به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: موسسه حکمت و فلسفه ایران به مناسبت هفته پژوهش، عصر دوشنبه، 27 آذر میزبان رونمایی از اثر جدید دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان «اختیار در ضرورت هستی» بود.
در این مراسم که با حضور جمعی از علاقه مندان به مباحث فلسفه اسلامی همراه بود، پنج تن از شاگردان این چهره ماندگار فلسفه، پنج جلد از آثار وی را بررسی کردند که بر این اساس دکتر سید حمید طالب زاده کتاب «پرسش از هستی یا هستی پرسش»، دکتر محمدجواد اسماعیلی کتاب «از محسوس تا معقول»، دکتر شمس الملوک مصطفوی کتاب«من و جز من»، دکتر شهین اعوانی کتاب «فراز و فرود فکری فلسفی»، دکتر مجید حمیدزاده کتاب «اختیار در ضرورت هستی» را معرفی و تحلیل کردند.
همچنین در بخش های دیگر این مراسم آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد، یار و دوست دیرین دکتر ابراهیمی دینانی و حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه سخنرانی کردند و در پایان از اثر جدید استاد رونمایی شد.
بر پایه این گزارش آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد در ابتدای سخنرانی خود با اشاره به آلودگی شدید هوای تهران اظهار کرد: هوا بی رحمانه کثیف است، هیچ ولایتی به قدرت ولایت دوستی نیست، برای من هیچ امر آمر قانونی این وجوب را نمی داد که با قلب بیمارم در این هوا بیایم ولی چه کسی مرا از منزل به حرکت وا داشت؟ فقط ولایت و دوستی بود و من با اینکه دوازدهمین بار است که در مورد دوستم صحبت می کنم اما هرگز در سخنان ام تکرار نکردم.
وی ادامه داد: امروز فکر کردم از دریچه دیگری سخن بگویم، از اینکه دکتر دینانی کجا پرورش یافت و به قول شیخ اجل: «آنکه نبات عارضش آب حيات مي خورد/در شکرش نگه کند هر که نبات مي خورد».
محقق داماد گفت: باید سوال کرد که این گل و درخت در کدام مهد پرورش یافته است؟ اجازه دهید من همراه ایشان به حدود پنجاه سال قبل برگردم، جایی که ایشان به عنوان طلبه ای جوان به درس و بحث می پرداخت، از من بزرگ تر بودند:
روزگاري من و او ساكن كويي بوديم ساكن كوي بت عربده جويي بوديم
عقل و دين باخته ديوانه رويي بوديم بسته سلسله سلسله مويي بوديم
كس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود يك گرفتار از اين جمله كه هستند نبود
استاد دانشگاه شهید بهشتی افزود: حوزه منور علمیه قم در بیست و چهار فرسخی تهران بود. شهر قم شهر علم و صفا بود در کنار دانش و دانش آموزی. من دانشگاه هاروارد، آکسفورد، استنفورد را دیده ام و بدون هیچ اغراقی می گویم که با حوزه آن زمان قابل مقایسه نبودند. قم شهری بود که از صبح خیابان هایش محفل گفت وگوی طلاب بود آن هم در شرایطی که گاهی این طلاب از سرما می لرزیدند، در گِل و گِل زار مساجد نمور گرد هم می آمدند و انجا درس و بحث می کردند و بعد از نماز مغرب و عشا کتابخانه ها پر می شد و مدرسه را سکوت فرا می گرفت و اصلا کسی حق نداشت که در ساعات شب در خیابان ها دیده شود. آن زمان حتی موقوفات حوزه ها به قم داده نمی شد و حتی از آستانه چیزی داده نمی شد با این حال حوزه آویزان نبود و آنچه که مد نظر بود نوشته و گفته می شد، این حوزه بود.
وی ادامه داد: طلبه آن زمان اولا ادیب ادبیات عرب، ادیب ادبیات فارسی، منطق دان، فلسفه دان، حقوق دان، فقه دان، اصولی دان بود و همه این موارد را الهیات و علوم اسلامی می گفتیم، طلبه آن زمان جامع المعقول و جامع المنقول بود. صدای بحث از حجره ها بلند بود. مدرسه غیر از درس و بحث مفهوم دیگری نداشت.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم تصریح کرد: کتاب «وجود رابط» دکتر دینانی را نمی توانم با کتاب های دیگر او مقایسه کنم، تمامِ معقول اسلامی در این اثر است.
محقق داماد افزود: عقیده ندارم که گیس علم به فقر گره خورده است و غیر از راه فقر انسان باسواد نمی شود اما مطلبی وجود دارد بر این مبنا که اگر انسان با فقر با سواد شود، با تبلیغات خود را معرفی نکرده و خودش باید خودش را نشان دهد.
وی گفت: پدر من که استاد جناب دینانی بود معتقد بود مقام ثبوت را باید درست کنید، مقام اثبات خودش درست می شود. اگر پولدار باشید نوعی می توانید خودتان را معرفی کنید، اما بسیاری از پولدارها که بی سوادند خود را باسواد نشان داده اند ولی آخرش یک مردی می آید و یقه شان را می گیرد، باید واقعا کاری کرد که افراد علاقه مند به دانش شوند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: دینانی فلسفه اسلامی خوانده است، درست است، اما فلسفه اسلامی خواندن دو جور است، یک جور اینکه هر آنچه که خواندند را درس می دهند و اگر زورشان برسد خوب معنا کند، آن قدر افرادی بودند که سال ها فکر می کردند فلسفه بلدند در حالی که هیچ بلد نبدوند، چون نفهمیده بودند.
محقق داماد ادامه داد: نوع دوم این گونه است که کل فلسفه اسلامی و معقولات رابه نگاه ثانوی نگاه کند و سخن جدیدی بگوید که در هیچ کجای فلسفه اسلامی نیست. باید میراث اسلامی را بازخوانی کرد. دکتر دینانی از این نعمت برخوردار است که خداوند به او قدرت نظریه پردازی در فلسفه اسلامی را داده است.
وی در پایان با صدایی بغض آلود خطاب به دکتر دینانی گفت: خدا تو را زنده نگاه دارد، تو نباشی من نیستم.
نظر شما