خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: " در مقام بصیرت عظمای حضرت اباعبدالله(ع) دو شاخصه وجود دارد: یكی اینكه در چشم امام خدا بسیار بزرگ است، و دیگر اینكه معاویه و یزید بسیار كوچك اند. از كوچكی آنها همین بس كه به كاخ ها می پردازند و لذا هرچه كاخ بیشتری بسازند حقارت خودشان را بیشتر می نمایانند. اینجاست كه جایی برای هیبت یزید در چشم امام نمی ماند، و امام با تمام امیدواری و راحت تر از هركاری، مبارزه با یزید را برای خود وظیفة مباركی می دانند و آن مقابله را عین زندگی می شناسند."
آنچه در ادامه می آید بخش سوم سلسله مطالبی با عنوان فرهنگ عاشورا در برابر پوچی ها برگرفته از کتاب "کربلا مبارزه با پوچی ها" اصغر طاهرزاده پژوهشگر دینی است.
ما با اشتغالات رنگارنگ پوچی خود را پنهان می کنیم
آیا شما برای این جوانان كه در آتش پوچی دارند خاكستر می شوند نگران نیستید؟ آیا درمان این پوچی را جز باید از راه محتوا دادن به زندگی پیدا كرد؟ بهترین درمان ها برای نفله نشدن، راه حسین(ع) است. یعنی عشق حسینی برای نجات دین از خطراتی كه دین را تهدید می كند، راه نجات از پوچی هاست؛ چراكه معنی دادن به زندگی در مكتب حسین(ع) به نحوی كمالیافته به صحنة زندگی بشر آمده است.
این ماییم كه با اشتغالات رنگارنگ، پوچی های خود را پنهان می كنیم، ولی بسیاری از جوانان ما بهجهت روح آزادی كه دارند نمی توانند بی جهت خود را به چیزی مشغول كنند كه ما خود را به آن مشغول كردهایم، بلكه پوچی های رو در روی خود را می شناسند و به واقع راهی می خواهند كه بدون پنهان كردن پوچی ها، واقعاً از پوچی ها رها شوند، و آن راه، راه حسین و عشق حسین (ع) و خود را به اسلام سپردن از طریق حسین(ع) است و این یعنی احیاء شدن؛ یعنی حضور و ظهور و شور و شعور حسینی در خود و در جامعه، إنشاءالله.
راز بصیرت عظمای اباعبدالله (ع) کجاست؟
در مقام بصیرت عظمای حضرت اباعبدالله(ع) دو شاخصه وجود دارد: یكی اینكه در چشم امام خدا بسیار بزرگ است، و دیگر اینكه معاویه و یزید بسیار كوچك اند. از كوچكی آنها همین بس كه به كاخ ها می پردازند و لذا هرچه كاخ بیشتری بسازند حقارت خودشان را بیشتر می نمایانند. اینجاست كه جایی برای هیبت یزید در چشم امام نمی ماند، و امام با تمام امیدواری و راحت تر از هركاری، مبارزه با یزید را برای خود وظیفة مباركی می دانند و آن مقابله را عین زندگی می شناسند.
اگر خواستید بفهمید امامحسین(ع) برای مقابله با چه فرهنگی به صحنه آمده است، باید معاویه را بشناسید. گفتیم كه معاویه در شام با فرهنگ رُم باستانی، هم اندیشه شده و با مبانی آن اندیشه به جنگ اسلام آمده است. در شام، مسیحیت متعصب خالی از محتوی كه تحت لوای اسلام نیامد، همراه با فرهنگ رُمیانِ مشرك و عصبیّت اموی، به سركردگی معاویه همهوهمه درهم آمیخت و به جنگ فرهنگ نبوی و علوی آمد و در بحث گذشته تا حدّی روشن شد كه تنها راه مقابله با چنین دشمنی آن هم با این خصوصیات، پیروی از راه و حكمت عالیة حسینی است، و امیدواریم كه شما عزیزان از سر تحقیق به مسئله بنگرید و نه از سر احساسات دینی و متوجّه این دیدگاه حسینی بشوید كه خدا در چشمش بزرگ و فرهنگ غربزده معاویه ای در چشمش حقیر است و این رمز پیروزی بود و هست.
شما ظالمان را در مقام خود جای دادید، و امور خدا را به آنها واگذاشتید
وقتی بشر وضع جبّارانه و اسارت در چنگال روزگار را پذیرفت دیگر حُسن ظنّ به خدا و توكّل و نشاط دینی به پریشان فكری و پوچ انگاری تبدیل می شود، و حسین(ع) در چنین شرایطی حكم زمانه را محكوم و حكم خدا را حاكم دانست و سران جامعة اسلامی را به نپذیرفتن حكم زمانه دعوت كرد.
حضرت در مكّه در سرزمین منا در خطبة خود به عدّه ای از صحابه - به اصطلاح بزرگان دین- فرمودند: خداوند به شما احترامی داده است كه نگذارید حكم زمانه برحكم عهد محمدی (ص) حاكم شود. مگر نمی بینید عهد پیامبر (ص) را منسوخ می كنند! از چه نشسته اید، مال هایتان را گرفته اید و به احترامی كه در جامعه به شما می گذارند دل خوش كرده اید و ساكت شده اید در حالی كه دین پیامبر را بی رنگ كرده اند؟ مگر نه اینكه بزرگان دین با امربه معروف و نهی از منكر دین را نگه می دارند؟ چرا بر حكم زمانه ای كه می خواهد زمانه غیر دینی را حاكم كند اعتراض نمی كنید؟ پیمان های خدا شكسته شده، و شما هراسی نمی كنید؟... به مداهنه و سازش با ظالمان، خود را آسوده كرده اید. همة اینها منكراتی است كه خداوند امر كرد كه از آن جلوگیری كنید و شما از آن غافلید... شما ظالمان را در مقام خود جای دادید، و امور خدا را به آنها واگذاشتید... آنها را بر این مقام مسلط كرده اید، و فرار شما از مرگ و علاقه مندی تان به زندگی ای كه از شما جدا خواهد شد، ضعفا را زیردست آنها كرده است.
و حضرت حسین(ع) بزرگان و خواص آن زمان را متوجّه وظیفه خود نمودند و علّت مشكلات جامعه را برای آنها باز كردند تا گرفتار تحلیلهای زبونانه معاویهپسند نگردند و مسائل و مشكلاتی را كه باید نخبگان جامعه حل كنند، به سرنوشت مردم حواله ندهند.
مقابله كاخ سبز با ارزش های دینی
معاویه با ساختن كاخ سبز، فرهنگ ارزشی جامعه را تغییر داد، یعنی از آن به بعد دیگر«بزرگی» به داشتن ساختمان های باشكوه است، نه به ایمان ژرف و عمیق. و حسین(ع) بنا دارد این نظام ارزشی را تغییر دهد تا انسان در نظام ارزشی دروغین معاویه اسیر زمین و سنگ و گچ بُری نگردد و از آسمان و ملكوت و خدا باز بماند، و در پوچیِ زندگی دست و پا زند، و در آن حال نه می تواند زندگی پیشنهادی معاویه را بپذیرد، و از عهد محمدی(ص) كه خاطرهاش هنوز در ذهن ها بهجا مانده است، كاملاً فاصله بگیرد، و نه می تواند در چنان شرایطی كه نظام ارزشی معاویه در جامعه بهوجود آورده، به عهد دینی برگردد.
امام در موقعیتی نسل موجود را درك كردند كه معاویه شرایطی ساخته بود تا آن نسل نه جرأت و همّت زیرپا گذاشتن نظام دروغین معاویه را داشته باشد و نه همّت برگشتن همه جانبه به عهد دین محمّدی را؛ نه بر اساس اطلاعاتی كه از گذشته داشتند می توانستند دل از عهد دینی بركنند و نه میتوانستند به خودیخود به آن عهد بازگردند و لذا لازم بود به آن نسل در آن شرایط كمك شود تا همّت برگشت به عهد محمّدی برایشان ممكن گردد وگرنه در چنگال ارزشهای اموی-رُمی متوقّف و پوچ می شدند، حسین(ع) راه برگشت را به آنها نشان داد و آنان را به آن عهد دعوت كرد.
حتّی اگر مسئله به شهادت ختم شود باز تنها راه نجات، همان راه حسینی یعنی بازگشت به عهد دینی است، و جرأت شهید شدن در این راه خدمت بزرگی است به ملّتی كه می خواهد انتخاب بزرگ داشته باشد، چراكه اسیر پوچانگاری معاویه ای شدن، نه چارة درد است و نه امكان تحمّل آن در ذات و فطرت انسان موجود می باشد. اینجاست كه اگر احیاء خود را می خواهی باید خیلی از چیزها را فدا كنی. این حیله و القای معاویه بود كه هم می توان دیندار بود و هم بر عهد معاویه ای پابرجا؛ این خود غفلت از ریشهایترین ابعاد روحانی انسان است و حسین(ع) نشان داد كه عهد دینی با عهد معاویه ای سازگار نمی باشد و جمع بین این دو ممكن نیست. انسان در عهد معاویه ای از خانه امن بقاء در بندگی بیرون خواهد ماند، وگرنه حسین(ع) هم بدون معارضه با معاویه به عهد دینی خود مشغول میگشت.
نظر شما