به گزارش خبرگزاری شبستان، در تمامي گفتارهاي چهارگانه هدف از اين مباحث توجّه دادن جامعهي اسلامي به عوامل بروز انحراف جامعهي صدر اسلام به منظور جلوگيري از تکرار فاجعهي عاشورا در دوران معاصر است.
در صفحاتی از کتاب می خوانیم:«اوّلين عبرتى كه در قضيّهي عاشورا ما را به خود متوجّه مىكند، اين است كه ببينيم چه شد كه پنجاه سال بعد از درگذشت پيغمبر (صلواتاللهوسلامهعليه)، جامعهي اسلامى به آن حدّى رسيد كه كسى مثل امام حسين(عليهالسّلام)، ناچار شد براى نجات جامعهي اسلامى، چنين فداكارىاى بكند؟ اين فداكارى حسين بن على(عليهالسّلام)، يك وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ يك وقت در قلب كشورها و ملّتهاى مخالف و معاند با اسلام است؛ اين يك حرفى است. امّا حسين بن على(عليهالسّلام)، در مركز اسلام، در مدينه و مكّه ـ مركز وحى نبوى ـ وضعيّتى ديد كه هرچه نگاه كرد چارهاى جز فداكارى نداشت؛ آن هم چنين فداكارى خونينِ با عظمتى! مگر چه وضعى بود كه حسين بن علی(عليهالسّلام)، احساس كرد كه اسلام فقط با فداكارى او زنده خواهد ماند، والّا از دست رفته است؟! عبرت اينجاست. روزگارى رهبر و پيغمبر جامعهي اسلامى، از همان مكّه و مدينه پرچمها را مىبست، به دست مسلمانها مى داد و آنها تا اقصى نقاط جزيرةالعرب و تا مرزهاى شام مىرفتند؛ امپراتورى روم را تهديد مىكردند؛ آنها از مقابلشان مىگريختند و لشكريان اسلام پيروزمندانه برمىگشتند؛ كه در اين خصوص مىتوان به ماجراى «تبوک» اشاره كرد. روزگارى در مسجد و معبر جامعهي اسلامى، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پيغمبر با آن لحن و آن نَفَس، آيات خدا را بر مردم مىخواند و مردم را موعظه مىكرد و آنها را در جادّهي هدايت باسرعت پيش مىبرد. ولى چه شد كه همين جامعه، همين كشور و همين شهرها، كارشان به جايى رسید و آن قدر از اسلام دور شدند كه كسى مثل يزيد بر آنها حكومت مىكرد؟! وضعى پيش آمد كه كسى مثل حسين بن على(عليه السّلام)، ديد كه چارهاى جز اين فداكارى عظيم ندارد! اين فداكارى، در تاريخ بىنظير است. چه شد كه به چنين مرحلهاى رسيدند؟ اين، آن عبرت است. ما بايد اين را امروز مورد توجّه دقيق قرار دهيم»
این کتاب شامل چهار سخنراني، رهبر معظّم انقلاب اسلامي است که با توجّه به موضوع مشترک تمامي آنها يعني تبيين و تحليل زمينهها و عوامل مؤثّر در بروز حادثهي عاشوراي سال شصت و يک هجري قمري در کربلا اينک به صورت مجموعه منتشر ميشود.
نظر شما