پایان رادیو در هجوم پادکست ها/ سعید مظفری سلیمان خاطره های ماست

خبرگزاری شبستان: ما در روزگار مدرنیته امروز در حبس هستیم و لاجرم گویی که در یک آکواریوم زیبا و فانتزی حبس شده ایم، این آکواریوم حصارها و دغدغه های نو به همراه دارد، ما در رادیو آکواریوم تلاش می کنیم صدای خود را داشته باشیم.

به گزارش خبرگزاری شبستان، نشست «پایان رادیو در هجوم پادکست ها» ظهر امروز (24 آبان)   به همت «رادیو آکواریوم» و با حضور سعید مظفری، صدا پیشه پیشکسوت ایران و دوبلور صدای کلینت استود، بردپیت، زید در فیلم «محمد رسول الله (ص)»، ریوزو در سریال «سالهای دور از خانه» و یاسین حجازی، نویسنده و سردبیر رادیو آکواریوم و جمعی از اهالی رسانه در سالن اجتماعات یازدهمین نمایشگاه بین المللی رسانه های دیجتال برگزار شد.

یاسین حجازی، نویسنده و سردبیر رادیو آکواریوم در نشست "پایان رادیو در هجوم پادکست ها"، درباره تعریف پادکست و تفاوت آن با رادیو، با اشاره به صداها و همهمه فضای نمایشگاه رسانه های دیجیتال هنگام پخش اذان ظهر در غرفه های مختلف گفت: پادکست مثل صدای من است در هجوم صداهای اطراف که زیاد می شنوید. اینترنت فضایی کاملا شخصی است، می توانید در آن بنویسید و عکس خود را بارگذاری کنید و در هجوم صداها و عکس ها، صدا و عکس خودتان را داشته باشید.

وی سپس با تجلیل از سعید مظفری، اظهار داشت: تفاوت من با آقای مظفری این است که ایشان یک اثر هنری فاخر مثل شبستان مسجد مظفر شاه در اصفهان را بالا برده است و من تنها یک کاشی را منتشر کرده ام. پادکست در واقع انتشار کاشی های کوچک با ابعاد یک بند انگشت در یک بند انگشت به تعداد زیاد است که در آن «انتشار بر حسب تقاضا» صورت می گیرد.

حجازی در ادامه با بیان اینکه «آکواریوم» روایت  ها و تاویل های عاشقانه کسانی است در زندگی روزمره شهری، تصریح کرد: رادیو آکواریوم حاصل تلاش جمعی از دوستان ماست، ما در روزگار مدرنیته امروز در حبس هستیم و لاجرم گویی که در یک آکواریوم زیبا و فانتزی حبس شده ایم، این آکواریوم حصارها و دغدغه های نو به همراه دارد، ما در رادیو آکواریوم تلاش می کنیم صدای خود را داشته باشیم و نوری به سویه ای از زندگی امروز بتابانیم که تا بحال آن نقطه را ندیده باشیم.

نویسنده کتاب های «آه» و «قاف» افزود: در این رادیو صدای ماست که بنا به تقاضا می تواند شنیده شود و بنا به تقاضا قطع شود، اگر من سریال «اوشین» را از دست می دادم دیگر نمی توانستم صدای گرم آقای مظفری را بشنوم، اما این پادکست را می توان در هر لحظه و در هر مکان دانلود کرد و گوش داد. صدای مظفری مثل فرش کاشان است، اما صدای من فقط یک صداست برای شنیده شدن. به جبر تکنولوژی امروز، صدای من و صدای آقای مظفری یکسان شنیده می شود و با همین جبر رسانه، هر چقدر پادکست بیشتری تولید شود، پادکست هم قد رادیو می شود. هرچند این رشد قد پادکست در کشورهای جهان سوم کندتر است.

حجازی در پاسخ به این پرسش که آیا هجوم پادکست ها به معنای پایان رادیو هست یا تداوم همان مسیر رادیو، گفت: هیچ کدام. من در این ساعت نمی توانم از این همهمه و صدای محترم نمایشگاه که چند بار اذان پخش کرده، خواهش کنم ساکت باشد؛ طبیعتا من هم صدای خودم را دارم، نه قرار است صدای من مزاحم صدای اطراف باشد و نه صدای اطراف، مزاحم صدای من باشد.

به گفته سردبیر «رادیو آکواریوم» با تکنولوژی امروز هر کسی می تواند، صدای خودش را داشته باشد، قرار نیست منزلی با دکوراسیون خاص، تخت جمشیدی را از رونق بیاندازد، شما می توانید برای راحتی کارتان، دفتر کارتان را به منزل منتقل کنید، این محدودیتی ایجاد نمی کند برای اینکه مسجد شاه اصفهان دیده نشود. با تکنولوژی امروز می توان فایل اصلی «کلینت ایستوود» را به زبان اصلی دانلود و در یک سفر درون شهری گوش کرد، اما قرار نیست این فایل، جای کسی را تنگ کند و جلوی پخش فیلم با دوبله صدای مظفری را بگیرد، قرار است در فضای مدرنیته امروز هر کس صدای خودش را داشته باشد.

وی همچنین درباره این سوال که پادکست چگونه می تواند مخاطب خود را افزایش دهد و رادیو آکواریوم آیا مخاطب عام دارد یا خاص؟، اظهار داشت: قرار نیست من چیزی تولید کنم که همه مردم بپسندند، قرار است در هجوم این همه صدا، صدای خودم را داشته باشم، آشنا شدن با آدم ها حبس ما در آکواریوم دنیای امروز را بازتر می کند، من تلاش نمی کنم صدایم شنیده شود، من یک صدای منفرد هستم در دهکده جهانی مک لوهان.

حجازی درباره تاثیر صدا، امکانات و محتوا در موفقیت یک پادکست گفت: من در هر لوکیشنی می-توانم پادکست تولید کنم اصلا آکواریوم با نرم افزار پیش فرض ضبط صدای گوشی تولید می شود و نیازی به استودیوهای گرانقیمت نیست، در پادکست جنس صدا مهم نیست، قصه ای که پشت این صداست، اهمیت دارد.

وی همچنین یکی از اهداف این نشست را تجلیل از سعید مظفری به عنوان صدای گرم دوبله ایران خواند و گفت: ما در این جلسه می خواهیم از کسی که برایمان خاطره و رویا ساخته است، تقدیر کنیم، زمانی صدای گرم گوینده ای با قد الف را می شنیدیم که تهران موشک باران بود. تقدیر از ایشان را دیگران بایست می کردند؛ نگفتم باید، به لحاظ ویراستاری به کاری که در گذشته باید انجام می شد، باید گفت بایست. امروز تجلیل ما از ایشان بردن ران ملخی است به نزد استادی که سلیمان خاطره های ماست.

کد خبر 669964

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha