به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، دکتر سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشت کوتاهی در مورد علامه جعفری نوشت:
یکی از متفکرین معاصر ایران محمد تقی جعفری تبریزی معروف به علامه جعفری است که در مرداد ۱۳۰۴ متولد و در آبان سال ۱۳۷۷ وفات نمود. آثار بیشماری از این متفکر نقاد به جای مانده است که از جمله میتوان به نقد و بررسی مثنوی مولوی و تفسیر نهج البلاغه اشاره کرد. شاید بتوان گفتمان علامه جعفری را در چهار بعد خلاصه کرد؛ نخست نظریه حیات معقول، دوم نظریه فرهنگ مشترک بشری، سوم معرفت دینی مبتنی بر هفت اقلیم و چهارم فرهنگ پیشرو و فرهنگ پیرو. آذربایجان در قرن معاصر اندیشمندان بزرگی را به جامعه ایرانی هدیه داده است ولی سه تن از آنها (علامه طباطبایی(ره) و علامه امینی(ره) و علامه جعفری(ره)) مرزهای ملی ایران را درنوردیدند و تاثیرات ماندگاری در حوزه علوم انسانی از خویش بر جای نهادند.
بعد از پایان کلاس شرح مثنوی، استاد علامه جعفری گفت: من خیلی فکر کردم و به این جمعبندی رسیده ام که رسالت هزار پیغمبر در عبارتی خلاصه میشود و آن کوک چهارم است.
مریدان پرسان بودند که "کوک چهارم" چیست؟ علامه با آن لهجه ی شیرین در تمثیل شرح میدهد که: کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلاً ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود. کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام …، اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگرچه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهدشد.
از یکسو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلبِ اضافه کند و از سوی دیگر، دودل است که کوک چهارم را بزند یا نزند.
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده.
اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهدکرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و ما، کفاشهای دودل… .
در ایران معاصر مباحث دینی به دلیل سیاسی شدن دین و حاکمیتی شدن نظم دینی جایگاه بسیار ویژه ای پیدا کرده است ولی پرسش اینجاست که دینی و غیر دینی چیست؟ عبدالکریم سروش در ایران مباحث قبض و بسط تئوریک شریعت را در دهه ۷۰ شمسی مطرح کرد و حوزویانی چون آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح و آیت الله سبحانی در پاسخ به بحث سروش سخن از هندسه معرفت دینی و شریعت در آیینه معرفت به میان آوردند ولی بحث علامه جعفری در باب معرفت و فهم او از معرفت دینی بسیار پیچیده تر از مباحث این عزیزان است و به نظر من اگر به درستی فهم شود، می تواند انقلابی معرفتی در حوزه درک ما از مقوله دانش ایجاد کند.
علامه معرفت دینی را در قالب فقهی یا مصطلح کلمه که مبتنی بر منابعی چون کتاب و سنت/عترت(ع) و اجماع و عقل نمیفهمد بل دایره معرفت و مولفه معرفت دینی را در یک منظومه هفت اقلیمی مفهوم سازی می کند که یکی از بدیع ترین رهیافتهای اپیستیمولوژیک است. اگر معرفت دینی در قالب معرفتی علامه فهم شود آنگاه مفهوم حکم دینی و هندسه احکام دینی و …. به گونه دیگری قابل فهم است.
نظر شما