خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "خداوند وقتی مهر و محبت خود را همچون شهدی گوارا در کام بندگان خاص خود فرو می ریزد آن ها را به تعبیر آقای دولابی شهید محبت می کند. در واقع اگر بخواهیم خیلی خیلی عامیانه و خودمانی حرف بزنیم خلاصه این دعاها این است که من آخر به تو چه بگویم تو مرا کشته ای با این همه خوبی. حضرت در ادامه می فرماید: وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتی وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ / خدابا گناهان من و لغزش هایم زیاد بود اما تو به داد من رسیدی و مرا پوشاندی و مرا رسوا نکردی. خودت گناهان مرا دیدی اما نگذاشتی جز تو کسی دیگر متوجه شود. "
نیایش های معصومین علیه السلام و به ویژه نیایش امام حسین علیه السلام در روز عرفه پر از مضمون های زیبا و عالی و نوعی آداب سخن گفتن با خداوند است. در واقع همه انسان ها در طول زندگی خود، روزها و لحظه هایی دارند که می خواهند بی واسطه با معبود سخن بگویند اما گاه ممکن است کوتاهی معرفت آن ها باعث شود که الفاظ مناسبی برای این کار نیابند. در واقع نیایش امام حسین (ع) در عرفه و معصومین (ع) در حالت کلی این الفاظ و سپهر معرفتی گسترده را به روی ما باز می کند و به یک معنا یک کلاس آموزشی است. آنچه در ادامه می آید بخش دیگری از گفتگوی ما با حجت الاسلام امیر گلپور، مسئول کارگاه های آموزشی مرکز قرآن و حدیث حوزه های علمیه سراسرکشور درباره ارزش های معنوی و معرفتی این دعاست.
به نظر می رسد که علاوه بر آن وجه معرفتی و گنجینه واژه های عرفانی که در این ادعیه وجود دارد بُعد عاطفی و مهرآمیز این نیایش ها و راز و نیازها هم بسیار پرمایه و بارزش است. آن کشش جان داده و جانان را انسان در این نیایش ها حس می کند.
همین طور است. خداوند وقتی مهر و محبت خود را همچون شهدی گوارا در کام بندگان خاص خود فرو می ریزد آن ها را به تعبیر آقای دولابی شهید محبت می کند. در واقع اگر بخواهیم خیلی خیلی عامیانه و خودمانی حرف بزنیم خلاصه این دعاها این است که من آخر به تو چه بگویم تو مرا کشته ای با این همه خوبی. حضرت در ادامه می فرماید: وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتی وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ / خدابا گناهان من و لغزش هایم زیاد بود اما تو به داد من رسیدی و مرا پوشاندی و مرا رسوا نکردی. خودت گناهان مرا دیدی اما نگذاشتی جز تو کسی دیگر متوجه شود.
یکی از نکاتی که در ادعیه و نیایش ها فرا یاد انسان می آید نعمت های خداوند بر او و عجز انسان در برابر شکرگزاری از این نعمت هاست. این بخش چطور در دعای امام حسین (ع) بازتاب می یابد؟
حضرت در ادامه می فرماید: "یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَریضاً فَشَفانی،وَعُرْیاناً فَکَسانی وَجائِعاً فَاَشْبَعَنی وَعَطْشانَ فَاَرْوانی وَذَلیلاً فَاَعَزَّنی وَجاهِلاً فَعَرَّفَنی وَوَحیداً فَکَثَّرَنی وَغائِباً فَرَدَّنی وَمُقِلاًّ فَاَغْنانی / ای که در بیماری خواندمش، پس شفایم داد،و در حال برهنگی پوشاند مرا، و در حال گرسنگی سیرم کرد و در حال تشنگی سیرابم نمود، و در حال خواری، عزّتم بخشید، و در حال نادانی معرفتم بخشید، و در حال تنهایی افزونم نمود، و در حال غربت، بازم گرداند، و رد حال نداری، دارایم کرد، و در یاری خواهی، یاری ام فرمود، و در ثروتمندی محرومم نکرد." این جا از آن جاهایی است که دعا اوج عجیبی می گوید وقتی به این جا می رسد می گوید: وَاِنْ اَعُدَّ نِعَمَکَ وَمِنَنَکَ وَکَرائِمَ مِنَحِکَ لا اُحْصیها یا مَوْلایَ / این جا می گوید مولای من اگر من بخواهم نعمت های تو را برشمارم عاجز می شوم و نمی توانم. در ادامه می فرماید: "اَنْتَ الَّذی مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذی اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذی اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذی اَجْمَلْتَ اَنْتَ الَّذی اَفْضَلْتَ اَنْتَ الَّذی اَکْمَلْتَ اَنْتَ الَّذی رَزَقْتَ اَنْتَ الَّذی وَفَّقْتَ اَنْتَ الَّذی اَعْطَیْتَ اَنْتَ الَّذی اَغْنَیْتَ اَنْتَ الَّذی اَقْنَیْتَ اَنْتَ الَّذی اوَیْتَ اَنْتَ الَّذی کَفَیْتَ اَنْتَ الَّذی هَدَیْتَ اَنْتَ الَّذی عَصَمْتَ اَنْتَ الَّذی سَتَرْتَ اَنْتَ الَّذی غَفَرْتَ اَنْتَ الَّذی اَقَلْتَ اَنْتَ الَّذی مَکَّنْتَ اَنْتَ الَّذی اَعْزَزْتَ اَنْتَ الَّذی اَعَنْتَ اَنْتَ الَّذی عَضَدْتَ اَنْتَ الَّذی اَیَّدْتَ اَنْتَ الَّذی نَصَرْتَ اَنْتَ الَّذی شَفَیْتَ اَنْتَ الَّذی عافَیْتَ اَنْتَ الَّذی اَکْرَمْتَ / این ها نهایت عاشقی و زیباترین جلوه های گفتگوی یک انسان با خالق و معبود خویش است و حضرت در این جا اوج می گیرند و پشت سر هم خداوند را یاد می کنند که خدا آن قدر تو منت داری بر سر من که نگو. تویی که عطا کردی، تویی که نعمت دادی، تویی که نیکی کردی، تویی که زیبا نمودی، تویی که افزون نمودی، تویی که کامل کردی، تویی که روزی دادی، تویی که موّفق نمودی، تویی که عطا فرمودی، تویی که بی نیاز نمودی، تویی که ثروت بخشیدی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت نمودی، تویی که راهنمایی فرمودی، تویی که حفظ کردی، تویی که پرده پوشی نمودی، تویی که آمرزیدی تویی که نادیده گرفتی، تویی که قدرت دادی، تویی که عزّت بخشیدی، تویی که کمک کردی، تویی که مساعدت فرمودی، تویی که تأیید نمودی، تویی که نصرت دادی، تویی که شفا بخشیدی، تویی که سلامت کامل دادی، تویی که گرامی داشتی."
آن گاه حضرت وقتی خداوند را این گونه معرفی می کند و یک به یک نعمت هایی که خداوند در حق بنده اش دارد را می شمارد بعد می گوید حالا بگذار من خودم را معرفی کنم و در این معرفی حضرت عارفانه و عاشقانه عجز و ناتوانی و فقر بنده را در برابر معبود بازگو می کند که: "اَنا یا اِلهیَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبی فَاغْفِرْها لی اَنا الَّذی اَسَاْتُ اَناالَّذی اَخْطَاْتُ اَناالَّذی هَمَمْتُ اَناالَّذی جَهِلْتُ اَناالَّذی غَفَلْتُ اَنا الَّذی سَهَوْتُ اَنا الَّذِی اعْتَمَدْتُ اَنا الَّذی تَعَمَّدْتُ اَنا الَّذی وَعَدْتُ وَاَناالَّذی اَخْلَفْتُ اَناالَّذی نَکَثْتُ اَنا الَّذی اَقْرَرْتُ اَنا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَعِنْدی وَاَبوُءُ بِذُنُوبی / منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که قصد گناه کردم، منم که نادانی نمودم، منم که غفلت ورزیدم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تو اعتماد کردم، منم که در گناه تعمّد داشتم، منم که وعده کردم، منم که وعده شکستم، منم که پیمان شکنی نمودم، منم که اقرار کردم، منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم، و به گناهانم اقرار می کنم."
سپس حضرت می فرماید: حالا می خواهم از در آشتی وارد شوم و با تو آشتی کنم ولی مانده ام با چه رویی با تو حرف بزنم. توجه کنید که این حرف ها را چه کسی می زند؟ کسی که چند روز بعد می خواهد آن نمایش بی نقص و بی مانند بندگی و اخلاص را در برابر حق به جا بیاورد، آن وقت این ها برای ما درس نیست؟ که راه بندگی بدهکار شدن در براب معبود است نه طلبکار و بستانکار شدن. توجه کنید که چه کسی در این دعا می فرماید: "اَسْتَقْبِلُکَ یا مَوْلایَ / خدایا با چه رویی؟ با چه رویی و با کدام وسیله با تو روبرو شوم. اَبِسَمْعی اَمْ بِبَصَری اَمْ بِلِسانی اَمْ بِیَدی اَمْ بِرِجْلی / آیا من با همین گوش و با همین چشم و با همین دست و پا بیایم. در ادامه می فرماید گیرم که با این ها بیایم تازه این ها نعمت های تو هستند. بِکُلِّها عَصَیْتُکَ یا مَوْلایَ / من با همه این نعمت ها معصیت تو را به جا آوردم و با همین جوارح تو را نافرمانی کردم. من با چه رویی جلو بیایم؟
نظر شما