به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از پایگاه خبری سوره مهر،«اعترافات شهر خدا» که چاپ اول آن در سال 92منتشر شده است، را باید بیانی جدید در سفرنامهنویسی حج دانست. سید مجید حسینی در این در این کتاب از سه منظر سفر به حج و عربستان را به نگارش درآورده است. در واقع نویسنده سنت سفرنامهنویسی ابن بطوطهای که نگاهی بیرون گرا به این سفر داشته را به خوبی تغییر داده است. اثری که از کلیشهنویسیهای مرسوم در این دست از آثار فاصله گرفته، اطلاعاتی بکر و تازه را از سفرحج و سرزمین حجاز در اختیار خواننده قرار میدهد.
این کتاب دارای سه زاویه دید از زبان دو راوی است. راوی نخست خود مجید حسینی است که با دو نگاه متفاوت در این اثر روایتگری کرده است و راوی دوم پسر یکساله اوست که بخشی از این سفرنامه را روایت میکند و همین موضوع بر جذابیت این کتاب میافزاید.
حسینی در بخشی از مقدمه خود بر این اثر مینویسد: در این سفر سه پسر همراهم هستند؛ دو درون و یکی بیرون. جنگ و دعوا، قیل و قال و گفت وگوی این سه پسر تمام مسیر سفرم را در هم ریخت و سفرم شده آشتی دادن این دو نفر. پسر اول، جوانی است در درونم که 10 سال پیش در چنین روزهایی به این سرزمین آمد؛ سخت مودب است، اهل قرآن، نماز و همه متون مذهبی. اصلاً پسر متن است، متن تاریخ در مدینه و مکه. وقتی که قدم میزند، از این متن تاریخی به آن متن دیگر میرود و گوش میسپارد، آرام در تاریخ قدم میزند، عرض ادب میکند، گاه میخندد و گاه میگرید و همین طور رهایش کنی در تاریخ غرق میشود؛ تو گویی اصلاً وجود ندارد.
وجودش با این متن تاریخی یکسان است عین آنچه گفتهاند، میشنود و گوشش به همه حرفها و صداها که از این متن عظیم میآید بدهکار است؛ پسری سخت مودب، مرتب، حرفشنو و به قانون و قاعده. او همان کسی است که این سرزمین ساخته است. وجود او و وجود این سرزمین گویی یکی است و هر چه درونش را بکاوی جز متن این سرزمین و قدسیت این خاک درونش چیزی نیست و من نامش را نهادهام: «پسر متن».
پسر دوم اما سخت بازیگوش است، گوشش به حرفها، متنها گرفتار نیست. تو گویی اصلا زاده شده که گوش ببندد و دهان باز کند و البته زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد. خردهگیر و بهانه جوست. به دخمهها و کوچه پسکوچهها سرک میکشد پشت متن را میخواند، فاصله سفید بین سطوح را اصلا از هرچه خطکشی است، میگذرد. بازیگوشی ذاتش است و با هر چیزی اسباب بازی ساختن. اصلا این پسر کلا پرحاشیه است و روی خط فقط راه میرود و من نامش را نهاده ام«پسر حاشیه».
غیر این دو پسر که یکی را از 10 سال پیش همین جا در سفر حج در درونم شناختم و دومی را به بدختی طی این سالها که به مدینه نیامده بود، دستگیرش کردم، پسر سومی هم هست که جز من است اما در بیرونم. بخشی از وجود اما خارج از وجود. پسرم امیر که همراهم است و تمام سفر را تحت تاثیر قرار داده. این سومی از هر دوی آن قبلیها عجیبتر نه پسر متن است نه حاشیه. نه درون است و نه بیرون. نه اهل دیدن و نه اهل دیدن. نه از سفر شاد است و نه ناراحت. انگار کل دنیا برای او سفر است. چه تهران خانه خودمان چه اینجا کنار قبر نبی صل الله علیه و آله و چه هر جای دیگر.
این کتاب در دو بخش با نامهای «سفر به شهر خدا» و «سفر به شهر ظواهر» تالیف شده است و در درون آن نیز تصاویری از مکانهایی که دستمایه خلق این اثر شدهاند، منتشر شده است.
نظر شما