عبرت تاریخ

جنگ احد یکی از غزوه های مشهور رسول خدا(ص) بود که در دامنه کوه احد در چهار کیلومتری شمال مدینه و در شوال سال سوم هجری، بین مشرکان قریش و سپاه اسلام رخ داد. غزوه احد نبردی ‌است که در نزدیکی کوه احد در جنوب غرب...

خبرگزاری شبستان//قم

 

جنگ احد یکی از غزوه های مشهور رسول خدا بود که در دامنه کوه احد در چهار کیلومتری شمال مدینه و در شوال سال سوم هجری، بین مشرکان قریش و سپاه اسلام رخ داد.


غزوه احد نبردی ‌است که در نزدیکی کوه احد در جنوب غرب عربستان کنونی، میان سپاه مسلمان مدینه به رهبری پیامبر گرامی اسلام(ص) و سپاه مکه به رهبری ابوسفیان در گرفت. نبرد احد دومین رویارویی سپاه مکه با مسلمانان بود؛ در غزوه بدر که در سال سوم هجرت درگرفت، مسلمانان، سپاه مکه را شکست دادند.


علت نامگذاری جنگ احد
در مورد علت نامگیری کوه احد، برخی می‌ گویند به خاطر جدا بودن این کوه از سایر کوههای منطقه احد نامیده شد و برخی معتقدند محمد بخاطر علاقه به توحید و اشاعه آن نام آن کوه را احد نامید. (جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، چاپ ششم ، 1386، ص504.)


پیش از نبرد
پس از شکست خوردن بت‌ پرستان قریش در جنگ بدر، ابوسفیان عزاداری بر کشته ‌شدگان بدر را ممنوع کرد. ابوسفیان برای انتقام گرفتن از مسلمانان، از قبایل کنانه و ثقیف کمک خواست و سپاهی در حدود سه ‌هزار نفر از قبایل عرب فراهم شد.

 

جبیر بن مطعم، نیز غلام خود وحشی را به هند دختر عتبه بخشید؛ هند پیمان بست که اگر وحشی حمزه پسر عبدالمطلب را بکشد، او را آزاد خواهد کرد. ابوسفیان، خود رهبری جنگ را برعهده گرفت، فرماندهی سواره‌ نظام راست را به خالد پسر ولید و فرماندهی سواره ‌نظام چپ را به عکرمه پسر ابوجهل سپرد. پیاده ‌نظام وسط را هند دختر عتبه فرماندهی می ‌کرد.


درباره شیوه جنگ در بین یاران پیامبر اسلام(ص)، دیدگاه های گوناگونی پیش آمد. برخی از انصار به همراه عبدالله بن ابی می‌ خواستند در مدینه بمانند و از شهر دفاع کنند؛ اما جوانان مهاجرین می‌ خواستند سپاه مسلمانان مدینه را رها کرده و در بیرون شهر با دشمن روبه‌ رو گردند. پیامبر اسلام(ص) نظریه دوم را پذیرفت و تصمیم گرفت سپاه از شهر بیرون رود.


سپاه اسلام از مدینه بیرون آمده و به نزدیکی شوط رسید. عبدالله بن ابی با گروهی از همراهانش به مدینه بازگشت. پیامبر شب را در شیخان خوابید و محمد بن مسلمه را به پاسداری واداشت و دو دسته تیرانداز را روی تپه‌ای استقرار کرد و عبدالله بن جبیر را فرمانده آنان قرار داد.


پیشامدهای نبرد
ابوعامر اوسی که از پناهندگان به مکه بود، جنگ را آغاز کرد. در نبرد تن به تن، سهیل بن عمرو بر ابوعامر، علی بن ابیطالب(ع) بر طلحه بن ابی طلحه و زبیر بن عوام بر زید بن سعاد پیروز شدند. سرانجام نبرد سواره‌ نظام پیش آمد؛ سرانجام همه پرچمداران سپاه قریش یکی پس از دیگری کشته شدند و تنها خالد پسر ولید و سربازانش در هنگامی که مسلمانان در حال جمع‌آوری غنایم بودند، به آنها حمله آوردند. عمره دختر علقمه وقتی وضع حمله سربازان خالد را مشاهده کرد، پرچم را به دست گرفت و آن را بلند نمود و سپاهیان اطراف وی گرد آمدند. یکی از رزمندگان قریش به نام لیثی، مصعب بن عمیر را کشت و اشاعه داد که پیامبر را کشته ‌است.


فداکاری و شجاعت حضرت علی(ع)
ابن اثیر در تاریخ خود می نویسد:" پیامبر از هر طرف مورد هجوم دسته هایی از لشکر قریش قرار گرفت، هر دسته ای که به او حمله می آوردند علی(ع) به فرمان پیامبر به آنها حمله می برد و با کشتن بعضی از آنها موجبات تفرقشان را فراهم می کرد و این جریان چند بار در احد تکرار شد.


قریش از شجاعت و دلاوری مسلمانان در نبرد بدر آگاه بود. از این رو، تعداد زیادی از دلاوران خود را به عنوان حامل پرچم معین کرده بود. نخستین کسی که مسئولیت پرچمداری قریش را به عهده داشت طلحه بن طلیحه بود. وی نخستین کسی بود که با ضربات علی از پای در آمد. پس از قتل او پرچم قریش را افراد زیر به نوبت به دست گرفتند و همگی با ضربات علی از پای در آمدند: سعید بن طلحه، عثمان بن طلحه، شافع بن طلحه، حارث بن ابی طلحه، عزیز بن عثمان، عبد الله بن جمیله، ارطاة بن شراحبیل، صواب. با کشته شدن این افراد، سپاه قریش پا به فرار گذارد و از این راه نخستین پیروزی مسلمانان با فداکاری علی(ع) به دست آمد.( تفسیر قمی، ص 103؛ ارشاد مفید، ص 115 بحار ج 20، ص 15.)


حضرت علی (ع) در جنگ احد در دفاع از وجود پیامبر به قدری از جان‌گذشتگی کرد که در حین مبارزه شمشیرش شکست، پیامبر شمششیر خود را که ذوالفقار بود به او بخشید، تا به جهاد خود در راه خدا ادامه دهد؛ پرچمداران قریش که نه نفر بودند یکی پس از دیگری همگی به دست علی علیه السلام از پای در آمدند.
به پاس این فداکاری، امین وحی نازل شد و ایثار علی را نزد پیامبر ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می دهد. محمد وحی را تصدیق کرد وگفت:"من از علی و او از من است" سپس ندایی در میدان شنیده شد که مضمون آن چنین بود:"لاسیف الا ذوالفقار، ولا فتی الا علی" شمشیری چون ذوالفقار وجوانمردی همچون علی نیست."( کامل، ج 2، ص 107.)
در روایتی حضرت علی(علیه السلام) در جمع یاران خود درباره حضورش در احد می ‌گوید: "هنگامی که سپاه قریش به ما حمله کرد، انصار و مهاجر راه خانه خود را در پیش گرفتند ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسول الله دفاع کردم. آن‌گاه پیامبر بر زخم‌هایم دست کشید تا بهبود بیابد."


تعداد شهدای احد
مشهور در میان مورخان آن است که مجموع شهدای احد 70 نفر بوده است و اقوال غیر مشهوری هم وجود دارد که تعداد آنان را بیشتر و یا کمتر دانسته اند. به هر حال، چهار نفر آنان یعنی حضرت حمزه، عبداللّه بن جحش، معصب بن عمیر و شماس مخزومی از مهاجرین و بقیه از انصار بودند.


حمزه سید الشهدا
می توان گفت که اگر همه شهدای عزیز و همه شهدای اولین و آخرین، در یک صف و حمزه سید الشهدا به تنهایی در یک صف قرار گیرد، طبق فرموده رسول خدا، او بر همه این شهیدان، به جز انبیا و اوصیا، فضیلت و برتری خواهد داشت؛ "سَیّدُ شُهَداءِ اْلاَوَّلین وَ الآخِرین ما خَلا الأَنبیاءِ وَ الأَوصیاء"( کمال الدین، ج 1، ص 263)
آری، تنها او است که با لقب "افضل الشهدا" و "اسد اللّه و اسد رسوله" و "سید الشهدا" مفتخر و ملقب گردید. "وَعَلی قائمة الْعَرش مَکْتُوب؛ حمزة اَسَد اللّه وَ اَسَد رسوله و سیّد الشهداء"( بصائر الدرجات، ص 34؛ بحار الانوار، ج 27)


علل شکست مسلمانان
جنگ احد در دو مرحله مختلف انجام گرفت، در مرحله اول قریش شکست خوردند و در مرحله دوم شکست نصیب مسلمانان شد.
پس از شکست سختی که بر قریش وارد گردید، صحنه جنگ دگرگون شد، زیرا گروهی از مسلمانان که هزیمت دشمن را دیدند، به درون دره ای که مقر آنها بود حمله بردند و به جمع آوری غنیمت پرداختند. در این هنگام گروه تیراندازان که به دستور رسول خدا در دهانه دره پاس می دادند، علیرغم مخالفت فرمانده شان، عبدالله بن جبیر، به جز 10تن، به سوی مقر مشرکان برای غارت غنائم پایین آمدند.


خالدبن ولید، فرمانده اسب سواران قریش از این فرصت استفاده کرد و با همراهانش کوه را دور زد و عبدالله بن جبیر را با یاران اندکش به سادگی از سر راه برداشت، آنگاه از دهانه دره فرود آمد و مسلمانانی را که از همه جا بی خبر بر سر غنایم گرد آمده بودند به زیر شمشیر گرفت و از سوی دیگر زنان قریش صحنه گردان غائله شدند و از کوه سرازیر گشته موها را پریشان و گریبانها را چاک کردند و با پستانهای برهنه و فریادهای جنون آمیز، فراریان خود را بازگرداندند و حمله مجدّد دشمن آغاز شد! این اولین عامل شکست مسلمانان بود.


دومین عاملی که در شکست سپاه اسلام نقش داشت خبر کشته شدن رسول خدا بود. در گرماگرم جنگ و درگیری که پیامبر مجروح شد و در گودالی افتاد،"سراقه" فریاد برآورد:"محمد کشته شد" این خبر در میان سپاه شرک و در جبهه پریشان مسلمانان به سرعت برق پیچید و موجب شکست روحیه مسلمانان و تقویت روحی مشرکان گردید.


اینجا بود که گروهی از مسلمانان دست به عقب نشینی زدند و فرارشان شروع شد و به گفته "ابن عقبه" در میان این گروه آنچنان سردرگمی و از هم گسیختگی به وجود آمد که به جای دشمن به خودیها حمله می کردند و برادر مسلمان خود را مجروح می ساختند. (سمهودی، وفاء الوفا، ج1، ص286)


مورخان از جمله طبری صحنه این مرحله از جنگ را چنین توصیف می کند:"مسلمانان با پدید آمدن شکست و شایعه کشته شدن رسول خدا به سه گروه تقسیم شدند: تعدادی مجروح شده و از کار افتادند، بعضی استقامت ورزیدند تا به شهادت رسیدند و گروه سومی فرار کردند و جان به سلامت بردند. (طبری، تاریخ، ج2، ص377)


جـنـگ احد در حالى پایان یافت که تعدادى بین 65 تا هفتاد نفر از مسلمانان به شهادت رسیده، عده زیادى، از جمله پیامبر خدا(ص ) زخمى شده بودند. مشرکان در این نبرد 22 کشته از خود به جاى گذاردند و هیچ کدام از طرفین موفق به گرفتن اسیر نشدند. مـسـلمـانـان در جـنـگ احد به دلیل سرپیچى از فرمان پیامبر(ص) نتوانستند، پیروزى اولیه را نگه دارند و شکست خوردند، اما این شکست مقطعى بود. هر چند خسارت هاى مادى زیادى دیدند، ولى تـجـربه سازنده اى نصیب آنها شد.


در این نبرد، دندان رسول خدا شکست، 74 تن از مسلمانان از جمله حمزه سید الشهدا به شهادت رسیدند و بسیاری نیز مجروح شدند.


فردای شبی که پیامبر و سپاهش به مدینه برگشتند، دوباره از طرف خدا مامور شدند دشمن را تعقیب کنند. پیامبر اسلام، ابن ام مکتوم را جانشین خود در مدینه قرار داد و با پیشروی به‌سوی حمراء الاسد در هشت فرسخی مدینه، دشمن را از حمله مجدد به مرکز اسلام منصرف ساخت. ( دایرةالمعارف تشیع،‌ ج 1)


پس از نبرد
پس از پایان جنگ، دو سپاه از هم فاصله گرفتند. مسلمانان بیش از سه برابر اهل مکه کشته داده بودند. پیامبر گرامی اسلام بر کشته ‌شدگان احد نماز خواند و دستور داد آنها را به خاک بسپارند.


بازشناسی مؤمن از منافق
نبرد "احد"، مایه بازشناسی مؤمن از کافر شد زیرا پایداری در میدان نبرد و پیروی از دستور پیامبر(ص) نشانه ایمان و نقطه مقابل آن نشانه ضعف و یا فقدان ایمان است. چنانکه خداوند متعال در آیه 140 سوره آل عمران می فرماید:" وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا؛ ... تا خدا افراد با ایمان را بشناسد."


پایان پیام/
 

بیت اله احمدی

کد خبر 66670

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha