خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "ما چیزی واجب تر از حفظ جان در شریعت اسلام نداریم . شما توجه کنید نماز که اوجب واجبات است وقتی پای جان در میان باشد می توان شکست یا حج که این همه مهم است و سفارش شده وقتی پای جان در میان باشد می شود نیمه تمام رها کرد. از این زاویه هرگونه صدمه و آسیب رساندن به بدن و جان در اسلام معصیت و خطای بزرگی است، چه جان خودتان باشد و چه جان دیگران. حالا شما وقتی سیستم ترمز خودرویت را تست نمی کنی و با خودرویی که استاندارد نیست به جاده می زنی در واقع آگاهانه جان خودت را به مخاطره می اندازی، جانی که حفظ آن این همه سفارش شده است. یکی می بیند که لاستیک های خودرویش صاف است اما می گوید حالا این 200 کیلومتر اتفاقی نمی افتد. این از نظر فرهنگ اصیل اسلامی قابل قبول نیست. همه این ها هم به نوع تربیت و فرهنگ ما برمی گرد که ما نتوانستیم چنین باوری را در میان کودکان، نوجوان ها و جوان هایمان ایجاد کنیم که جان بسیار بسیار محترم است و این باور بخشی از پوست و گوشت و استخوان آن ها نشد که اگر در این چهل سال این اتفاق می افتاد کسی در بزرگسالی نمی توانست این باور را از آن ها دور کند."
آنچه در ادامه می آید گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین محمد الله اکبری، کارشناس تاریخ تشیع و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره رابطه میان حوادث بالای رانندگی در کشور و زیست اخلاقی و اسلامی است.
مدتی است که احساس می کنیم میزان حوادث در ایران به ویژه حوادث رانندگی رو به فزونی گرفته است و در مقام مقایسه گفته می شود هر هفته در ایران به اندازه سرنشینان یک هواپیمای پهن پیکر تلفات جاده ای - کشتار - داریم یعنی انسان هایی که در جاده ها قربانی می شوند. من ارتباط این موضوع را با مسأله اخلاق و رفتار دینی و اخلاقی می خواهم بسنجم که آیا این میزان از حوادث با جامعه ای که ادعا می کند یک جامعه اسلامی است یا به آن سمت حرکت می کند تناسبی دارد؟
شما که در رسانه هستید و خبرها را از نزدیک دنبال می کنید می بینید در همین چند روز اخیر چه توفان سهمگینی در آمریکا آمد و چند ایالت این کشور را به شدت درگیر کرد اما وقتی شما به آمار تلفات این توفان ها نگاه می کنید می بینید یا تلفاتی نداشته یا بسیار بسیار ناچیز بوده است. شما حالا به کشور خودمان نگاه کنید که هیچ توفانی نیامده در همین 24 ساعت اخیر چند نفر قربانی شده اند.
مشکل کجاست؟
مشکل ما در فرهنگ، تربیت و باور است. ما در این 40 سال سعی کردیم که جسم و تن و کالبد آدم ها را حالا یا با رضایت یا با زور تغییر بدهیم نه روان و باور آدم ها را. ما برای اصلاح فکر و اندیشه هیچ کاری نکردیم یا نتوانستیم یا برنامه ای به این منظور نداشتیم. کاری که در مهدکودک و دبیرستان باید درست می شد حالا می خواهیم به ضرب و زور با جریمه های سنگین اصلاح کنیم اما جواب نمی دهد. شما بگویید این جریمه های سنگین توانسته از میزان تلفات رانندگی کم کند؟ آیا بازدارنده بوده است؟
یک نکته ای در این باره وجود دارد. نگاه ما به موضوع جان در فرهنگ اسلامی و دینی چیست؟ می خواهم عرض کنم یک بخشی از این حواث به کم اهمیت گرفتن جان برمی گردد. یعنی من وسیله نقلیه ام را چک نکرده به جاده می روم. راننده خواب آلود در آن حالت رانندگی می کند. راه های ما با کم اهمیت گرفتن جان ها استاندارد ساخته نمی شود. آیا جان در فرهنگ اسلامی متاعی بی ارزش است که ما این گونه رفتار می کنیم؟
در تدبیر دستگاه خدا، حق حیات یک نعمت بسیار بزرگ است. خدایی که انسان را آفرید اتلاف جان انسان را چه به دست خود یا به دست دیگران باشد جزو بزرگ ترین گناهان و معاصی برشمرد. به خاطر همین است که خداوند می فرماید اگر جان یک انسان را نجات بدهی و انسانی را احیا کنی انگار که همه انسان های زمین را نجات داده ای و اگر کسی را به ناحق کشتی، در واقع جان همه انسان ها را به ناحق گرفته ای. این ارزش حیات و جان از دیدگاه اسلامی است. حیات به ما هو حیات که در این دنیا بسیار هم کوتاه است از مهم ترین نعمت هایی است که خداوند به انسان داده و از این نظر مراقبت از خود، جان خود و جان دیگران اوجب واجبات است.
من به شما عرض کنم ما چیزی واجب تر از حفظ جان در شریعت اسلام نداریم . شما توجه کنید نماز که اوجب واجبات است وقتی پای جان در میان باشد می توان شکست یا حج که این همه مهم است و سفارش شده وقتی پای جان در میان باشد می شود نیمه تمام رها کرد. از این زاویه هرگونه صدمه و آسیب رساندن به بدن و جان در اسلام معصیت و خطای بزرگی است، چه جان خودتان باشد و چه جان دیگران. حالا شما وقتی سیستم ترمز خودرویت را تست نمی کنی و با خودرویی که استاندارد نیست به جاده می زنی در واقع آگاهانه جان خودت را به مخاطره می اندازی، جانی که حفظ آن این همه سفارش شده است. یکی می بیند که لاستیک های خودرویش صاف است اما می گوید حالا این 200 کیلومتر اتفاقی نمی افتد. این از نظر فرهنگ اصیل اسلامی قابل قبول نیست. همه این ها هم به نوع تربیت و فرهنگ ما برمی گرد که ما نتوانستیم چنین باوری را در میان کودکان، نوجوان ها و جوان هایمان ایجاد کنیم که جان بسیار بسیار محترم است و این باور بخشی از پوست و گوشت و استخوان آن ها نشد که اگر در این چهل سال این اتفاق می افتاد کسی در بزرگسالی نمی توانست این باور را از آن ها دور کند.
برای اصلاح این رویه چه می توان کرد؟
ما تقریبا 16 سال پیش بود که طرحی به یکی از موسسات حوزوی برای کاهش هزینه های دولت در حوزه جرم و جنایت دادیم. پیشنهاد ما این بود: شما که هر سال برای گسترش فضاهای قضایی و انتظامی از دادگستری ها و کلانتری ها بگیرید تا استخدام های پلیس و قاضی و چه و چه هزینه می کنید شما که این همه مجبورید دیوار بلند بسازید، بخشی از این بودجه ها را بدهید به عده ای از پژوهشگران که بیایند سیره معصومین (ع) را استخراج کنند و در قالب های متنوع از جمله فیلم و سریال و عکس و ... عرضه کنند چون من بر این باور بودم و هستم که به هر اندازه ای که مردم با سیره اهل بیت (ع) آشنا شوند از میزان جرم و جنایت کاسته خواهد شد و بار این هزینه های سنگین از روی دوش دولت برداشته خواهد شد.
خب شما که نمی توانید صرفا با برخورد فیزیکی امور را به سامان برسانید. بله در یک جایی برخورد فیزیکی حتما باید اتفاق بیفتد و حتی اگر من بودم به جای این که ابزار تخلف - خودرو - را متوقف کنم و ببرم پارکینگ و راننده متخلف آزاد باشد راننده را توقیف می کردم چون ابزار تخلف که فی نفسه اراده ای از خود ندارد. حالا ما اگر می آمدیم و بخشی از این بودجه ها را در نهادهای فرهنگی صرف می کردیم نه این که بودجه حیف و میل شود نه این بودجه صرف تصمیم سازی و سیاست گذاری می شد آن وقت می توانستیم امیدوار باشیم که تحولی در این زمینه روی دهد. ما عمیقا بر این باور هستیم که اگر سیره اهل بیت (ع) در این زمینه با زبانی روشن و گویا در اختیار جامعه به ویژه آن ها که از انعطاف بیشتری در فرهنگ سازی برخوردارند یعنی کودکان و نوجوان ها و جوان ها قرار بگیرد از میزان حوادث مصیبت بار در جامعه کاسته خواهد شد.
نظر شما