در مطالعات اسلامی بویژه در مبانی اقتصاد اسلامی، تسلط بر معانی واژهای کاربردی موجب درک عمیق موضوعات مطروحه می شود. در فرهنگ لغات دهخدا "قسط"به معنای دادگری و عدم اعمال تبعیض در مقابل "جور" یعنی حق کسی را بدیگری دادن ذکر شده است . بنابر این به استناد اعتقاد به "قسط"، نباید بین افراد تبعیض قائل شد . معانی "ظلم" و "عدالت" چگونه تبیین می گردند ؟
با ذکر مثالی معانی کلماتی مانند ظلم ، جور ، عدل و قسط را بیان می کنیم :
- به حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع خود" تصاحب می کنیم ، "ظلم" می گوییم.
- به حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع دیگری" تصاحب می کنیم ، "جور" می گوییم .
- در حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع خود" تصاحب نمی کنیم ، " عدل" می گوییم.
- در حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع دیگری" تصاحب نمی کنیم ، " قسط" می گوییم .
واژه "قسط" معمولاً در حوزه اقتصاد و در بخش تخصیص دارایی ها به افراد براساس عدالت اجتماعى میان آنان کاربرد دارد که در مقابل "جور" قرار گرفته است ، ولى مفهوم "عدل" شامل برقراری عدالت در ابعاد اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اعتقادی و ... می گردد ، که در مقابل "ظلم" است.
عدالتخواهی ، در بیان آسان است ؛ اما در عمل با موانع گوناگون مواجه است . شاید سخت ترین امور نظام اسلامی تامین عدالت در جامعه اسلامی است . عدالت مختص به برقراری عدالت اقتصادی نیست ؛ عدالت در همهی امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است . در اسلام ، رعایت کامل "عدل" تنها محدود به ظهور حضرت امام قائم (عج الله تعالی فرجه شریف) می باشد اما رعایت "قسط" و جلوگیری از اجحاف حقوق قشر متوسط و ضعیف جامعه (دهک های پائین) اهمیت خاصى دارد . مثلاً در نظام اسلامی ، بیت المال باید به نحو یکسان به مستضعفین ، تخصیص اعتبار یابد .
داستان آهن گداخته امام على علیه السلام و امتیاز طلبی و زیاده خواهی برادرش عقیل بن ابیطالب که دومین فرزند ابوطالب محسوب می گردید را در خطبه 224 نهج البلاغه به یاد آورید ، امیر المومنین علی علیه السلام بر اساس رعایت "قسط" و بر اساس توزیع عادلانه منابع و داراییها بود که فرمودند : به خدا قسم عقیل را در اوج فقر دیدم که یک من گندم از بیت المال شما را از من درخواست داشت ، و کودکانش را از پریشانى فقر با موهاى غبار آلود و رنگهاى تیره دیده که گویى صورتشان را با نیل سیاه کرده بودند ، عقیل به درخواستش اصرار، و سخنش را تکرار مىکرد ، من به گفتارش توجه میکردم ، و او خیال مى کرد که دینم را به او فروخته ، و از راه و روش ام دست برداشته و به خواسته اش تن مى دهم .
در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةو السّلام منصب حکومتی نباید وسیلهای برای راحتی و عیش و کسب دنیا برای خود باشد . این کسب و کار مانند بقیه کسب و کار ها نیست بلکه یک مسؤولیت است . اشتغال به این مسؤولیت برای آن نیست که شاغل و کسب سود کند و چیزی به دست آورد ، مالی جمع کند ، آیندهی خود و فرزندانش را از این راه تأمین کند و یا در دنیا خوش بگذراند ، بلکه هدف حاکمیت اجرای عدالت ، تأمین آسایش آحاد مردم ، فراهم کردن زمینهی شکفتن استعدادهای آحاد جامعه به منظور تعالی انسانها در جهت هدایت و صلاح بنیآدم است بنابراین انحصار و یا رقابت نباید درآن رسوخ کند بلکه کاملا برای منفعت عام اختصاص بیابد .
امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام در خطبه 126 مى فرمایند :
"آیا مرا فرمان مى دهید که پیروزى را طلب کنم به ستم کردن بر کسى که زمامدار او شده ام ، به خدا سوگند چنین نکنم تا شب و روز از پى هم مى آیند و در آسمان ستاره اى از پس ستاره دیگر طلوع مى کند . اگر این مال از آن من مى بود ، باز هم آن را به تساوى به میانشان تقسیم مى کردم . پس چگونه چنین نکنم ، در حالى که، مال از آن خداوند است." بنابر این اعمال تبعیض میان آحاد جامعه ، به هر دلیلی حتی دلایل ارزشی مانند دانش ، زهد و ... در جامعه اسلامی در مبحث تخصیص بیت المال و دارایی های عمومی و دولتی جایز نیست چراکه بیت المال مطلق است و شامل همه مردم مى شود.در غیر این صورت جامعه با رشد مفاسد و مفسدان اقتصادی رو به رو خواهد شد و به تبع آن رونق و رشد اقتصادی در فضای رانتی و انحصارطلبی با شکست مواجه می شود.
منبع: تسنیم
نظر شما