به گزارش خبرگزاری شبستان آیت الله جوادی آملی، مفسر برجسته قرآن کریم و از مراجع عظام تقلید در کتاب شریف «امام مهدی علیه السلام، موجود موعود» می نویسد:
ناامنی، ظلم، تجاوز و تعدی، آفات ویرانگر اجتماعی است که محصول بی عدالتی است. در جامعه ای که حق باز ستانده نمی شود و صاحبان زر و زور مانعی را بر سر راه کامجویی های خود نمی بینند، امنیت اجتماعی و فراگیر، رویایی است که تعبیر روشنی نخواهد داشت.
آن هنگام که حکومت حق و عدل مهدوی پرچم می افرازد و سرود توحید می سراید و عدل و حق را می گستراند، اثری از ناامنی و ظلم و تجاوز نخواهد ماند، چرا که حقجویان امّت نبوی که با آن وجود گرامی بیعت کرده و به برکت حضرتش از کمال عقل و روح استغنا برخوردار گردیده اند، هم عادلانه رفتار خواهند کرد و هم عدالت و امنیت مدینه مهدوی عجل الله تعالی فرجه را پاس خواهند داشت: «فمن بایعه و دخل معه و مسح علی یده و دخل فی عقد اصحابه کان آمناً»(1)
در عصر ظهور او عدالت به شکل همه گیر اجرا می شود، به گونه ای که هیچ یک از شهروندان دولت جهانی مهدوی عجل الله تعالی فرجه از امنیت و عدالت محروم نمی ماند. امام عصر علیه السلام اموال عمومی و امکانات حکومتی را بر اساس استحقاق شهروندان و مطابق قانون آسمانی وحی، عادلانه پخش می کند، بی آنکه رابطه و تحزّب تعیین کننده استحقاق افراد باشد؛ چنان عدالتی که خوب و بد، نیکوکار و بدکردار را یکسان می پوشاند: «إذا قام قائمنا فانّه یقسّم بالسّویه و یعدل فی خلق الرحمن البّر منهم و الفاجر. (2)
قوانین و احکام معطّل اسلام را احیاء می کند و احکامی را که زمینه اجرای آنها فراهم نبوده است، مانند تعلق ارث بر اساس ایمان، به جایگاه اجرا خواهد گذارد: «انّ الله تبارک و تعالی اخی بین الارواح فی الأظلّة قبل أن یخلق الأجساد بألفی عام، فلو قد قائمنا أهل البیت، لورّث الأخ الذی آخی بینهما فی الأظلّة و لم یورّث الخ من الولادة.» (3)
برخی حدود و قوانین که همواره در تاریخ به ادله مختلف تعطیل شده بود، دوباره احیا و اجرا می گردد: عن أبی عبدالله علیه السلام: «دمان فی الاسلام حلال من الله لا یقضی فیهما أحد؛ حتی یبعث الله قائمنا أهل البیت. فاذا بعث الله عزّوجلّ قائمنا اهل البیت حکم فیهما بحکم الله لا یرید علیهما بیّنة الزانی المحصن یرجمه ومانع الزکاة یضرب عنقه؛(4)
گوئیا آن (امر جدید) که به نقل برخی روایات، امام عصر علیه السلام به آن دعوت می کند، مجموعه ای از بیان احکام واقعی در برابر احکام ظاهری و احیاء و اجرای احکام متروک و قوانین معطل مانده دین خداست که چون آن حضرت(عج) بدان ها قیام می کند، برخی می پندارند دین جدیدی آورده است: عن أبی جعفر علیه السلام أنّه قال: «إنّ قائمنا إذا قام دعا الناس إلی امر جدید، کما دعا الیه رسول الله صل الله علیه وآله وانّ الاسلام بدأ غریباً و سیعود غریباً کما بدأ، فطوبی للغرباء». (5)
گواه این مدعا پاسخ امام صادق علیه السلام به پرسش عبد الله بن عطاست که از سیره حضرت ولی ّعصرعجل الله تعالی فرجه پرسیده بود. ایشان فرمودند که: «عمل به سیره رسول خدا(ص)، انهدام سنت های جاهلی و امور خرافی و عرضه اسلام به شکلی نو و جدید شاخص های اساسی، سیره آن حضرت(عج) است: سألته عن سیرة المهدی عجل الله تعالی فرجه کیف سیرته؛ فقال: «یصنع کما صنع رسول الله صل الله علیه وآله یهدم ما کان قبله، کما هدم رسول الله صل الله علیه وآله أمرالجاهلیة و یستأنف الاسلام جدیداً»(6)
آن حضرت(عج) ماموریتی ویژه در اقامه عدل و احقاق حق مظلومان بر دوش دارد و بر همین اساس، متفاوت از اجداد و پدران گرامی اش که در منازعات قضایی بر اساس استناد به شهادت و قسم، به ظاهر حکم می کردند؛ او به واقع حکم می کند: عن أبی عبدالله علیه السلام: «لا تذهب الدنیا حتی یخرج رجل منی یحکم بحکومة آل داود و لا یسأل بینّة، یعطی کلّ نفس حقّها». (7)
عصر ظهور و حاکمیت آخرین حجت الهی را می توان عصر عزت و سربلندی مظلومان و خواری و شکست نهایی ستمگران دانست، چون در اعصار گذشته، یا سیاست های حاکمان جور و کفر، عرصه را بر امامان هدایت تنگ کرده و بسته بود؛ یا بیعتی از خویش را بر وجود مبارکشان تحمیل کرده بود و آنان نیز به اقنضای مصالح اسلام و مسلمانان آن را مراعات می کردند، اما چون آن حضرت(عج) ظهور و حکومت حق را تاسیس کند، هیچ بیعتی از کسی بر عهده ندارد و در برابر هیچ طاغوتی متعهد نیست، از این رو، با هیچ ستمگری مسامحه یا مصالحه نمی کند و جز از در هدایت یا تسلیم آنها از چیز دیگری سخن نمی گوید. عن أبی عبدالله علیه السلام: «یقوم القائم و لیس لأحد فی عنقه عهد ولاعقد ولابیعة». (8)
آن گاه در برابر معاندان حق ستیز که جز ظلم و جهل و استثمار ثمر دیگری ندارند، تیغ انتقام می کشد و در مقام مظهریت اسم «منتقم» الهی از آنان انتقام می کشد و مایه تشفی دل های رنج دیده و ستم کشیده مومنان می گردد: «و هو الحجة الذی یملأ الارض قسطاً و عدلاً و یشفی صدور قوم مومنین». (9)
پی نوشت ها:
1.علل الشرایع، ج 1، ص113
2.همان ص 192
3.من لایحضره الفقیه، ج4، ص352
4. الکافی، ج 3، ص 503
5.الغیبة نعمانی، ص 320
6.همان، ص 320
7.الکافی، ج1، ص 398
8.همان
9.کفایة الاثر،ص69؛ بحارالانوار، ج 36،ص 303
نظر شما