هزینه های پژوهشی ما اثر ندارد/در عرصه علم، از دانشگاه جدل را می طلبیم  نه برهان

خبرگزاری شبستان: دکتر صدرا با تاکید بر لزوم بهره وری مقالات و پژوهش ها، گفت: زمانی علم سبب ارتقاء می شود که سیاست علمی بر اساس تولید قدرت و کارآمدی باشد. گویی در عرصه علم، از دانشگاه جدل را طلب می کنیم نه برهان.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: هفته پژوهش از راه رسید و قرار است که در این هفته نهادها و پژوهشگاه های مختلف در مورد دستاوردها و برنامه هایشان در حوزه تولید علم و کارهای پژوهشی گزارش ارایه کنند. روال هر ساله همین بوده است که در این هفت روز ناگهان پژوهش به مناسبت نامگذاری هفته ای به نام پژوهش مهم شود اما سوال این است که آیا این اتفاق می تواند به بدنه علمی ای که روز به روز مشکلات اش بیشتر می شود، کمکی بکند؟ آیا پژوهش های ما نیازمحور هستند؟ آیا پژوهشگر ما برای انجام تحقیقات خود با هیچ مشکلی مواجه نیست؟

 

دستیابی به پاسخ این پرسش ها ما را بر آن داشت تا با دکتر علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و از جمله دغدغه مندان تولید علم گفت وگویی داشته باشیم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:

 

با توجه به اینکه در هفته پژوهش قرار گرفته ایم و اساس تولید علمی هر کشور بر مبنای پژوهش هایی است که بناست نیازهای آن سرزمین را رفع کند، فکر می کنید در کشور ما چه عواملی در مسیر پژوهش و تولید علمِ عامل و مرتبط با صنعت مانع آفرینی می کنند؟

 

بزرگ ترین مشکل این است که علم ما عملی نیست، دوم اینکه عمل ما علمی نیست و مشکل سوم آن است که برخورد ما با اداره کشور و با علم و عمل راهبردی همراه نیست یعنی به صورت بنیادین، جامع، نظام مند و هدف مند با مسائل و مشکلات مان مواجه نمی شویم و به صورت جزئی و گذرا با آنها برخورد می کنیم. چهارم اینکه نرم افزارانه برخورد نمی کنیم و بر این باوریم که اشتغال را با پول، وارد کردن برخی ماشین آلات و تاسیس چند پالایشگاه حل کنیم، در حالی که در سیاست های اقتصادی، سلامت و بسیاری دیگر از عرصه ها مشکل داریم.

 

اگرچه در بسیاری از موارد تولیداتی داشته ایم ولی با مشکلات متعددی هم مواجهیم که قابل اغماض نیستند. واقعیت این است که از دو دهه بعد از انقلاب نگاه آب و خاکی برای اداره کشور داشته ایم و دو دهه هم است که نفت و گازی به مسائل نگاه می کنیم در حالی که باید به سرعت سراغ سرمایه انسانی مان برویم، ما در ایرانی هستیم که تمدن ساز و فرهنگ ساز بوده اما واقعیت آن است که بسیاری از زیرساخت های ما هنوز نگاه کارامدی ندارد.

 

تمرکز بر کارآمدی پژوهش ها و عملی کردن علم چه دستاوردی دارد که ما امروز از آن بی بهره ایم؟

اگر نگاه مان به سوی کارآمدی برود و بدانیم که مشکلی از جهت منابع، سرمایه انسانی و ایجاد ظرفیت های دانشگاهی نداریم، بلکه باید این ظرفیت ها را تقویت کنیم، شرایط بسیار متفاوت از وضعیت فعلی خواهد شد.

 

ما  این همه فارغ التحصیل داریم، اما چه قدر از آنها جذب می شوند؟ این مسائل نشان می دهد که ساختارهای علمی و عملیاتی مان یا نارسا است یا ناسازوار؛ نارسا یعنی برخی نیازها که داریم را تولید می کنیم و ناسازوار به این معنا که مثلا در فلان بخش نظیر کشاورزی چند هزار فارغ التحصیل بیکار داریم و جذب بازار برایشان لحاظ نکرده ایم. در بحث های علمی هم همین است، مقالات زیادی تولید کرده ایم ولی اصلا چه مشکلی را حل می کنند؟ شاید بسیاری از این مقالات به درد می خورد ولی به آنها بها نمی دهیم، الان بحث علمی ما فقط پژوهش نیست. مطالعات بنیادی و تحقیقات نیز مطرح است.

 

مساله این است که در آموزش ها و اطلاع رسانی های علمی این مشکلات را داریم، باید بررسی کرد که چه قدر همایش ها حلال مشکلات کشور است؟

باید با عینک کارآمدی به امور کشور نگاه کنیم، یعنی علم مان کارآمد، بهره ور و اثربخش باشد. باید عمل و علم توامان کارآمد باشند. اگر چنین باشد وارد بخش های نرم افزارانه و تولید فکر می شویم. اما امروز می توان گفت که وارد میدان تولید فکر نشدیم، ادعای آن را داریم ولی در عمل چنین نیستیم.

 

تولید علم با چه کیفیتی و در چه چرخه ای می تواند به رشد و پیشرفت و دستیابی به موفقیت های بزرگ ما را یاری کند؟

 

علم، دانشمند و ساختار علمی، مقوله های جداگانه و مهمی هستند که در یک نتیجه نهایی با هم اثربخش خواهند بود، مثل اجزای اتومبیل که تک به تک کارایی ندارند. این مثال را عنوان کردم که بگویم ساختار و نظم علمی و همچنین منظومه ای که از آن شکل می گیرد باید معطوف به مشکلات کشور باشد. اکنون رساله می نویسم و پرسش را مطرح کرده و پاسخ می دهیم ولی نمی آییم در این رساله بگوییم که مشکل چیست و راه حل آن باید چه باشد.

 

به تعبیر ابوالحسن مسعودی، «علم و فکر مثل بذر است» یعنی بذر وقتی در خاک قرار گرفت تازه بعد از مدتی رسیدگی از خاک تازه جوانه می زند. علم هم همین است. ما بذر را نمی کاریم چون اصلیت کارمان بر اساس نگاه کارآمدانه نیست. کشوری مثل ژاپن سیصد درصد بیشتر از مقالاتی که تولید می کند از آنها استفاده می کند در حالی که سیستم آموزشی ما بر اساس تولید مقاله و امتیاز است. هزینه می کنیم ولی اثر ندارد. پس تولید علمی باید هدفدار و مبتنی بر نیاز جامعه باشد.

 

علم برای اداره کشور و مشکلات مردم اش است. علوم انسانی به دنبال آن است که بتواند در حوزه های مختلف مسائل فرهنگی را ارتقاء ببخشد ولی این مهم وقتی ممکن می شود که سیاست علمی بر اساس تولید قدرت و کارآمدی باشد. گویی در عرصه علم از دانشگاه جدل را طلب می کنیم نه برهان.

 

در چنین شرایطی واردات فکر و اندیشه چه ضربه ای به این چرخه زده است؟

به هر شکل مزید بر علت است. وقتی تقاضا و احساس نیاز نباشد، وقتی کاربری نباشد و مسائل بازتولید نشود و واردات ترجمانی غلبه پیدا می کند قطعا رویکرد به سمتی می رود که همه منتظر می شوند تا لقمه حاضر و آماده در اختیارشان قرار بگیرد. یک گونی برنج وارداتی با بسته بندی خوب وارد کنیم راحت تر است یا برویم با مشقت یک گونی برنج تولید کنیم که محصول کشاورز خودمان باشد و اشتغال ایجاد کند؟ قطعا مورد اول در ظاهر راحت تر است و همه چیز حل شده به نظر می آید ولی مورد دوم با اینکه سخت تر است ولی اساس بازار و حرکت اقتصادی در تولید یک محصول کشاورزی را شکل می دهد ولی متاسفانه به این مسائل ابدا توجه نمی کنیم. در مورد تولید علم هم همین وضعیت وجود دارد.

وقتی که مصرف گرایی و راحت طلبی شکل می گیرد نتیجه این می شود که وارد بحث وارداتی می شویم و مدام ترجمه می کنیم بدون اینکه بدانیم اصلا این مسائل مبتلابه جامعه ما است. تولید زمانبر و سخت است و با مرارت اتفاق می افتد ولی به هرحال از درون جامعه است. من معتقدم ما ظرفیت کافی را داریم ولی متاسفانه نیامده ایم این ظرفیت ها را به مرحله عمل برسانیم.

 

کد خبر 675423

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha