گروه مهدویت خبرگزاری شبستان: آیت الله جوادی آملی از مراجع عظام تقلید و مفسر برجسته قرآن کریم در کتاب ارزشمند «امام مهدی علیه السلام موجود موعود» می نویسد:
قرآن کریم در مواردی از زمین و تحولات آینده سخن گفته است و مسئله حیات مجدد زمین پس از مرگش از همین سخنان نورانی است: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ بدانيد كه خداوند، زمين را پس از مرگش زنده مىكند» (1)
ظاهر این گونه آیات، گویای شکوفایی طبیعت در بهار، پس از سپری شدن فصول پاییز و زمستان است و این حیات مجدد و رویش دوباره طبیعت سبب شده است تا در مقام مواعظ اخلاقی به مومنان سفارش کنند که بهار را به مثابه هشدار یادآوری قیامت بدانند: «إذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» (2)
افزون بر آن روایاتی نیز وجود دارد که حیات مجدد زمین پس از مرگ را بر ظهور مقدس ولی عصر عجل الله تعالی فرجه تطبیق می کند و آیه را بیانگر عدالتی می داند که به دست آخرین حجت الهی حاکم می شود و زمین ستمزده را از عدل آکنده می کند و آن را زندگی دوباره می بخشد.
بر این اساس، هستی در ورای نمود ظاهری خویش حقیقتی نهفته دارد که مرگ و زندگی در آن به گونه ای دیگر مطرح می شود و زمستان و بهار دیگری محقق می سازد: در یک سطح از معنای ظاهری ای سخن می گوید که در آن زمین و طبیعت متفاوت و فصول مختلف دارد و در سطحی عمیق تر از حقیقتی معنوی، باطنی و ملکوتی سخن به میان می آورد که همان «زمینه زندگانی» در آفرینش آدمی است، زیرا مرگ و زندگی زمین، امری طبیعی و ملکی است؛ ولی نیستی و هستی زمینه ِ روح انسان، حقیقتی ملکوتی است؛ باید دانست که الفاظ برای ارواح و اهداف معانی وضع شده اند و تطبیق معنا و مفهوم بر هر مصداقی که بتواند روح معنا و هدف آن را تامین کند، حقیقت است نه مجاز، از همین رو، تطبیق مفاهیم موت، حیات و زمین بر مصادیق گوناگون عَرضی یا طولی می تواند حقیقت باشد.
اگر لفظ «زمین» در آیه یادشده به معنای زمینه باشد، ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه از مصادیق بارز آن خواهد بود و نیازمند توضیح و تبیین نیز نیست؛ اما چنانچه از آن لفظ، معنای ظاهری آن مراد باشد و آیه را تنها ناظر به طبیعت و حیات و مرگ زمین طبیعی بدانیم، تطبیق آیه بر ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه به عنوان یکی از اهم موارد تطبیقی آن، نیازمند تبیین و توضیح است.
بی شک، انسان دو گونه مرگ و زندگی دارد؛ ظاهری و طبیعی؛ باطنی و حقیقی. زندگی و مرگ ظاهری او از محدوده ورود به دنیا تا خروج از آن و از مباحث زیست شناختی است؛ اما زندگی و مرگ حقیقی انسان به تکامل عقلانی و ایمانی او وابسته است.
زمین نیز بی شک، از زندگی و مرگ طبیعی برخوردار است؛ اما باید دید آیا زمین جز چنین حیات و مماتی از نوع زندگی و مرگ باطنی و حقیقی نیز برخوردار است یا نه؟ از آنجا که وجود هر دو جنبه ظاهری و باطنی در انسان قطعی است، اگر آنچه سبب زندگی و مرگ حقیقی اوست، در زمین هم باشد، می توان ورای زمستان و بهار طبیعی یا انفجار و نابودی زمین عنصری، مرگ و حیات دیگری نیز برای زمین ثابت کرد.
آیات قرآن کریم برای تمام آفرینش اموری را اثبات می کند که هیچ یک بی ادراک و شعور و اندیشه شدنی نیست. قرآن کریم همه هستی را تسبیح گوی ذات مقدس حق جل جلاله می خواند: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ » (3)
و پیداست که تسبیح، فعل فاعل مدرِک است، چون تسبیح کننده هم باید فعل خود را بشناسد و هم خدایی را که تسبیح می کند؛ هم حقیقت تسبیح و تنزیه را به میزان ظرفیت خود بفهمد و هم مجموعه صفات سلبی و نقص و عیوب را با تسبیح خود از خدای سبحان دور بداند و حق را از آنها تنزیه کند و روشن است که این پایه از شناخت، هرگز بی شعور و ادراک به دست نیاید، پس همه تسبیح کنندگان، یعنی زمین و زمان و عالم و آدم ، برپایه مراتب خویش از اندیشه و ادراک برخوردارند افزون بر تسبیح، قرآن کریم افعال دیگری را نیز بر می شمارد که موید مطلب است. آیاتی مانند «آیه 83 سوره آل عمران» و «آیه 11 سوره فصلت» و «آیه 49 سوره نحل»
چون روشن شد که زمین غیر از حیات و مرگ طبیعی، زندگی و مرگی معنوی دارد و به استناد قرآن که از زنده کردن زمین بعد مرگش سخن می گوید، می توان یکی از مراتب مرگ معنوی زمین را دوران ستم زدگی، جهل و کفر و نفاق بشر در سطح بین المللی دانست و هنگامه پربرکت ظهور و قیام نورانی آخرین ذخیره الهی را احیای معنوی و بهار حقیقی زمین نامید که با رسیدنش طومار ستم و صحیفه ظلمت درهم می پیچد و نفس مسیحایی اش جهان خفته در بستر کفر و شرک را بیدار و زمین لبریز از بیداد را از عدل و داد سرشار می سازد. این همان بهار دل انگیزی است که هستی به دنبال زمستانی طولانی به انتظارش نشسته است، تا با قدم خویش تاریخ تاریک بشر را به مدار نور و روشنایی باز گرداند و هر آنچه نماد مرگ معنوی زمین است را به زیر کشد و آیات نشاط و زندگی و جوانی را چهره بگشاید.
پی نوشت ها:
1. سوره حدید آیه 17
2. تفسیر حقی،ج9،ص229، و ج10،ص 373
3.سوره اسرا، آیه 44
نظر شما