقت دلتان برای من تنگ شد به او نگاه کنید. او عکس من است.» این که در روایات داریم که امام «وجه الله» است به همین معنی است.
یعنی امام(عج) کامل ترین جلوه خداست. او بهترین و قشنگ ترین آیه خداست! که هر وقت کسی دلش برای خدا تنگ شود اگر به این آیه نگاه کند، دلش آرام می گردد. این که حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «من بزرگ ترین آیه و نشانه خداوند متعال هستم» ناظر به همین معناست.
معلوم است انسانی که برای خدا آفریده شده است جز در کنار او آرام نمی گیرد. دنیا به هر حال دنیاست و حجاب ها و موانع بسیاری بر سر راه وصال بی پرده حق قرار می دهد. اما انسان باید در طول مدت حیات دنیا این فراق را تحمل کند و برای فرج و خلاصی از این دنیا و محدودیت های آن انتظار بکشد.
در این میان پروردگار مهربان راهی برای تسکین دل عاشقانِ لقائش قرار داده که تمام حیات دوستان خدا به آن وابسته است. این تسکین دهنده دل ها که دوستان خدا به عشق آن زنده اند و سختی های این دنیا را تحمل می کنند، ملاقات ولی خدا و حجت او روی زمین است.
نظر شما