خبرگزاری شبستان// گیلان
هر چند تنفس در این هوا شکنج آور است اما بر اساس شواهد، اقدامات عملی برای رفع این معظل، کاربردی به نظر نمی رسد و وعده های مسئولان بوی عملی شدن نمی دهد.چرا که همچنان دود برجو منطقه جولان داده و مردم را مجبور کرده تا برای استفاده از اکسیژن، روش سهمیه بندی را در پیش گیرند.
از وقتی گیلان به عنوان قطب گردشگری و کشاورزی، معرفی شد، قبر این دو صنعت، در گیلان کنده شد: کشاورزی نه تنها رونق نگرفت، بلکه دودش همین چند عدد گردشگر را هم برای همیشه از منطقه فراری داد.
از قدیم گفته اند "بر روی قبری که مرده ندارد، فاتحه نمی خوانند."، قبر این دو صنعت که کنده شده، بوی تعفن این دو مرده همه، همه جا به مشام می رسد، اما کسی پیدا نمی شود تا دفنشان کند لا اقل با خواندن فاتحه ای صوابی نصیب این استان شود.
از سال گذشته، تلاش خبرگزاری ها برای انعکاس اخبار این چالش و مضرات دود ناشی از سوزاندن ضایعات برنج، افزایش یافته وگاه گاهی نیز در اخبار صدا و سیما به این مسئله پرداخته شده است اما کسی به فکر این نیفتاد که آیا ممکن است کشاورزان روستایی که پس از برداشت طاقت فرسای برنج در روز، و حساب و کتاب ضرر و زیان جیب سوراخ شده شان، فرصت می کنند بروند سراغ کامپیوتر شخصی واز سایت، اخبار مضرات دود ناشی از ضایعات را مطالعه کنند و یا وقت شان اضافه می آید که شب لا اقل به شهر آمده و بنشینند با فراق بال روزنامه های روز را ورق زده و شاهد انعکاس شاهکار خود، در رسانه ها باشند و ببینند که چقدر معروف شده اند و همه راجع به آنها حرف می زنند؟
مطمئنا اگر بدانند چقدر به مسائل کشاورزی و مشکلات آنها بها داده شده، سر از پا نمی شناسند.
دانشگاه گیلان از آمار حاد شدن بیماری های تنفسی در گیلان و مراجعه بیماران آسمی به بیمارستان به دلیل تنفس هوای نامطلوب شهر، خبر می دهد، خبرنگاران دوباره دست به قلم شده اند و اخبار صدا و سیما نیز چندی پیش با مدیر جهاد کشاورزی در خصوص مضرات سوزاندن ضایعات برنج مصاحبه تلفنی داشت.
اما این مصاحبه تلفنی، کمی بوی جک می داد، چرا که در این مصاحبه سوال نشد که اقداماتی که قرار بود سال گذشته برای توقف این معضل به صورت جدی دنبال شود، چرا در عمل، صورت نگرفت و اگر انجام گرفت، چرا هنوز در حال دود خوردن هستیم و کسی به کسی نیست؟
البته بی انصافی نشود که دوباره از مدیر کل جهاد کشاورزی در گفتگوی ویژه خبر دعوت شد و در این گفتگو از چه شد و چه می خواهد بشود سوالاتی تکرای، پرسیده شد.
مدیر کل نیز از اقدامات تکراری در حال انجام، از جمله به راه اندازی مراکز خرید کاه و کولش کشاورزان، خدمات بسته بندی ضایعات برنج توسط دستگاه، اشاره کرد و در آخر برای کشاورزان خط و نشان کشید که اگر ضایعات برنج را بسوزانند، دیگر تحت پوشش بیمه کشاورزی قرار نمی گیرند؟
پس تا سال آینده خدا به داد وضعیت کشاورزی و کشاورزان برسد از الان باید برای آذوقه سال آینده برنج فکری کرد.
ظاهرا چه در سال گذشته و چه در سال جاری، اقدامات اذعان شده، یا مقطعی بوده و یا فقط در چند جای خاص انجام گرفته است چرا که به اظهار بسیاری از کشاورزان، هیچ کس به سراغ شان برای خرید نیامده و از این کارها هم اطلاعی نداشتند.
خدا پدر استاندار اسبق را بیامرزد که لااقل وقتی دید باید بار بندیل غزل خداحافظی را بخواند، خودی نشان داد و چکمه ای پوشید و شخصا به مزارع رفت و کار فرهنگ سازی را در دست گرفت و برای مدیران کشاورزی، خط و نشان کشید، مدیران کشاورزی هم در دلشان ریسه رفتنند که "پدر بیامرز تو که ماندنی نیستی، حالا کو تا سال آینده."
حالا امسال همین خط و نشان را مدیرجهاد کشاورزی برای کشاورزان کشید و اما عکس العملی از طرف کشاورزان مشاهده نشد. شاید با خودشان گفتتند" این همه ما فریاد کشیدیم گوش شنوایی پیدا نشد حالا شاید صدای دود هایمان چشمان کسی را بیدار کند.
امروز به دلیل هوای طاقت فرسای دیشب، با عصبانیت و سر درد شدید به سراغ یکی از کشاورزان به نام حاج علی رفتم. در خانه اش نبود، گفتتد از صبح با حالت زار به مزرعه رفته آب تمام محصولش را از بین برده است، توی دلم گفتم ای داد و بیداد خدا به داد برسد که با آتش زدن ایعات خیس برنج، چه خفقانی نصیب ما شود.
آدرس مزرعه را گرفتم و رفتم سراغش، وقتی او را در مزرعه دیدم کمی مردد شدم که چه کار کنم. ولی بعد با جرات رفتم جلو و گفتم :حاج علی، تو را به انصافت این کاه و کولش خیس را آتش نزن، داریم خفه می شویم. مگر نشنیدی که گفتند: اگر بیایند ببینند، سال آینده بیمه، نمی شوی؟
جلو تر رفتم و گفتم: من می خواهم از این کار کشاورزان گزارش مستقیم بگیرم و انتقادی کار کنم.
وقتی این حرفم را شنید، با" داره ای" که دستش بود جلو آمد و گفت: جلو نیا. تو که سهل هستی، اگر هر مدیر کلی اینجا بیاید پایش را "وارجینا"(قلم می کنم)می کنم، محصولم از بین رفته، خانه خراب شدم، حالا بیمه کردنش چه گلی به سر می زند که بیمه نکردنش باشد، پول بیمه کردنم کجا بود؟
خواستم دلیل و منطق بیاورم و بگویم که دلیل حال خراب امروزش، کوتاهی دیروزش است، که جرات نکردم ادامه دهم و از مزرعه بیرون زدم.
حال باید بنشینیم و تا سال آینده ببینیم کدام اقدام عملی می شود و کدام کشاورز مجاب و راضی. و یا چند بیمار تنفسی به جمع بیماران افزوده می شود و گردشگران، چه جایگزینی برای این زیبای خفته در دود، می یابند.
پایان پیام/
نظر شما