به گزارش خبرگزاری شبستان ، در ابتدای این کتاب می خوانیم :«چشم که باز کرد، تاریکی بود. جایی را نمیدید. دستش را به دیواری نادیدنی گرفت و محتاطانه قدم به قدم جلو رفت. از برخورد پاهایش با زمین صدایی بلند نمیشد. انگار روی مسیری از ابرهای خاموش راه میرفت، مسیر کابوسهای شبانه. چیزی که خوب میشناخت.
پیرزن مثل هر شب، آنجا بود. با ورقهایش پشت میز نشسته بود. به او نگاه نمیکرد. چشمهایش به دستۀ کارتهای توی دستش دوخته شده بود. باز مثل تمام شبهای قبل، شک کرد از حضورش خبر داشته باشد...»
در پشت جلد این اثر می خوانیم:«می روی و فکر می کنی از یاد برده ای . اما برمی گردد. شب ها در خواب هایت و روزها در گوشه و کنار خانه و خیابان شهر . در انبوه آدمها و در خنده های شاد و شلوغ یک مهمانی ، لحظه ای ظاهر می شود و پیش از آنکه درست ببینی اش محو شده، می رود و می ماند. شبحی می شود که از ت به تو نزدیک تر است و از ماه دست نیافتنی تر . سایه ای که تا ابد میان تو و دیگران می نشیند.»
چاپ دوم «سایه ها»عنوان کتابی از«گیتا گرگانی » را موسسه نشر نگاه در 150 صفحه چاپ کرده است.
نظر شما