خبرگزاری شبستان: رستوران گردان برج 435 متری، دور دست تر شده، در چند روز گذشته برج بلند بالای پایتخت، میلاد، خبرهایی از جنس طلا بود. طلایی با طعم بستنی، برای پذیرایی جمعیتی از ما بهتران. با این حساب هر که طلا بیشتر بخورد عیارش مطابق قیمت جهانی صعود می کند! چه بی خبرعیار روحمان رنگ عوض کرد.
حال از بالا و پایین روزنامه و سایت و نشریه های مملکت، تکذبیه و گفتگو بریزد که، نه پدرجان اشتباه شده این طور که می گویند و می شنوید نبوده. در نهایت، طبق روال، یک دیوار کوتاه پیدا می شود که پیمانکار پیشنهاد داد.
چه فرقی می کند. پدرآمرزیده مگر قرارمان نبود هوای پا برهنه ها، بی هوا رها نشود، بنای کاخی نباشد، تا کوخ بی نوایی ویران شود؟!
بدان که، موریانه اشرافی گری، بی خبر، خانه امن وجود آدم پا و دلبسته به دنیا را، ذره ذره می جود تا رگ غیرت و خدا ترسی را قطع کند. ریشه های فساد، از آبراه اندیشه تجمل گرایی سیراب می شود و آن زمانی است که عدالت تزئینی، رنگ تریبون های تبلیغاتی خواهد شد.
بعضی می گویند، دارندگی و برازندگی. داراییش از کجا؟ برازندگیش را چه کسی معنی کرده؟ کی برازنده چیست؟ یعنی این قدر نظرمان قد کوتاه شده که طلا خوری را برازندگی می دانیم.
به کجا می رویم! راه را گم کرده ایم یا نشانی را بد خوانده ایم!
وقتی آفتی دامن جامعه ای را می گیرد، باید به سراغ آفت کش رفت. ابتلا به این آفت که پولداری و ولخرجی تمدن می آورد. محتاج تغییری بنیادی است. این، باید خواست همه باشد، تک تک مردم. به قولی گفته اند؛ هر کس خود را اصلاح کند، می تواند مطمئن باشد که یکی از بدها را کم کرده است!
شعاراندیشه نفس گرای آفت زده؛ بی تفاوتی است. می گوید من دارم، دیگری به من چه مربوط.
خداوند زیبا پسند اعتدال دوست در قرآن کریم بارها به هشدار ازسرانجام مردمان تجمل گرا یا همان طبقه مترفین برایمان گفته است.
«طبقه مترفین، غرقه شدگان در تنعم و به اصطلاح تنعم زدگان تاریخ».
«مترف کسی است که به حال خود واگذاشته شده و آن چه بخواهد می کند و از وی جلوگیری نمی کند.» درواقع منظور انسان متنعم سرکش است و هلاکت چه نزدیک در پی تجمل گرایی می آید. قرآن شریف می فرماید:
«و اذا اردنا أن نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحقّ علیها القول فدمّرنها تدمیر»
«وهرگاه بخواهیم مردم سرزمینی را هلاک کنیم، رفاه طلبان آن را وادار به فساد می کنیم و وقتی در آن به فسق و انحراف پرداختند و سزاوار عذاب گردیدند، آن گاه آن جا را زیر و زبر می کنیم.»
امام علی(ع) میفرماید:
«اقنعوا بالقیل من دنیاکم لسلامه دینکم …»
برای سلامت دینتان به اندک دنیا بسنده کنید.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «راس کل خطیئه حب الدنیا»
سر هر خطا، دوستی دنیاست و نیز می فرماید: به راستی شیطان آدمیزاده را در هر چیزی می چرخاند(تا او را گمراه کند) و چون ازاو درمانده گردید، در برابر پول و مال دنیا جلو او را سخت می بندد و گردن او را می گیرد.
شاید حقانیت کلام حق و اهل حق را باومان نمی آید.
کی فراموشمان شد پیام سوز دل پیر جماران را که می گفت؛
«نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد. این از حداقل حقوق هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. مشکل زمین باید حل شود و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد.
و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی بحال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند و چه نیکو است که طبقات تمکن دار بطور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است .»
اگر می خواهیم تا پیروزی نهایی برسر ارزش ها و مبارزه با ظلم بمانیم باید از شر نگاه و تفکر مادی رها شویم. امام خمینی(ره) در رابطه می فرمایند:
«ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزش های اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند.
و تنها، آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم... ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد... و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ های سفید و سرخ را از بین خواهند برد.»
کلام پایانی
بیماری را باید اول شناخت بعد به دنبال درمان آن رفت. اما اگر بیماری را دیدیم و بی تفاوت از آن گذشتیم به دردی تازه مبتلا شده ایم. تاریخ سنت و دین با اشرافی گری و مظاهر آن مخالف است. زورمندی و رفاه طلبی نتیجه ای جز زوال نخواهد داشت. تنها باید به سیره بزرگان پیام های قرآن رویه زندگی خود و جامعه را تغییر دهیم تا به سر منزل مقصود که همان سعادت است، برسیم. بخشی به دست متولیان حل می شود و بخشی در درون افراد متجلی. پایتخت ایران اسلامی که در بسیاری جهات باید الگویی از عدالت باشد با این نمونه ها از مسیر و هدف خود دور خواهد شد.حتی یک مورد برای جامعه اسلامی زیاد می نماید. اما اگر در نقاط دیگر و مکان های عمومی دیگر که هنوز خبرش به دست اهل رسانه و مردم نرسیده از این موارد باشد جای تأسف و البته اعتراض دارد.
پایان پیام/
نظر شما