به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: مراسم رونمایی از کتاب «آفاق معرفت در سپهر معنویت: گفت وگوی حامد زارع با غلامحسین ابراهیمی دینانی» عصر دوشنبه، 20 شهریور در سالن اندیشگاه کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
در این مراسم غلامحسین ابراهیمی دینانی، منوچهر صدوقی سها، شهین اعوانی، محمدرضا زائری، حسین کلباسی اشتری، کریم فیضی سخنرانی کردند.
بنابر این گزارش، حجت الاسلام محمدرضا زائری، کارشناس فرهنگی طی سخنانی در این مراسم اظهار کرد: من بیش از هر چیز به دلیل ارادتی که به دکتر دینانی دارم در اینجا حاضر شدم. بیشتر با دل آمدم و اگر از من بپرسند چرا و ارادت تو به استاد از کجا نشات می گیرد خواهم گفت که علت در اصراری است که دکتر دینانی به گفت وگو کردن دارد.
وی ادامه داد: در روزگاری که زوال اندیشه و تن آسایی را شاهدیم، توجه به اندیشه بزرگ ترین خدمت به این نسل و نسل آینده است، لذا حرکت دکتر دینانی خدمت به آینده و نسل آینده است.
زائری تصریح کرد: احساس می کنم ماندگاری دین به ماندگاری اندیشه است. در آیین ما اندیشیدن از نظر شرعی وظیفه است. اتفاقا جوان نسل جدید که هم سطح و متناظر می خواهد به دنبال گفت وگو است و به آن نیاز دارد.
وی با بیان اینکه دکتر دینانی موضوعات فلسفی و فکری را به سطحی آوردند که مخاطب بتواند درک کند، تاکید کرد: این یک ارزش است و ما باید برای مخاطب امروز از این منظر وارد شویم. منادیان دین شاید فراموش کرده اند که باید کنار انسان بنشینند نه بالاتر از او. پیامبران کنار انسان ها می نشستند ولی منادیان دین بالاتر از انسان می نشینند و نسل امروز نمی پذیرد.
زائری گفت: کار دینانی آن است که می گوید می خواهم گفت وگو کنم. این خدمت بزرگی است که او در حوزه فکر و اندیشه دارد، ما در حوزه فکری خودمان بیشتر سراغ انتزاعیات رفته ایم که بسیاری از اوقات با واقعیات روزمره مخاطب ارتباطی ندارد. شاید اگر امروز به فلسفه اسلامی در غرب توجه نمی شود علت همین باشد که غرب فلسفه را با مسائل روز شروع کرد.
وی اظهار کرد: متاسفانه، خودمان هم به این وهم عقل کمک کرده ایم، من و هم لباسان من؛ امروز اگر بگویند فلانی به فلان پیامبر الهی توهین کرد تظاهرات می شود ولی اگر بگویند به عقل توهین شد کسی توجهی نمی کند. عقل متناظر با پیغمبر خداست. لازم نیست به لفظ عقل را موهوم کنیم.
زائری تاکید کرد: امروز صد سال آینده ما دارد از بین می رود، مسیری که پیش می رود سب می شود که انسان و جوان صد سال بعد دین خود را از دست بدهند. چیزی که دارد فراموش می شود اندیشیدن است. کتاب حامد زارع این نیاز را برطرف می کند. ما جلسات محدودی می گذاریم و خودمان با یکدیگر سخن می گوییم چه من آخوند و چه استاد دانشگاه، این که رو به روی هم بنشینیم و سر تکان دهیم خدمت نیست. به نظرم این کتاب خدمت است.
بنابر این گزارش، در ادامه دکتر کریم فیضی، نویسنده و پژوهشگر طی سخنانی با اشاره به خاطره ای از کمکی که به همسر دکتر دینانی داشت، گفت: یک روز فکر می کنم فروردین امسال بود که قراری داشتم و نزد استاد رفتم، در بازگشت داشتم پیاده می آمدم که دیدم همسر ایشان با دو کیسه سنگین به دست از دوردست می آیند. به ایشان رسیدم و احساس کردم می توانم کمک کنم. ابتدا گفتند خیر اما نهایتا یکی از دو کیسه را گرفتم و دیدم بسیار سنگین است. هر دو را برداشتم و به منزل شان بردم و در تمام راه برگشت به این فکر می کردم که این خانم در این بیش از چهل سال اگر هر روز نبود و هر هفته چنین مرارتی را متحمل نمی شد تا دکتر دینانی دغدغه ای نداشته باشند، چه می شد؟ لذا فکر می کنم سهم همسر استاد کمتر از ایشان نیست و من از این جا به سهم خود می خواهم تمجید کنم و امیدوارم که خداوند به ایشان طول عمر عنایت کند.
وی یادآور شد: من به حسب سن شاید فرزند دکتر دینانی محسوب شوم اما به هر روی نسل ما توفیق داشت که با ایشان هم نفس شود و ایشان نیز بدون هیچ تبختر و بدون ابا بذل کردند و من ندیدم کسی بخواهد از محضر استاد بهره مند نشود؛ این واقعا تعامل و ترابطی است که دکتر دینانی با مخاطب خود دارد و من ایشان را تجسم شمس تبریزی یافتم به مقداری که خود شمس را شناختم. دکتر دینانی خوی شمس دارند به همان نحو پاک، به همان نحو نجیب، به همان نحو صمیمی و به همان نحو حُر.
نظر شما